خطخطیهای پسماند روی صفحه زمین
درختان بهدلیل ترسیب کربن، نقش اساسی در متعادل کردن دمای کره زمین دارند و نابودی آنها به معنی تخریب اکوسیستم و شدت بیشتر تغییر اقلیم است. صنعت کاغذ در جهان که مواد اولیه خود را از قطع درختان بهدست میآورد، نهتنها در جنگلزدایی، بلکه نقش اساسی در مصرف انرژی و انتشار کربن دارد، بهگونهای که این صنعت جزو ۱۰ صنعت منتشرکننده گازهای گلخانهای بهشمار میرود.
برای هر تن کاغذ و تولید آن باید ۱۷ تا ۱۸ درخت تنومند بر زمین بیفتند و به همین دلیل، بازیافت کاغذ مسئلهای بهمعنای واقعی حیاتی است. بهگفته کارشناسان بازیافت یک تن کاغذ اداری باعث صرفهجویی ۴۱۰۰ کیلووات ساعت انرژی، ۹ بشکه نفت، ۳۰ کیلوگرم انتشار آلاینده هوا، ۳۰۰۰ لیتر آب و ۲.۵ مترمکعب فضای محل دفن زباله میشود. اما برای بازار آزاد حفظ محیطزیست ارجحیت کمتری نسبت به سود اقتصادی دارد و زمانی که بازیافت کاغذ صرفه اقتصادی نداشته باشد یا سود کلان تولیدکنندههای کاغذ را به خطر بیندازد، نادیده گرفته شده یا کمرنگ میشود.
صمت در گفتوگو با سعید مرادیکیا، کارشناس مدیریت پسماند به بررسی تولید و مدیریت پسماند کاغذ پرداخت.
بهطور خلاصه، صنعت کاغذ چه اثراتی بر محیطزیست میگذارد؟
پیش از هرچیز باید بگویم هرچند در کاغذسازی، مقوای کاغذی با ضخامت بیش از یکمیلیمتر در نظر گرفته میشود و کاغذ و مقوا تفاوتهایی از نظر خواص ظاهری و شیمیایی با یکدیگر دارند اما در عمل درباره مدیریت پسماندها در اغلب موارد در یک دسته قرار میگیرند؛ بنابراین در این موضوع بحث تولید مقوا هم مطرح است.
علاوه بر جنگلزدایی و پیامدهای آن در اکوسیستم، صنعت کاغذ، چهارمین صنعت پرمصرف آب جهان است که سوخت فسیلی بسیار زیادی هم مصرف میکند تا برق و حرارت موردنیاز کارخانه را برای تولید کاغذ و مقوا تامین کند. این صنعت آلودگیهای گوناگونی را وارد محیطزیست و طبیعت میکند.
در کاغذسازی، دستگاهی وجود دارد با عنوان دایجستر که اگر بخواهیم ساده آن را توضیح دهیم یک زودپز بزرگ است که قطعات کوچک چوبی که به آن چیپس گفته میشود همراه با مقدار زیادی آب و انواع مواد شیمیایی را داخل آن میریزند. هرقدر بخواهیم این کاغذ سفیدتر شود، آن ماده قهوهای درون چوب که لیگنین نامیده میشود باید با مواد شیمیایی بیشتری استخراج شود.
خروجی این ماده، محلولی به اسم لیکور است که برای جلوگیری از آلودگی، آن را میسوزانند. در ایران هم اقداماتی برای کاهش آلودگی این مسئله انجامشده اما هنوز در ابتدای راه هستیم.
برای جلوگیری از جنگلزدایی بر اثر عملکرد صنعت کاغذ چه اقداماتی در ایران انجام شده است؟
در ایران دو نوع جنگلی که بیشتر از همه مشهود و زبانزد است، جنگلهای هیرکانی در شمال و جنگلهای زاگرس در غرب کشور در امتداد زاگرس است.
این دو جنگل با سرعت وحشتناکی در حال تخریب هستند. تخریب این جنگلها، نهفقط بهدلیل کاغذسازی، بلکه تحتتاثیر ساختوسازهای غیرمجاز، چرای دام و عوامل دیگر اتفاق میافتد. از سوی دیگر، کارخانجاتی وجود دارد که از درختان بهعنوان منبع و ماده اولیه تولید کاغذ، مقوا، تخته خورده چوب، امدیاف و حتی زغال استفاده میکنند.
در دورانی ظرفیت اکولوژیک جنگلهای کشور اجازه میداد درختان آن، خوراک کارخانههای کاغذسازی را تامین کنند، چراکه نسبت مصرف و رشد جمعیت با رشد درختان هماهنگی داشت اما به خاطر رشد سریع جمعیت و مصرفگرایی، دیگر مقدار رشد جنگلها متناسب با برداشتها و تخریبها نبود و بدینترتیب دیگر جنگلها پاسخگوی نیاز کارخانجات گوناگون نیستند.
این مسئله باعث شد نگاهها به برداشت و استفاده از منابع جنگلی برای تولید کاغذ تغییر کند. بهطور مثال در جنوبغرب کشور نگاهها به سمت باگاس نیشکر برگشته است.
درحالحاضر نیز کارخانههایی مانند نیشکر هفتتپه از باگاس نیشکر برای تولید محصولات گوناگون از جمله کاغذ و حتی پنلهای چوبی استفاده میکند.
در شمال غرب کشور و آذربایجان بسیاری از کشاورزها در کنار زراعت دست به جنگلکاری صنعتی میزنند که بهرهبرداری و رشد خیلی خوبی هم دارد. این درختها که اغلب از گونههای صنوبر هستند، به کارخانجات کاغذ فروخته میشوند.
در شمال کشور نیز مثلا کارخانه چوکا فرآیند استفاده از پسماندهای کاغذ و مقواهای قدیمی خود را تقویت کرده و مواد بکر و دست اول را با پسماندهای کاغذ و مقوا با عنوان آخال (که مکعبهای بزرگی هستند که بعضی اوقات پشت کامیونها در خیابان و جاده دیده میشود)، ترکیب و یک محصول جدید را تولید میکند.
حتی در مواردی برای تولید دستمال کاغذی، عدلهای نیمهخشک از کشورهای شمال ایران و کشورهای اروپایی وارد شده و در حوضچهها خیس و در دستگاه کاغذ تبدیل به دستمال کاغذی میشوند.
درحالحاضر نیز بعضی کارخانهها از پسماندهای کاغذی برای تولید دستمال کاغذی استفاده میکنند. مانند دستمال کاغذیهای ارزانقیمتی که بیشتر توسط دستفروشان عرضه میشوند و لطافت لازم را ندارد اما بهدلیل کمبود منابع مجبور شدهایم به سمت تولید این محصولات حرکت کنیم.
بازار و اقتصاد بر مدیریت پسماند چه تاثیر دارند؟
براساس ماده ۷ قانون مدیریت پسماند مصوب سال ۱۳۸۳، شهرداریها و دهیاریها متولی مدیریت پسماند هستند.
نکته قابلتوجه این است که درباره مدیریت پسماند یک نگاه غلط وجود داشته و مسیر اشتباهی در پیش گرفته شده، چراکه نگاه ما به مقوله پسماند یک نگاه صرف اقتصادی است.
زمانی که به پسماند بهعنوان یک مقوله صرفا اقتصادی نگاه میکنید عبارتی با عنوان «پسماند؛ طلای کثیف» بهوجود میآید.
با اطمینان بر این نکته تاکید ورزیده میشود که چیزی با عنوان پسماند بهمثابه طلای کثیف وجود ندارد، چراکه فرآیند مدیریت پسماند حلقههای بهم پیوستهای در قالب جمعآوری، تفکیک و ذخیرهسازی، انتقال، پردازش و دفع، دفن، مراقبتهای پس از دفن و آموزش است که تمام این فرآیندها مانند بسیاری از جاهای دنیا هزینهبر است.
در واقع باید به شهرداریها بودجه تزریق و این فرآیند بهدرستی انجام شود. زمانی که نگاه صرفا اقتصادی به پسماند داریم صرفا به یکی از حلقههای سودده این فرآیند که بازیافت است، توجه میکنیم.
در مرحلهای که تفکیک پسماند را در مبدأ انجام میدهیم و در جایی مانند آرادکوه پسماند خشک را بیرون میکشیم و به صنایع بازیافت میفرستیم، صنعت بازیافت سودده است اما کل فرآیند مدیریت پسماند هزینهبر است.
همین قضیه درباره کاغذ و مقوا هم کاملا صدق میکند.
در ایران و حتی بسیاری از کشورهای توسعهیافته، نرخ و سود اقتصادی است که تعریف میکند یک پسماند در یک دوره زمانی تفکیک و جمعآوری شود یا نشود.
اگر به گذشته این حوزه و صنعت نگاه کنیم در بعضی از موارد بهدلیل افزایش قیمتها، پسماندهایی مانند کاغذ و مقوا بهشدت جمعآوری شدند اما پس از اینکه نرخ کاغذ کاهش پیدا کرد و بهای فلز یا پلاستیک بیشتر شد به خاطر اینکه پیمانکاران در خطوط پردازش تعداد نیروی محدودی در اختیار داشتند، تمام تمرکز خود را روی جداسازی پلاستیک و فلزات گذاشته و جمعآوری کاغذ و مقوا کمرنگ شد.
در نتیجه مقدار دورریز کاغذ و مقوا و ارسال آن به مراکز دفن پسماند افزایش پیدا میکند. این نکته بسیار قابلتامل بوده و نشان میدهد بازار آزاد و شهرداریها و بخش خصوصی چقدر و به چه صورت تحتتاثیر مسائل کلان اقتصادی قرار دارند.
با وجود اینکه همواره بر نقش آموزش و فرهنگسازی تاکید میشود اما اثر آن در فرآیند مدیریت پسماند و بازیافت چشمگیر نیست. از نظر شما، آموزش و فرهنگسازی باید به چه صورتی باشد؟
برخلاف بسیاری از کشورهای توسعهیافته، در ایران از مسائل آموزشی در مدیریت پسماند و آموزش در حوزه کاغذ و بسیاری از محصولات دیگر غفلت شده است.
در کتابهای آموزشی مدارس ابتدایی ژاپن، پشت پرده تولید بسیاری از محصولات مهم و اساسی مانند کاغذ، پلاستیک و نان برای بچهها با زبان ساده اما پرمغز آموزش داده شده است.
این آموزش شرح میدهد که مثلا برای تولید یک ورق کاغذ چه مقدار درخت از بین میرود، برای قطع درخت چه موادی مصرف میشود، هزینه نیروی انسانی را تبیین و این مسئله را باز میکند که کشتی که از کشورهای دیگر مواد اولیه و چوب میآورد، چقدر نفت و گازوئیل مصرف و این نفت و گاز چگونه کره زمین را آلوده و گرم میکند.
در واقع یک زنجیره تولید کالا برای کودک تصویر میشود تا به او بگویند این یک ورق کاغذ برای اینکه بهدست تو برسد، چه هزینههای محیط زیستی و اقتصادی داشته و باید تلاش کند تا اولا از آن نهایت استفاده را داشته باشد و ثانیا به خاطر آسیب کمتر به محیطزیست، آن را به چرخه بازیافت برگرداند.
اما متاسفانه در ایران چه درباره مواد غذایی و چه پلاستیک و کاغذ، این آموزشها از سوی صداوسیما، وزارت آموزشوپرورش و دیگر نهادها و سازمانهای درگیر در حوزه آموزش کلان و خرد دیده نمیشود.
بخش زیادی از مردم بهراحتی مواد غذایی، پلاستیک و کاغذ را دور میریزند، چراکه از پشتپرده آن خبر ندارند.
ما نمیدانیم برای تولید کاغذ چقدر جنگل از بین میرود و اگر این جنگل از بین برود، چه اتفاقی میافتد.
مثالی که برای پیامدهای جنگلزدایی میتوان زد، سیل گلستان در دهه ۱۳80 است که جنگلزدایی باعث تشدید آثار مخرب آن شد و مردم جان خود را از دست دادند.
همینطور باید به حادثهای که در شهر نکا در سال ۱۳۷۸ اتفاق افتاد و مردم در پاییندست رودخانه بهدلیل قطع درختان غیرمجاز و تجمع آب پشت آنها، جانشان را از دست دادند.
تفکیک پسماند نیاز به آموزش دادن به مردم، توسعه نرمافزارهایی در این حوزه و سختافزارهایی مانند مخازن دارد. همچنین باید پیمانکار طبق برنامه زمانبندیشده پسماندهای مردم را جمعآوری کند.
در ایران این رسم بهوجود آمده که مردم در قبال پسماندی که تفکیک میکنند و به شهرداریها ارائه میدهند باید کالا یا مقداری پول تحویل بگیرند.
همه جای دنیا تفکیک وجود دارد اما کشورهای توسعهیافته یک گام جلوتر رفته و با آموزش و فرهنگسازی بلندمدت به مردم القا کردهاند که موضوع تفکیک از جمله تفکیک کاغذ و مقوا یک وظیفه شهروندی است.
بر همین اساس، مشوقها و جریمههایی ایجاد کردند که اگر مردم پسماند را به صورت تفکیکشده ارائه نکنند، جریمه شده یا اگر تفکیک کنند پسماند را رایگان یا با نرخ بسیار پایین از آنها جمعآوری کنند.
لازمه چنین کاری این است که کودک از دوران ابتدایی آموزش بداند کاغذ و انواع مواد پلاستیکی و فلزی و شیشهای چه بوده، پشت پرده تولید آن چیست و اگر آن را بازیافت نکند چه اتفاقی برای محیطزیست کشور و مردم میافتد.
اگر چنین نسلی شکل بگیرد مردم به وظایف شهروندی خود نسبت به پسماند کاملا و بدون شرط پایبند خواهند بود.
سخن پایانی
اتکا به سودده کردن مدیریت پسماند نهتنها باعث خلل در این فرآیند میشود، بلکه جلوی نخستین حلقه مدیریت پسماند که همان کاهش مصرف است را میگیرد. سود اقتصادی ناشی از بازیافت یا بهعنوان مثال، فراهم کردن خوراک زبالهسوزها نیازمند مصرفگرایی شدید و تولید هرچه بیشتر پسماند است. بهدلیل آثار سنگینی که صنعت کاغذ از تولید تا مصرف بر محیطزیست میگذارد بازیافت کاغذ یک امر اساسی و حیاتی بهشمار میرود.