-

دیر یا زود اتفاق می‌افتد

کامران وکیل - کارشناس معدن و فعال حوزه صادرات

دیر یا زود اتفاق می‌افتد

حوزه معدن باتوجه به تاب ‌ آوری و تحریم ‌ گریزی که دارد، می ‌ تواند نقش مهمی در افزایش تولید ناخالص داخلی داشته باشد، اما معدن را نمی ‌ توان تنها در یک سال مدیریت کرد؛ برای مثال یک ‌ شبه برنامه ‌ ریزی کنیم که نقش معدن در سال آینده پررنگ ‌ تر یا کمرنگ ‌ تر شود. از اساس در هیچ ‌ یک از بخش ‌ های اقتصاد راه میانبر نداریم و اگر کسی ادعا کند که می ‌ تواند در یک سال تحولی در این زمینه ایجاد کند، واضح است،هیچ کاری از دستش برنمی ‌ آید.

تغییر و تحول در حوزه ‌ های اقتصادی کند و به ‌ تدریج رخ می ‌ دهد. باید برنامه مدونی برای تغییرات وجود داشته باشد و حداقل ۵ یا ۶ سالی براساس یک برنامه پیش برویم تا کم ‌ کم به نتیجه مطلوبی دست پیدا کنیم.

زمانی آقای نعمت ‌ زاده در نامه ‌ ای از مجتبی خسروتاج، رئیس سازمان توسعه تجارت وقت، خواسته بود که ظرف مدت یک سال، صادرات کشور را ۲ برابر کند؛ البته راهکاری برای این کار مشخص نکرده بود!

سوال کلیدی این است که چطور چنین چیزی امکان دارد؟ صادراتی که طی دوره ‌ ای چند ده ‌ ساله به عدد فعلی رسیده است، چگونه می ‌ تواند در عرض یک سال، افزایش 2 برابری ظرفیت داشته باشد و با چه روشی قرار است بازاریابی انجام گیرد؟

معدن و صنایع معدنی هم همین ‌ طور است. اگر معدنکاری معاصر و معادن بزرگی مانند مس سرچشمه کرمان، سنگ ‌ آهن ‌ ها و امثال آن را مدنظر قرار دهیم، از اوایل دهه ۵۰ تا امروز، به ‌ تدریج به ظرفیتی دست ‌ یافته ‌ اند و اگر قرار شود که این ظرفیت افزایش یابد، حداقل به دوره ‌ ای 10ساله نیاز است.

پس به ‌ صرف اینکه در بودجه سال آینده چه نقشی برای معادن یا صادرات مواد معدنی در نظر گرفته می ‌ شود، چندان قابل ‌ اعتنا نیست.

تکلیف حوزه معدن مشخص نیست و نمی ‌ دانیم دنبال توسعه صادرات هستیم یا حمایت از تولید داخلی. حمایت از تولید داخل به ‌ شیوه رایج، یکی از اشتباهات بزرگ دولت است. در این روش، چکی سفیدامضا در اختیار تولیدکنندگان داخلی قرار می ‌ گیرد تا هر کاری که می ‌ خواهند، انجام دهند و این فرصت را با موانع تعرفه ‌ ای و ممنوعیت برای واردات برای تولیدکننده داخلی فراهم می ‌ کنند؛ این همان رویه ‌ آشنایی است که درباره خودرو هم به ‌ کار رفته است.

تولیدکننده ‌ ای که می ‌ خواهد در زمینه صادرات فعال شود، اول باید با رقیب در بازاری آزاد هماوردی کند، بنابراین این شیوه حمایتی، در واقع خیانت به تولید است و نتیجه این است که تولیدات کشور ما از خودرو و لوازم ‌ خانگی گرفته تا سنگ، کاشی، فولاد، میلگرد و امثال آن، هیچ ‌ یک قابلیت صادراتی ندارند.

پس حمایت از تولید داخلی و افزایش صادرات؛ 2 موضوع کاملا موازی هستند. معلوم نیست که چه کسی این رسم را در کشور بنیان نهاده است که واردات محصول خارجی را ممنوع کنند و بازار را در اختیار تعدادی تولیدکننده قرار دهند که با هزینه مردم ترک ‌ تازی می ‌ کنند؛ به این شیوه تا ۱۰۰۰ سال دیگر هم تولید پا نخواهند گرفت.

حمایت از تولید وقتی درست است که ضرب ‌ الاجلی پشت آن باشد و به تولیدکننده گفته شود که تنها چند سال، بازار انحصاری داخلی در اختیار شما است و در این مدت باید راه خود را به بازار جهانی باز کنید. اگر نتوانست موفق شود، مصرف ‌ کننده نباید تاوان بی ‌ عرضگی او را بدهد، بنابراین به ‌ اعتقاد من، کاهش سیاست ‌ های حمایتی، پیش ‌ نیاز توسعه صادرات به ‌ طورخاص، صادرات تولیدات معدنی است.

در این حالت است که تولیدکننده مجبور می ‌ شود، کیفیت و استانداردهای خود را آن ‌ قدر افزایش دهد تا بتواند با رقیب خارجی در بازار داخل رقابت کند یا حذف شود. در حال ‌ حاضر بنگاه ‌ های اقتصادی ما هیچ الزامی به بهبود کیفیت ندارند، چون رقیبی در این زمینه ندارند. فشار رقابت، باعث می ‌ شود که به خود بیایند و استانداردهای خود را بالا ببرند و به ‌ این ‌ ترتیب، امکان فعالیت در بازار خارجی را هم پیدا خواهند کرد. به ‌ طورخلاصه، کاهش دخالت دولت و آزادسازی اقتصاد، می ‌ تواند باعث افزایش رشد اقتصادی و ارزآوری در تمام صنایع شود و گریزی از این مسیر نیست و دیر یا زود اتفاق می ‌ افتد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*