نگاهی به ابربحرانهای فولادسازان
غلامرضا خلیقی- مدیرعامل شرکت فولاد غرب آسیا
صنعت فولاد در رده صنایع استراتژیک کشور قرار دارد که در طول سالهای گذشته تلاش قابلتوجهی برای توسعه آن انجامشده است. با این وجود، فعالان این صنعت در طول سالهای گذشته با چالشهای جدی روبهرو بودهاند. بزرگترین بحران حاکم بر عملکرد صنایع فولاد را باید کمبود و محدودیت در زیرساختهای انرژی همچون برق و گاز، نبود ارتباط و تعامل بانکی و بینالمللی با طرفهای خارجی در مسیر صادرات و واردات و در ادامه ثابت نبودن نرخ ارز عنوان کرد.
طی ماههای گرم سال جاری، صنایع فولاد کشور با کمبود در تامین برق موردنیاز خود روبهرو شدند. کمبود برق اختصاص یافته به صنایع موجبشده تولید بسیاری از صنایع فولادی کشور در این بازه زمانی حتی تا ۵۰ درصد کاهش یابد. این کمبود از چالشهای اساسی در زیرساختهای برق کشور نشأت میگیرد؛ بنابراین رفع کمبود برق و توسعه زیرساختهای برق کشور، به بازه زمانی دستکم ۳ ساله نیاز دارد و یکشبه برطرف نمیشود. در چنین موقعیتی و برای رفع این کمبود در بازه زمانی کوتاهمدت میتوان از توان مالی بانکها برای احداث نیروگاههای خورشیدی بهره گرفت.
کشور ما ظرفیتهای خوبی برای بهرهگیری از انرژی خورشیدی دارد و میتوان در یک همکاری میان شرکتهای بزرگ، بانکها و وزارت نیرو از این توان استفاده کرد. یعنی در طول روز شرکتهای بزرگ و بانکها برای تامین برق موردنیاز خود از انرژی خورشیدی استفاده کنند. بانکها از منابع مالی خوبی برخوردار هستند و میتوانند هزینه احداث این نیروگاه خورشیدی را پرداخت کنند. از محل احداث نیروگاه خورشیدی ۳۰۰۰ مگاواتی، سالانه شاهد یک میلیارد دلار صرفهجویی در مصرف منابع گاز یا نفت در کشور خواهیم بود که رقم قابلتوجهی است. در ادامه هزینه سرمایهگذاری شده نیز در مدتزمان کوتاهی بازمیگردد.
شرکت فولاد غرب آسیا نیز در حالحاضر بهدنبال آن است تا یک واحد تولید برق از انرژی خورشیدی برای تولید هیدروژن سرد احداث کند. این پروژه به ۱۶ میلیارد تومان سرمایه نیاز دارد و پیشبینی میشود این سرمایه در ۴ سال بازگردد. البته باید تاکید کرد که از انرژی خورشیدی در صنایع کوچک میتوان بهره گرفت اما روشن شدن کوره واحدهای فولادی به برق زیادی نیاز دارد و از طریق انرژی خورشیدی نمیتوان برق موردنیاز این صنایع را تامین کرد. برای رفع این چالش در بلندمدت به شرکتهای بزرگ فولادی مجوز احداث نیروگاه برق داده شده است. البته تحقق این هدف الزاماتی میخواهد. بهعنوان مثال، تولید برق به آب و سایر زیرساختها نیاز دارد. در واقع احداث نیروگاه باید در کنار آب باشد تا برای تامین الزامات اولیه تولید انرژی با چالش جدی روبهرو نشوند. در همین حال باید خاطرنشان کرد که تحقق این هدف به سرمایه قابلتوجهی نیز نیاز دارد؛ بنابراین میتوان فولادسازان را موظف کرد تا از محل درآمدهای حاصل از صادرات، این دست پروژههای زیربنایی را جلو ببرند. همانطور که پیشتر هم اشاره شد قطع ارتباطات بانکی و مالی میان ایران و سایر کشورها، دیگر چالش موجود در مسیر فعالان صنعت فولاد کشور است. این کمبود عملا تداوم صادرات و واردات را با چالشهای جدی روبهرو کرده است. در موقعیت کنونی با وجود تحریمها و تصویب نشدن FATF در کشور، صادرات میان ایران با سایر کشورها و دریافت پول حاصل از آن چمدانی انجام میشود و در موارد متعددی ناچاریم محصول خود را بفروشیم و پول را با واسطه دریافت کنیم که ریسک کار را بهشدت بالا میبرد. درنهایت نیز ارز حاصل از صادرات را باید در سامانه نیما ثبت کنیم. در چنین موقعیتی تکنرخی نبودن ارز نیز به ضرر تولیدکننده است؛ یعنی تولیدکنندهای که با هزینه مضاعف قادر به فروش محصول خود در بازار بینالمللی شده، ناچار است، ارز حاصل از صادرات را با نرخ کمتر از نرخ واقعی آن به دولت عرضه کند. طبیعتا در چنین شرایطی و با وجود چند نرخی بودن ارز، بسیاری از تولیدکنندگان از عرضه ارز حاصل از صادرات خود به بهانههای گوناگون سر باز میزنند، چراکه این اختلاف قیمتی قابلتوجه است و نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت.