تولید مرزبندی نمیشود
سالها شاهد بودهایم دولتهای مختلف استراتژی توسعه صنعتی نوشتهاند اما مدت دوام این استراتژیها بیش از ۴ تا ۵ سال نبوده است؛ یعنی از سال ۱۳۸۰ تا امروز هر دولت یک یا حتی دو بار اقدام به نگارش استراتژی صنعتی کرده و در هر دوره این استراتژی تغییر کرده است.
این موضوع بیشک یکی از نقاط ضعف جدی در این زمینه است زیرا استراتژی توسعه صنعتی معمولا مقولهای بلندمدت و ۲۰ تا ۳۰ ساله است و کشور ما نشان داده همواره در این زمینه دچار مشکل بوده است زیرا اجماع بین نخبگان اقتصادی، صنعتی، تجاری و سیاسی وجود ندارد و تا زمانی که نتوانیم مسئله استراتژی توسعه صنعتی را حل کنیم، صنعت و رقابت شکل نمیگیرد؛ بنابراین همچنان واردات ادامه پیدا خواهد کرد و همچنان ساخت داخل شکل نمیگیرد یا در حد شعار باقی خواهد ماند. به همین دلیل در گام نخست باید بتوانیم یک استراتژی توسعه صنعتی که اجماع نخبگان باشد ترسیم کنیم که کار بسیار سختی است اما باید حتما اتفاق بیفتد.
مسئله دیگر این است که باید راهبرد خود را نیز در این حوزه مورد بازنگری و تغییر قرار دهیم زیرا در جهان امروز دیگر جایگزینی واردات مفهوم خود را به ملحق شدن به زنجیره تولید جهانی تغییر داده است.
الحاق به زنجیره تولید جهانی بسیار مهم است و مفهوم آن این است که تولید کالا دیگر مرز مشخص ندارد اما تفکرات ما همچنان تفکرات اخذ صنعت است.
در دنیای اقتصاد دانشبنیان مرز مفهوم خود را از دست داده و تولید مختص به یک کشور نیست. تولید تولید جهانی است؛ یعنی قطعات یک کالا در کشورهای مختلف تولید و کالا به صورت یک محصول جهانی عرضه میشود. وقتی نگرش جدید وجود ندارد، پافشاری ما نیز بر استراتژیهای گذشته مفهومی پیدا نخواهد کرد.
بهعنوان مثال، میبینیم هر قطعه از کامپیوترهای امروزی در کشورهای مختلفی مانند سنگاپور، تایوان، چین، اندونزی و مالزی تولید و در نهایت این قطعات در یک کشور مثل ژاپن مونتاژ میشود و بهعنوان برند ژاپن به شمار میرود. در اقتصاد دانشبنیان هر کشوری نتواند خود را در زنجیره تولید جهانی قرار دهد، امکان حضور نخواهد داشت. درواقع درحالحاضر بهندرت کالاهایی دیده میشوند که کل فرآیند تولید و همه مواد اولیه، قطعات و لوازم آن در یک کشور تولید شده باشد. این موضوع و موضعگیری ما در برابر این جریان نشان میدهد تفکرات ما هنوز مربوط به یک تا دو قرن گذشته است و با این تفکرات به هیچ وجه نمیتوانیم در اقتصاد دنیا حیات و دوام پیدا کنیم.
نکته مهم دیگر در این زمینه وجود اقتصاد دولتی در کشور ماست و در این زمینه باید گفت با اقتصاد دولتی نمیتوانیم در عرصه تولید رقابتی حضور یابیم. در این زمینه نیاز به بخش خصوصی توانمند، پرنشاط و رقابتی داریم که درحالحاضر در کشور وجود ندارد و باید به آن توجه بیشتری شود.
تجربه جهانی نشان میدهد تولید دولتی محکوم به شکست است و به همین دلیل نیازمند یک فضای رقابتی، ضدانحصاری و حمایتی هستیم و زیستبوم توسعه بخش خصوصی و ساختارها و نهادهای توسعه بخش خصوصی باید شکل بگیرد تا بخش خصوصی با چارچوبهای استاندارد که شکلدهنده تولید کشور است به وجود بیاید.
در هر حال باید گفت مشکلات ما در حوزه تولید به شکل زنجیروار به هم متصل است. ما یک محیط کسبوکار ضدتولید، انحصاری و درگیر رانت داریم و همچنان سیاستگذاریها به صورت دولتی، با نگرش دولتی و با مقررات بیرویه و قوانین مزاحم فراروی تولید و صنعت ادامه دارد .
طبیعی است که در این شرایط تولید شکل نمیگیرد و اگر هم شکل بگیرد به صورت کوتاهمدت خواهد بود و در مرحله نوزادی میماند و در همان مرحله نیز از بین میرود. مهم این است که یک صنعت از مرحله نوزادی به مرحله بلوغ و تکامل برسد که برای این کار نیز نیاز به برنامهریزیهای منجسم وجود دارد.
وحید شقاقی شهری- رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی