-

چه کسانی شغل کاذب دارند؟

ناصر بزرگمهر-مدیر مسئول

کشاورز فقیری، بزغاله ای از شهر خریده بود و همان طور که داشت با بزغاله به روستای خود بازمی گشت، تعدادی از اوباش، او را دیدند. آنها فکر کردند اگر بتوانند بزغاله را از آن روستایی بگیرند می توانند برای خود جشنی به پا کنند، اما آن مرد روستایی، قوی و درشت هیکل بود و نمی توانستند به صورت فیزیکی با او درگیر و بزغاله او را صاحب شوند، برای همین به فکر حقه ای افتادند.

وقتی مرد روستایی داشت شهر را ترک می کرد، یکی از اوباش جلوی او گرفت و بعد از سلام و علیک گفت: چرا این سگ را روی شانه هایت حمل می کنی؟

مرد روستایی خندید و گفت: دیوانه شده ای!؟ این سگ نیست، یک بز است.

ولگرد گفت: تو اشتباه می کنی، این یک سگ است و اگر با این حیوان روی دوش ات وارد روستا شوی، مردم فکر می کنند دیوانه شده ای.

مرد روستایی به حرف های او خندید و به راه خود ادامه داد، اما در پیچ بعدی، نفر دوم وارد عمل شد و سخنان دوست اوباش خود را تکرار کرد.

مرد روستایی باز هم خندید و گفت: آقا این بزغاله است، نه سگ.

ولگرد گفت: چه کسی به تو گفته این بزغاله است؟ به نظر می رسد کسی سر تو را کلاه گذاشته باشد. این یک سگ است. و رفت.

روستایی بزغاله را از دوشش پایین آورد تا ببیند موضوع چیست. وقتی دید بز است، با خود گفت که آن دو نفر اشتباه می کردند، اما ترسی در جانش افتاد که شاید دچار توهم شده است.

مرد روستایی همان طور که به سمت روستا می رفت، نفر سوم را دید. اوباش سوم گفت: سلام، این سگ را از کجا خریده ای؟

مرد روستایی دیگر شهامت این را نداشت که بگوید این یک بز است. برای همین گفت: آن را از شهر خریده ام و پس از جدا شدن از نفر سوم، با خود فکر کرد شاید بهتر باشد این حیوان را با خود به روستا نبرد و ترسید که مورد سرزنش قرار بگیرد. اما از طرفی برای خرید آن، پول داده بود. در همین زمان که دودل شده بود، اوباش چهارم از راه رسید و به مرد روستایی گفت: عجیب است! من تا به حال کسی را ندیده ام که سگی را روی دوش خود حمل کند.

مرد روستایی دیگر واقعا نمی دانست این حیوان بز است یا سگ، برای همین ترجیح داد خود را از شر آن خلاص کند. اطرافش را نگاه کرد و وقتی دید کسی نیست، بزغاله را که حالا فکر می کرد یک سگ است، رها کرد و به روستا برگشت و ترجیح داد از پول خود بگذرد تا اینکه اهالی روستا او را دیوانه خطاب کنند.

با این حقه، اوباش توانستند به راحتی و بدون هیچ درگیری بز او را تصاحب کنند.

حقه های جماعت اوباش در طول تاریخ تمام نشدنی است، هر روز از این قصه ها بسیار می شنویم؛ کلاهبرداری های عجیب وغریب توسط شیادانی که مثل فیلم های هالیوودی عمل می کنند و طرف مقابل را به صورت واقعی زمینگیر می کنند و گاهی هست ونیست یک فرد سالم و باوجدان را از بین می برند.

آیا شغل این شیادان کلاهبردار را می توان در گروه شاغلین کاذب قرار داد؟

آیا شغل های کاذب، نوعی کلاهبرداری هستند؟

آیا در مشاغل رسمی هم شغل کاذب وجود دارد؟

به نظر می رسد می توان ده ها سوال در این باره مطرح کرد. نکته مهم این است که بخش عمده ای از مشاغل کاذب، ربطی به کلاهبرداری از مردم و شیادی ندارد و در مشاغل رسمی هم، متاسفانه شغل های کاذب وجود دارد.

افرادی که گوشه وکنار شهر با ورق بازی یا چند تا لیوان کاغذی و قایم کردن یک مهره زیر آنها و جابه جایی آن به کمک چند نفر همراه خودی، از افراد ساده لوح، کلاهبرداری می کنند، نمونه ای از اشتغال کاذب در حوزه تقلب و کلاهبرداری است که قانون هم، آنها را تحت تعقیب قرار می دهد.

اما در مشاغل رسمی هم گاهی افرادی پیدا می شوند که به خاطر طمع و زیاده خواهی، راه خطا می روند که نمونه های آنها را در اخبار صنوف گوناگون از مواد غذایی تقلبی تا سایر کالاها می شنویم، می خوانیم و می بینیم.

در این میان، گروه سومی هم هستند که بنا به شرایط اقتصادی، نیازهای فردی و خلأهای قانونی، به شغل هایی روی می آورند که در گروه مشاغل کاذب دسته بندی می شوند. بعضی از این شغل ها مثل کسانی که در حال حاضر پیاده روها را در اختیار گرفته اند را می توان سازماندهی و به سادگی با برنامه ریزی شهرداری ها، آنها را دارای مشاغل گردشی در محله ها کرد. می توان بازارهای محلی راه اندازی کرد که آنها حقوق قانونی خودشان را پرداخت کرده و قابلیت کنترل نیز پیدا کنند و در نهایت بتوان معابر و پیاده روها را از این وضعیت رهانید.

یکی از مشاغلی که جامعه را در معرض خطر قرار می دهد، واسطه گری و دلالی است که عملا نیروی کار مفید را از خط تولید دور می کند و سرمایه ها را به سمت آینده نامعلوم، اما سودآور در کوتاه مدت می کشاند.

متاسفانه دلالی در سال های اخیر در حوزه های گوناگون از مسکن گرفته تا واردات سازمان یافته و حتی تولیدات داخلی پرطرفدار، رشد و گسترش یافته است. دلالی شغلی کاذب و زیانبار است که هزینه مصرف کننده را افزایش می دهد.

در این میان، پیشرفت تکنولوژی، اینترنت و دنیای مجازی این امکان را برای تولیدکنندگان به وجود آورده که کالاهای خود از ماشین گرفته تا واحدهای مسکونی را به طور مستقیم به فروش برسانند و واسطه های به نوعی حذف شوند.

امیدواریم قانون و تکنولوژی بتواند دست دلالان که از خطرناک ترین گروه از مشاغل کاذب هستند را در همه حوزه ها کوتاه کند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین