بدون تغییر نگرش بهرهوری سبز ممکن نیست
سیدمهدی میردامادی_عضو هیات علمی دانشگاه علوم تحقیقات تهران
بهرهوری سبز در سال ۱۹۹۴ میلادی (۱۳۷۳ شمسی) از سوی سازمان بهرهوری آسیا معرفی شد و موردتوجه قرار گرفت. دلیل طرح بهرهوری سبز در این سازمان این بود که بیشترین جمعیت جهان و بیشترین فشار بر منابع طبیعی در قاره آسیا وجود دارد. بر همین اساس، الزام این مسئله به وجود آمد که دولتها یک نوع هماهنگی میان تولید و رشد اقتصادی با حفاظت از منابع طبیعی و محیطزیست به وجود بیاورند و بهرهبرداران بتوانند بهرهوری خود را با عدمتخریب محیطزیست افزایش دهند.
این هدف محقق نمیشود مگر اینکه مردم مجاب شوند به این سمت حرکت کرده و به بهرهوری سبز توجه کنند، نه اینکه وادار به یکسری الزامات شوند. در حال حاضر در جنگلهای شمال هم این مشکل وجود دارد. وقتی قوانینی برای حفظ جنگل تصویب میشود، راههای دورزدن آنهم به وجود میآید. اما اگر در نگرش افراد تغییری شکل بگیرد و بدانند که این جنگل و درختان آن، بخشی از زندگی ما و آیندگان است و نسلهای آینده هم به اندازه ما حق دارند از طبیعت و هوای خوب استفاده کنند، بهطور باثباتتری به سمت بهرهوری سبز و توسعه پایدار حرکت کردهایم. بهنظر میرسد با شرایط اقتصادی امروز در ایران، افراد توجه کمتری به این مسائل داشته باشند و بیشتر جنبه معیشتی زندگی خود را در اولویت قرار دهند.
بهرهوری سبز در ایران تنها در بخش جنگل و مراتع وزارت جهادکشاورزی مطرح است اما بخشهای دیگر در سطح وزارتخانه و مراکز اقتصادی با این واژه زیاد آشنا نیستند. بهرهوری را میشناسند اما با نوع سبز آن که میان اقتصاد و محیطزیست سازگاری ایجاد میکند، کمتر آشنا هستند. حتی در دانشگاهها نیز دانشجویان رشتههای کشاورزی با این واژه آشنا نیستند، مگر اینکه در یک مقاله انگلیسی مطالعه و سوالی را در کلاس مطرح کنند. اما باز هم کمتر به اهمیت آن پی میبرند. واژههایی مانند امنیت غذایی یا پایداری در سرفصلهای دروس دانشگاهی وجود دارد و دانشجویان با آن آشنا هستند اما درباره بهرهوری سبز سرفصلهای مطرح نمیشود تا اساتید دانشگاهی بهواسطه آن به این مسئله بپردازند. شناخت بهرهوری سبز مخصوصا برای کشور ما که محیطزیست شکننده و آسیبپذیری دارد، بسیار حیاتی است.
در بحث کشاورزی زمانی که صحبت از بهرهوری میشود تصور بسیاری از افراد افزایش سطح زیر کشت است در صورتی که این کاهش هزینههاست که منجر به افزایش سودآوری میشود. دقیقا چنین نگرشهایی است که در بهرهوری باید تغییر کند. این تغییر را نمیتوان صرفا با یک دوره آموزشی یا از طریق صداوسیما ایجاد کرد، چراکه ریشه آن به توجه و نیت افراد برمیگردد. گاه با مخاطبهایی روبهرو هستیم که صرفا نیاز به اطلاعرسانی دارند. گاهی هم فکر میکنید نه آگاهی در بین آنها وجود دارد و نه مهارتهای لازم را دارند. البته مهارت را هم میتوان آموزش داد. در این میان، گاهی هم با افرادی مواجه هستیم که هم آگاهی کافی و هم مهارت لازم را دارند اما به این مسئله توجه نمیکنند. به همین دلیل باید تغییر نگرش رخ دهد. مقالات بهرهوری سبز نیز بیشتر بر همین تغییر نگرش تاکید دارند.
ما باید بتوانیم در میان بهرهبرداران ایجاد انگیزه کنیم و از راههای گوناگونی که جزو تکنیکها و روشهای آموزشی است، توجهشان را به مطالبی جلب کنیم. در این صورت این افراد خود را بخشی از این فرآیند میبینند. کشاورزانی که کمتر به بهرهوری همسو با حفظ محیطزیست توجه میکنند میدانند که ضرر و زیانهای زیادی در آینده متحمل میشوند. کشاورزی را میشناسم که بدون توجه بهنظر کارشناسان نهاده نیتروژن را برای برداشت بهتر خربزه مدام به خاک اضافه میکرد تا جاییکه زمین بهطور کامل از این ماده اشباع شد و دیگر هیچ محصولی نداد و لازم بود که زمین دستکم برای ۱۰ سال رها شود تا دوباره محصول بدهد.
تغییر نگرش در سطح کلان باید در بین مسئولان اتفاق بیفتد. مسئولان خود هنوز به بهرهوری سبز که افزایش سود اقتصادی را ضمن حفاظت از محیطزیست تضمین میکند، باور ندارند. بسیاری از مسئولان حتی مسئله تغییر اقلیمی که کل جهان را به تکاپو انداخته، رها کردهاند. در صورتی که کشورهای دیگر برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای مقابله با تغییر اقلیم دارند. بنابراین این تغییر نگرش باید در سطح کلان در نگاه تصمیمگیران ایجاد
شود.