نقش بنیادین شهرسازی در کیفیت زندگی
صادق پیوسته - جامعهشناس و استاد دانشگاه
مسکن نقش اساسی و بنیادین در زندگی افراد ایفا میکند و تاثیرات مختلفی بر سطح جامعه میگذارد. در رابطه با این موضوع، باید ۲ جنبه مهم را بررسی کرد؛ موضوع اول مشکل کلی تامین مسکن مناسب برای زندگی است که افراد برای خرید و اجاره مسکن سعی و تلاش میکنند. موضوع دیگر توجه به دورنمای بحث تامین مسکن برای شهروندان است؛ چرا که اگر برای خانهدار شدن امیدی وجود نداشته باشد، بحرانهای زیادی در سطح جامعه بهوجود میآورد. نبود مسکن مناسب و زندگی در بافتهای فرسوده و به دور از امکانات رفاهی،خود به خود باعث جرمخیزی نمیشود،بلکه این موضوع زمانی شدت میگیرد که افراد متوجه میشوند درآمد پایین و امکانات محدود زندگی متناسب با تلاشهای آنها نیست. از اینرو، این افراد شروع به مقایسه شرایط خود با دیگر افراد جامعه که رفاه بیشتری دارند، میکنند که همین مساله باعث رشد بزهکاری و جرمخیزی در سطح جامعه میشود. وقتی تبعیض در سطح جامعه اتفاق بیفتد، ممکن است عدهای با وضع موجود کنار بیایند و با تلاش مضاعف، وضع زندگی خود را سروسامان ببخشند، عدهای نیز از مسیر خود منحرف شده و بهسمت زندگی پرخطر و خلاف قانون کشیده میشوند تا با این رفتارها صدای اعتراض خود را به گوش جامعه برسانند. از نظر این افراد، این نوع رفتارها برای بقا انجام میگیرد، اما از نگاه جامعهشناسی ممکن است نوعی اعتراض نیز محسوب شود. در هر صورت، تبعیض در اجرای عدالت اجتماعی و اقتصادی مشکلاتی به دنبال دارد. به عنوان نمونه گاهی با مشاهده کیفیت زندگی در مناطق شمال شهر تهران در مقایسه با چالشهای موجود در مناطق کمبرخوردار شهری، درمییابیم که دهکهای پایین جامعه گرفتار تله فقر میشوند و مشکلات زندگی این اجازه را نمیدهد که افراد حق قانونی خود را در برابر مشکلات شهری مطالبه کنند و در صورت نارضایتی از محیط زندگی، بتوانند به مکانی بهتر، نقلمکان کنند. دولت وعده ساخت سالی یک میلیون واحد مسکونی را به مردم داده است، اما هنوز هم تحقق این برنامه با اما و اگرها و ابهاماتی همراه است. حتی اگر بتوان این پروژه را اجرایی کرد نیز فقط مسکن ساخته شده و به موضوع شهرسازی توجه نشده است. درحالی که با اولویت موضوع شهرسازی در ساخت مسکن، تامین مراکز درمانی، آموزشی، خدماتی، بهداشتی و... به یک الزام جدی تبدیل میشود. با توجه به موارد یاد شده به نظر میرسد، بیتوجهی به موضوع شهرسازی از دهههای گذشته آغاز و اکنون نیز ادامه دارد، اتفاقی که نهتنها مشکل مسکن را در کشور ریشهکن نکرده، بلکه مشکلات بسیاری برای افرادی که در این مناطق زندگی میکنند، بهوجود آورده است. مشکلاتی نظیر کمبود خدمات رفاهی و درمانی، آموزش، امنیت، حملونقل و... که باعث کاهش کیفیت زندگی شهروندان شده است. به علاوه اینکه تلاش برای کاهش هزینههای تمامشده ساختمانی باعث ساخت خانههای بیکیفیت در برخی شهرکها شده و حتی استفاده از مصالح ساختمانی نامرغوب تمایل انبوهسازان و سازندگان را برای همکاری کاهش داده است. این موضوع باعث شده باوجود افزایش تقاضا برای واحدهای مسکونی همچنان این خانهها خالی بماند و افراد تمایلی برای زندگی در این شهرکهای کم امکانات نداشته باشند، این اقدامات همچنان تقاضای شهرنشینی را با افزایش روبهرو کرده است. باتوجه به موارد یاد شده به نظر میرسد توجه به کیفیت زیرساخت و امکانات شهرسازی باید در اولویت ساخت سرپناه قرار گیرد و تنها با ساخت خانه نمیتوان آینده شهروندان در بعد اجتماعی را تامین کرد.