خبری از تعامل نیست
در چند دهه اخیر، بروز مشکلات متعدد زیستمحیطی به شکلگیری سازمانهای مردمنهاد زیستمحیطی و حمایت از آنها انجامیده است؛ اما زمانی میتوان به توسعه سازمانهای مردمنهاد زیستمحیطی امیدوار بود که چالشهای فراروی آنها شناسایی و برای حذف آن چالشها تلاش شود.
با افزایش مشکلات محیطزیست در ابعاد مختلف آن در ایران، سازمانهای مردمنهاد (سمن) زیستمحیطی نیز گسترش یافتهاند. اگرچه نقش تشکلهای مردمی در تمامی حوزههای اجتماعی انکارناپذیر است، اما نحوه و بازخورد دولتیها از تعامل با سمنهای محیطزیستی حاکی از آن است که گویا گوش دولت، بدهکار مطالبهگری تشکلهای مردمنهاد درباره معضلات محیطزیست نیست. کارنامه ۲ دهه اخیر دولتها نشان میدهد که خلاف قوانین موجود، سمنها کوچکترین نقشی در نظام تصمیمگیری نداشته و بهعبارتی کنار گذاشته شدهاند. در این گزارش، بهمناسبت روز ملی تشکلها و مشارکتهای اجتماعی، به چالشهای تاثیرگذار سمنها در توسعه فرآیند حفاظت از محیطزیست پرداخته است.
فرصتی که داده نمیشود
محمد الموتی ـ دبیر شبکه سازمانهای غیردولتی ملی محیطزیست و منابعطبیعی: سالهای زیادی است که سازمانهای مردمنهاد در زمینه حفاظت از محیطزیست، توانایی تحمیل به دولتهای وقت را ندارند. دلیل اینکه واژه تحمیل را به کار میبرم، این است که گاهی علاقهای به همکاری با نهادها و گروههای خارج از بدنه دولت مشاهده نمیشود و حتی اگر بهلحاظ قانونی؛ آن گروه خارج از دولت ، صلاحیت داشته باشد، باز روند فعالیت با محدودیتهایی مواجه است. بنابراین، سمنهای محیطزیستی فرصتی برای اثبات خود و تاثیرگذاری جدی پیدا نکردهاند.در چند سال گذشته، نهادهای غیردولتی و تشکلهای مردمی محیطزیستی با نوع فعالیتی که داشتند، توانستند خود را بهعنوان یکی از بازیگران مهم توسعه پایدار در بحث محیطزیست اثبات کنند؛ مسلم است که مقاومتهای بسیاری در دوره جنینی اتفاق میافتد که از اساس این جنین شکل نگیرد و متولد نشود. اما با تمام این شرایط ناگوار برای فعالیت سمنها؛ بههرحال تذکر، ایده، پیشنهاد یا انتقاد تشکلهای مردمنهاد در هر جای این کشور شنیده میشود. شاید به آن عمل نشود، اما در کل شنیده میشود و بازخورد هم میگیرد.
سمنها جلوتر از دولتیها
متاسفانه هنوز سواد همکاری با بخشهای غیردولتی در دولت اتفاق نیفتاده و تمرین همکاری با بخشهای مردمنهاد در دولت رخ نداده است. در مسیر فرآیند توسعه اجتماعی، بخشهای مختلف بهویژه در زمینههای محیطزیستی با این مسئله مواجهیم که کنشگران و تشکلهای مردمنهاد در کشور دههها و سالهای زیادی از فعالان در بدنه دولت و نهادهای دولتی جلوتر هستند و برخی نهادهای دولتی نتوانستند خودشان را با مسائل روز همراه کنند. حتی گاهی در برابر کنش و فعالیت سازمانهای مردمنهاد و فعالان محیطزیست بهجای همراهی، پذیرش و مشارکت، از ابزار دفاع و حذف استفاده میشود. باوجود اصرار به آموزش در نهادهای دولتی بهمنظور همکاری با سمنها، متاسفانه آنها همچنان عقب هستند و آموزشهای لازم را ندیدهاند.
قانون وجود دارد، به آن عمل نمیکنند
در آییننامه تشکلهای مردمنهاد در بند ۲۹ و در بخش حقوق سازمانهای مردمنهاد بهصراحت آمده است که سازمانهای مردمنهاد میتوانند در فرآیندهای تصمیمگیریهای دولتی حضور داشته باشند و پیشنهادهای خود را ارائه بدهند. در واقع، آنها باید در کارگروههای مختلف دولتی حضور داشته باشند؛ در حالی که بسیار کم شاهد چنین روندی در جامعه بودهایم. همچنین، در دستورالعمل شورای برنامهریزی استانها بهصراحت آمده؛ استاندار موظف است برای هریک از کارگروهای تخصصی حوزههای مختلف، حداقل ۲ تشکل مردمنهاد را بهعنوان اعضای دارای حق رأی به جلسات دعوت کنند. اما گاهی مشاهده میشود باز هم این فرآیند و تکلیف قانونی در نظام تصمیمگیری کشور یا اجرا نمیشود یا اینکه اگر هم به این قانون عمل شود، آن ۲ تشکل مردمنهاد صوری بوده و بهعبارتی، منافع دولتیها را در نظر دارند تا مردم.
در واقع، اگر تشکلی هم در این جلسات شرکت میکند، معمولا سازمانهای مردمنهاد دولتی هستند و با تمام تصمیمات موافقت میکنند. در نهایت، هدف این است که در گزارشهای استانداریها، این موضوع درج شود که در تمام تصمیمات از تشکلهای مردمنهاد بهره گرفته شده است، اما در واقعیت ماجرا، خبری از تعامل با تشکلها وجود ندارد.
تشکلهای محیطزیستی باسواد هستند
متاسفانه گاهی مشاهده میشود تعامل سازگارانه میان تشکلها با نهادهای دولتی در بحث محیطزیست وجود ندارد که اشکال این روند، متوجه سازمانهای مردمنهاد غیردولتی نیست؛ بهطورقطع یک پای دولت و نهادهای متبوع در حوزه تعامل با بخش غیردولتی میلنگد. تا دهه گذشته، دولتیها حق داشتند که بگویند سمنها افراد دغدغهمندی هستند، اما اهدافشان بنیان علمی ندارد؛ اما امروز میتوانم بگویم سمنها به انبوهی از استادان دانشگاه و افراد کارشناس مجهز شدهاند؛ اما برای همین امر هم، دولتیها سازکار جدیدی را آفریدهاند. در منظومه داوطلبی کشور، موارد متعددی از تشکیل سازمان مردمنهاد دیده میشود که افراد آکادمیک حضور دارند. گاهی بخشی از شهروندان دغدغهمند، تشکیل مجموعه میدهند و گاهی شهروندان با تعدادی از استادان دانشگاه پیوند میخورند و در تلاش هستند که با علم و اطلاعات آنها همراه شوند. حتی گاهی هم میشود که استادان و اعضای هیاتعلمی دانشگاهها خودشان مردم را در یک نهاد غیردولتی برای هدفی و براساس دغدغه اجتماعی و محیطزیستی گرد یکدیگر بیاورند، بنابراین دانش کافی در سمنها جریان دارد و سالها است که تشکلهای مردمنهاد با علم تغذیه شدهاند.
دست رد به سینه سمنها
از هزار و ۱۲۵ تشکل محیطزیستی کشور، بدون استثنا تشکلی را نداریم که در مجموعه مدیریت خود، استاد دانشگاه یا کارشناس امور نداشته باشد. این را بهعنوان دبیر شبکه محیطزیست و فناوری منابعطبیعی کشور میگویم. از این تعداد تنها ۲۷۹ تشکل تخصصی هستند، یعنی فقط در یک حوزه خاص فعالیت میکنند که این نشاندهنده آن است که بهشکل مسلم از افراد آکادمیک استفاده میکنند. برای مثال، تشکلی در حوزه بقای یوزها فعالیت میکند یا در زمینه حفاظت از شمشادهای هیرکانی شکل گرفته است یا حتی تشکلی با هدف حذف آلودگیهای فلرهای نفتی گرد یکدیگر آمدهاند. این نشان میدهد که امروز تشکلها از دانش روز برخوردار هستند؛ اما زبان مطالبهگری آنها باعث شده است که این تعامل همچنان صورت نگیرد.
دولت سمنها را پس میزند
اما باز هم خبری از همکاری دولتی به آن شکلی که انتظار میرود، نیست. نهادهای دولتی بیشتر خواهان همکاری با آن استاد دانشگاهی هستند که شرکت مشاوره دارد و بهجای مردم و جامعه، بهدنبال کسب منافع شخصی است. در این شرایط، راه برای آن استاد دغدغهمند و دلسوز توسعه پایدار بسته است که تشکلی را تشکیل داده و وجه مطالبهگری آن قویتر است. این گروهها باز هم از سوی دولت پس زده میشوند. بیشک مطالبهگری در سمنها بخش پررنگ آنها را تشکیل میدهد، بههمیندلیل، مسئولان دولتی علاقهای ندارند که وارد تعامل و ارتباط با چنین گروههای مردمنهادی شوند. در واقع، همچنان عدمهمکاری و تعامل سازنده با سمنها وجود دارد. بههرحال، باید این را هم بپذیریم که همه استادان دانشگاه در کشور ما دغدغه مردم و معضلات اجتماعی را ندارند، اما آن بخش دغدغهمند نیروهای مردمنهاد، همچنان در تعامل با دولت با چالشهایی مواجهند.
سمنها، ابزار دست دشمن نیستند
اسماعیل کهرم ـ بومشناس و فعال محیطزیست: فعالیت سمنها به ۲ دسته تقسیم میشوند؛ یکی آن دسته از سازمانهای مردمنهادی که در کشورهای پیشرفته فعالیت میکنند و دیگر، تشکلهای مردمنهادی که در کشورهای جهان سوم فعالیت میکنند که باید در راستای فعالیتهای دولت کار کنند و به مذاق دولتیها خوش بیایند؛ در غیر این صورت، ممکن است با محدودیت در ادامه فعالیت مواجه شوند.
سمنها پشت حصار
متاسفانه سمنها در ایران هیچوقت اجازه نداشتند که خودشان را نشان بدهند. فعالیت آنها در سالهای گذشته گاهی اوج داشته است و معمولا بهصورت دورهای فعالیت کردهاند؛ برایمثال، در زمان ریاستجمهوری دولت هفتم و هشتم، این گروههای مردمنهاد فعالتر بودند و در همان زمان هم نشان دادند که قابلیتهای زیادی دارند، اما امروز نزدیک به ۲ دهه میشود که فعالیتشان بسیار محدود شده است. در این شرایط چگونه میتوان انتظار فعالیت مستمر را داشت. در حالی که معمولا تشکلهای مردمنهاد از دل مردم بیرون آمده و دغدغه محیطزیست دارند، چراکه بیشترشان تربیتیافته استادانی بودند که آنها در زمینه محیطزیست دغدغهمند بودند و جز علاقه به محیطزیست و کشور و توسعه پایدار، هیچ انگیزه دیگری نداشتند. گاهی سمنهای محیطزیستی نه حمایت دولتی میشوند و نه سازمانهای بینالمللی دغدغه فعالیت آنها در ایران را دارند.
عصای دست سازمانها
اغلب سمنها در جهان عصای دست سازمانهای مربوط به محیطزیست هستند؛ برای مثال، تحقیقاتی که توسط سمنهای محیطزیستی در انگلستان انجام میگیرد، باعث میشود که سرشماری زمستانی پرندگان بهسهولت در همه جای این کشور انجام شود و معمولا این تشکلها در کشورهای توسعهیافته بهسهولت در راستای حفاظت از محیطزیست اقدامات خود را پیادهسازی میکنند. برای مثال، هرساله سرشماری پرندگان نیمکره شمالی در زمستان توسط سازمانهای مردمنهاد انجام میگیرد. امروزه در جهان، سمنها در هر فعالیت زیستمحیطی در خط مقدم قرار دارند. در کشور ما هم، چنین ظرفیتی وجود دارد که آنها اقدامات موثری انجام دهند و پروژههای حفاظت از محیطزیست را بهخوبی پیادهسازی کنند، اما همکاریهای دولتی بهقدری کم است که اخذ مجوز برای یک سازمان مردمنهاد با مشکلات بسیاری همراه است. بهاعتقادمن، اگر سازمانهای مردمنهاد بتوانند در کشور فعالیت جدیتری داشته باشند، وضعیت بحرانی محیطزیست بهبود مییابد و میتوانند بهعنوان عصای دست سازمان حفاظت محیطزیست فعالیت کنند.
برخی سمنها در خدمت طبیعت نیستند
با کمال تاسف، برخی سمنهای محیطزیست در خدمت طبیعت نیستند، بههمیندلیل افراد آکادمیک و دانشگاهی با این تشکلها همکاری نمیکنند؛ چراکه اغلب آنها به فکر آبروی حرفهای خود هستند. حتی گاهی مشاهده میشود برخی سازمانهای مردمنهاد، حق حساب از دولت میگیرند تا حقیقت را معکوس جلوه دهند؛ معمولا استادان دانشگاه از همکاری با این دسته از سمنها سر باز میزنند، مگر اینکه ببینند، کار آن سمن بهصلاح مردم است.
سخن پایانی
فعالیت سمنهای محیطزیست میتواند از سیاستگذاریهای منفی در حوزه محیطزیست که منجر به تخریب یا آلودگی محیطزیست میشود، جلوگیری و برنامههای روشن و مدونی را پیشروی مسئولان ترسیم کند. سمنها میتوانند با دیدهبانی و رصد مداوم چالشهای محیطزیست، نقشهراه را برای دستیابی به محیطزیست پایدار و سالم در اختیار دستگاهها و مردم قرار دهند و در بسیاری از مواقع، نهادها و دستگاهها را به وظایف خود در قبال محیطزیست آگاه سازند.