آوارگی مرز نمیشناسد
امروزه بیش از ۳ درصد از جمعیت جهان را مهاجران بینالمللی تشکیل میدهند. براساس گزارشهای اخیر صندوق جمعیت سازمان ملل، حدود ۶۰ درصد از جمعیت جهان کمتر از ۴۰ سال سن دارند که نیمی از این افراد زیر ۲۰ سال هستند.
بیشتر این افراد را مهاجرانی تشکیل میدهند که تحتتاثیر پیامدهای تغییرات اقلیمی مجبور به ترک دیار و خانه خود شدهاند؛ بنابراین چالش آینده نزدیک بشر، حل معضلات زیستمحیطی و اجتماعی برخاسته از پناهندگان اقلیمی است. هیات بیندولتی تغییرات آبوهوایی ( IPCC ) پیشبینی میکند که بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان تا سال ۲۰۵۰ در معرض مخاطرات آبوهوایی در سواحل قرار خواهند گرفت و بهطور بالقوه دهها تا صدها میلیون نفر در دهههای آینده مجبور به ترک محل زندگی خود میشوند. بنا بر اعتقاد بسیاری از دانشمندان، باوجود پدیده پناهندگان اقلیمی، مرزهای سیاسی کشورها نباید بهعنوان یک مولفه تغییرناپذیر برای انسانها و نسلهای آتی شناخته شوند؛ چرا که تغییر قوانین مرزهای سیاسی، بهویژه در برابر جریان نیروی کار، بشر را در برابر تغییرات آبوهوایی منعطفتر میکند. باتوجه به اینکه انتظار میرود تا پایان قرن حاضر بیش از ۳ میلیارد نفر بهدلیل اثرات گرمایش جهانی محل زندگی خود را تغییر دهند، آیا باز هم باید نگاه گذشته را به مرزبندیهای جغرافیایی با تکیه بر الزامات و تعاریف سیاسی بین کشورها داشت؟ این سوال چند سالی میشود که ذهن برخی اقلیمشناسان و جامعهشناسان را به خود مشغول کرده است. صمت به مناسبت روز جهانی پناهجویان به چالشهای جوامع بشری در حوزه حل معضلات مربوط به پناهندگان اقلیمی پرداخته است.
تراکم پناهندگان اقلیمی در جهان
بنا بر اعلام IDMC که بهعنوان منبع اصلی اطلاعات و تجزیه و تحلیل جابهجایی داخلی در سراسر جهان شناخته میشود، بیشترین تعداد مهاجرت بهدلیل بلایای طبیعی ناشی از تغییرات اقلیمی در سال ۲۰۲۲ مربوط به ۵ کشور میشود. این کشورها عبارتند از: پاکستان با ۸.۲ میلیون، فیلیپین با ۵.۵ میلیون، چین با ۳.۶ میلیون، هند با ۲.۵ میلیون و نیجریه با ۲.۴ میلیون مهاجر که در صدر آمار پناهندگان اقلیمی قرار دارند. همچنین، ۳۲.۶ میلیون مهاجرت در سال ۲۰۲۲ ناشی از خطرات مرتبط با آبوهوا مانند توفان، سیل و خشکسالی بوده است. سیلها برای نخستینبار در همین سال از توفان پیشی گرفتند و سیلهای موسمی در پاکستان باعث ۲۵ درصد جابهجاییهای داخلی ناشی از بلایای جهانی در آن سال شد. سومالی بدترین خشکسالی خود را در ۴۰ سال گذشته تجربه و ۱.۱ میلیون جابهجایی را ثبت کرد. در تونگا، ۲ درصد از جمعیت بهدنبال یک فوران آتشفشانی بسیار نادر، مجبور به نقل مکان شدند. بانک جهانی پیشبینی میکند که تغییرات آبوهوایی میتواند منجر به مهاجرت ۲۱۶ میلیون نفر در ۶ منطقه جهان از جمله جنوب صحرایافریقا، آسیایجنوبی، امریکایلاتین، آسیایشرقی و اقیانوس آرام، شمال افریقا، اروپای شرقی و آسیایمرکزی شود.
تغییرات اقلیمی بیرحمتر از جنگ
بهطورکلی پناهنده به فردی گفته میشود که بهدلیل جنگ یا آزار و اذیت سیاسی مجبور هستند تا کشور و محل زندگی خود را ترک کنند؛ براساس گزارش مرکز نظارت بر جابهجایی داخلی که یک سازمان تحقیقاتی مستقر در ژنو است، در سال ۲۰۲۰، ۳۰.۷ میلیون نفر بهسبب بلایای طبیعی مهاجرت کردند و به مناطق دیگر پناهنده شدند. این رقم ۳برابر تعداد افرادی است که تحتتاثیر درگیریهای مسلحانه و خشونت جنگ قرار گرفتهاند؛ بنابراین، شمار پناهندگان آبوهوایی که خانههای خود را بهدلیل بلایای طبیعی ناشی از تغییرات آبوهوایی از دست دادهاند، بسیار بیشتر است. در نتیجه، بلایای اقلیمی بسیار بیشتر از درگیریهای سیاسی است و جنگ منجر به آواره شدن مردم در سراسر جهان شده است. از سوی دیگر، با افزایش گرمایش جهانی که در نتیجه آن، تغییرات آبوهوایی، افزایش سطح آب دریاها و مخاطرات اقلیمی در مناطق مختلف کره زمین بهوجود آمد، زندگی انسانها بهویژه در بخشهای بزرگی از جهان بهطورفزایندهای سخت و سختتر شد.
شبکه BBC جهانی نیز در گزارشی بااشاره به تراکم جمعیتی تغییر محل زندگی افراد، به نتایج قابلتوجهی دست یافت. براساس این گزارش، متراکمترین مناطق سیاره زمین بهلحاظ جمعیت در حوالی مدارهای ۲۵-۲۶ درجه است؛ جایی که شرایط برای کشاورزی مناسب است و درصد زیادی از زمینهای حاصلخیز جهان در این منطقه قرار دارد. تخمین زده شده است که ۲۷۹ میلیون نفر در این نوار نازک کره زمین زندگی میکنند؛ افرادی که در کشورهای هند، پاکستان، بنگلادش، چین، ایالاتمتحده و مکزیک روزگار میگذرانند. خبر بد آنکه، شرایط اقلیمی در این منطقه در حال تغییر است و محل زیست انسانها روزانه با سرعت ۱.۱۵ متر بهسمت قطب جابهجا میشود.
مرزبندیهای سیاسی چقدر مهم هستند؟
حد آسایش انسان در محدوده دمایی ۱۱ تا ۱۵ درجه سانتیگراد است و با افزایش روزافزون دما، سال به سال شاهد مهاجرت افراد از خط استوا بهسمت قطب هستیم. در این میان، گایا وینس، نویسنده و روزنامهنگار محیطزیست، یک پرسش مهم را مطرح میکند؛ وی میپرسد، باتوجه به اینکه انتظار میرود تا پایان قرن بیش از ۳ میلیارد نفر بهدلیل اثرات گرمایش جهانی آواره شوند، آیا مرزبندیهای جفرافیایی براساس الزامات سیاسی مانعی جدی برای سکونت پناهندگان نخواهد بود؟ وی معتقد است، آنچه امروز بیش از هر چیز موجب نگرانی بشر شده است، مرزهای سیاسی برخاسته از ملیگرایی نیست؛ بلکه محدودیتهایی محیطزیستی است؛ نظیر تعدد روزهای گرم طاقتفرسا، خشکسالی، سیل، آتشسوزی، توفان و فرسایش سواحل که کشاورزی را غیرممکن کرده و موجب آوارگی شمار زیادی از مردم جهان شده است. بیشک این رخدادها تعیینکننده اصلی مرزهای سرزمینی خواهند بود؛ چرا که طبیعت تعیین میکند که انسانها در کدام بخشها دارای آسایش نسبی هستند، نه خطوط روی نقشه سیاسی جهان. درحالحاضر تعداد بیسابقهای از شهروندان هر کشور مجبور به ترک خانههای خود میشوند. در سال ۲۰۲۱، ۸۹.۳ میلیون نفر مهاجرت کردند؛ این رقم ۲ برابر تعداد افرادی بود که در یک دهه گذشته به اجبار محل زندگی خود را ترک کردند و در سال ۲۰۲۲ این تعداد به ۱۰۰ میلیون نفر رسید. پیشبینی میشود این رقم در سال ۲۰۵۰ به ۲۰۰ میلیون نفر برسد.
آوارگان را تنها نگذاریم
فیلیپو گراندی، کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان، در کنفرانس تغییرات آبوهوایی در شرمالشیخ مصر، از رهبران جهان درخواست کرد تا برای مقابله با پیامدهای انسانی گرمایش جهانی، اقدامی جسورانه انجام دهند. براساس گزارش شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، UNHRC ، این تغییر باید همراه با تحول گسترده باشد. گراندی میگوید: «جامعه جهانی نباید میلیونها آواره و حتی مردم میزبان آنها را تنها بگذارد تا با پیامدهای تغییر آبوهوا دستوپنجه نرم کنند.»
جان آدمی یا مرزهای سیاسی
براساس برآوردهای دانشمندان، اگر اقدامی در راستای سازگاری با پدیده تغییرات اقلیمی نشود، صدها میلیون نفر تا سال ۲۰۵۰ باید خانههای خود را ترک کنند و به مکانهای دیگری که شرایط اقلیمی مناسبتری دارند، مهاجرت کنند.
پژوهشی پیشبینی کرده است که از سال ۲۰۲۰ تا سال ۲۰۷۰، بسته به سناریوهای افزایش جمعیت و گرمایش جهانی، ۳ میلیارد نفر در کره زمین دیگر آن شرایط زیستمحیطی را که در ۶هزار سال پیش در برخی مناطق جهان حاکم بوده است، نخواهند دید. تهدیدات ناشی از تغییرات اقلیمی جان انسانهای بیشتری را به نسبت خشونتهای برخاسته از جنگ میگیرد؛ با این تفاسیر آیا باز هم موضوع امنیت ملی و حفاظت از مرزهای سیاسی اهمیت سابق را دارد؟
جهان در یک ناترازی بحرانی
علاوه بر این، جمعیت جهان همچنان در حال رشد است، بهویژه در برخی از مناطقی که بدترین آسیب را از تغییرات آبوهوایی و فقر میبینند. جمعیت افریقا تا سال ۲۱۰۰ تقریبا ۳برابر میشود. این بدانمعناست که تعداد بیشتری از مردم در مناطقی زندگی میکنند که احتمالا تحتتاثیر گرمای شدید، خشکسالی و توفانهای فاجعهبار به غذا، آب، انرژی، مسکن و منابع نیاز خواهند داشت، این در حالی است که تامین این ضروریات روزبهروز دشوارتر خواهد شد. در همین حال، بیشتر کشورهای عرضهای شمالی کره زمین با یک بحران جمعیتی مواجهند؛ بنابراین، مهاجرت دستهجمعی مدیریتشده میتواند به بسیاری از بزرگترین مشکلات جهان کمک کند، تعداد افرادی را که در فقر و ویرانی آبوهوا زندگی میکنند، کاهش دهد و به اقتصادهای شمالی کمک کند تا نیروی کار خود را ایجاد کنند.
علمی به نام مدیریت مهاجرت
براساس نتایج بهدست آمده، مهاجران حدود ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را در اختیار دارند، یعنی به ارزش ۶.۷ تریلیون دلار بیشتر از تولید ناخالص داخلی در کشورهای مبدأ خود. برخی اقتصاددانان، مانند مایکل کلمنس در مرکز توسعه جهانی در ایالاتمتحده، محاسبه میکنند که امکان حرکت آزاد میتواند تولید ناخالص داخلی جهانی را ۲برابر کند.
سخن پایانی
بانظر به ضرورت توجه به معضل پناهندگی اقلیمی بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران علوممحیطی معتقدند که کشورها باید از ایده کنترل مهاجرت به مدیریت مهاجرت برسند. دستکم باید مکانیزمهای جدیدی برای مهاجرت قانونی و تحرک اقتصادی نیروی کار و محافظت بسیار بهتر از پناهندگان اقلیمی ایجاد شود. به هر کس میتوان یک فرم رسمی از شهروندی سازمان ملل متحد علاوه بر شهروندی تولد خود پیشنهاد داد. برای برخی از افراد، مانند کسانی که در اردوگاههای پناهندگان متولد شدهاند، فاقد مدارک هستند یا شهروندان کشورهای جزیرهای کوچکی که در اواخر این قرن به زیر آب میروند یا تبدیل به مکانی غیرقابلزیست میشوند، شهروندی سازمان ملل ممکن است تنها دسترسی آنها به شناسایی و کمک بینالمللی باشد. دیوید هلد، نظریهپرداز سیاسی، استدلال میکند که ما از طریق جهانیسازی روزافزون از مرزهای ملی خود فراتر رفتهایم و اکنون در «جمعیتهای سرنوشتساز همپوشانی» زندگی میکنیم که از آنجا باید یک دموکراسی جهانوطنی را در سطح جهانی شکل دهیم. امروز، ما در حال تجربه یک بحران سیارهای هستیم و من معتقدم زمان آن رسیده است که خود را بهعنوان اعضای یک گونه پراکنده در سطح جهانی ببینیم که باید برای بقا همکاری کنند. بیشک دولتهای قدرتمند نیز باید پشتوانه حکومت جهانی داشته باشند. در واقع، تنها دولتهای قدرتمند قادر به راهاندازی سیستمهای حکمرانی هستند که به گونههای ما کمک میکنند تا از تغییرات آبوهوایی جان سالم به در ببرند.