اتکای بیرویه صنایع به منابع طبیعی
محمد بحرینیان-پژوهشگر حوزه صنعت
ادعای بسیاری از صنایع مبتنی بر اینکه در اشتغال و تولید نقش پررنگ دارند، نادرست است. تولید ناخالص داخلی و ارزشافزوده ما در مقایسه با کشورهای رهاشده از توسعهنیافتگی همچون تایوان، کره جنوبی، چین و... کیفیتی ندارد. همه شعار اشتغال میدهند، اما اشتغالمان هم مانند ارزشافزوده کمکیفیت است.اشتغال ما امروز بهسوی کارهای نامولد رفته، چراکه بیبرنامگی در تمام امور کشور موج میزند. البته دولت و مجلس اسما میگویند برنامه نوشتهاند، اما فقط مواردی از آمال و آرزوهایشان را روی کاغذ میآورند و بعد هم فراموشش میکنند، چون در این یک سده بهجز دورههایی محدود، نه برخی از مجالسمان کار درست و اصولی بر مبنای یک برنامه و راهبرد بلندمدت انجام دادهاند و نه بخشی از دولتهایمان.برای خرید محبوبیت، در فضای گفتمان یکطرفه در رسانهها اعلام میکنند، برق پاساژ و منازل را قطع نمیکنند و سراغ برق صنایع میروند. بعد هم در حالیکه یک فرد مستقل در مقابلشان برای استدلال وجود ندارد، میگویند ۵۸۰ هزار واحد صنعتی را تأمین برق کردیم، اما نمیگویند این واحدهای عموما صنفی که فیدرهای مستقل برق برای قطعکردن ندارند چند درصد ارزشافزوده کشور را تولید میکنند، یا میگویند نصف روز از ساعت ۱۱ تا ۲۳ برق واحدهای صنعتی در شهرکها را قطع میکنند و مطلب را ساده نشان میدهند، اما نمیگویند که این یعنی دو شیفت تعطیلی یک کارخانه و متأسفانه وزیر متولی صنعت هم با سکوت این مطلب را برگزار میکند.از سوی دیگر با سادهسازی اعلام میکنند که یک روز در هفته را تعطیل میکنند، ولی دولت در وزارتخانههای خود هماهنگ نمیکند که بهجای تعطیلی روز جمعه، هر واحدی تعطیلیاش همان روزی باشد که برق ندارد تا دردسر و هزینه تحمیلی بنگاه تولیدی کمتر باشد. به گمانم وزارت نیرو به دادههای مقایسهای با سایر کشورها که در ترازنامه انرژی خودش منتشر میکند هم اعتقادی ندارد، چون این دادهها نشان میدهند که کشورهای توسعهیافته، چگونه به تولید و صنعت خود اهمیت میدهند و در پی کاهش هزینههای آن هستند، اما به صنعت در کشور ما به علت ناکارآمدی تصمیمگیران هزینههای زیادی تحمیل میشود. به عبارت دیگر، صنعت در کشور ما به حیاط خلوت تصمیمگیران تبدیل شده که هر جا به علت ناکارآمدی یا عدمبرنامهریزی، دولتها در هر بخشی با کمبود مواجه شدند، از این بخش مایه بگذارند و کمبودها و ناکارآمدیها را جبران کنند.از این گذشته در ایران ما با گویشهای عجیبی روبهرو هستیم. مثلا در اینجا وزیر صمت ما میگوید شرکتها بروند و نیروگاه تأسیس کنند. این موضوع بسیار قابلتأمل است. پس وظیفه دولت چیست؟ دولت باید نیروگاه بزند و برقش را برساند که هزینه عوامل تولید را کم کند. دولتها باید حافظ و نگهبان تولید، توسعه و ملزومات آن باشند اما متأسفانه ما در این کشور حافظی برای تولید و توسعه نمیبینیم. مثالها هم فراوان است. مثلا اخیرا بنگاههای صنعتی مواجه شدهاند با عطف بماسبق شدن قوانین و مبتنی بر یک مصوبه هیات دولت در سال ۱۳۹۹، میگویند شرکتهایی که مصرف برقشان فلانقدر است، باید برای تأمین انرژی، سراغ بورس انرژی بروند. خیلی عجیب است و حداقل نمونهای در دیگر کشورهای توسعهیافته ندیدهام یا از سوی دیگر برای رفع ناترازی گاز میگویند، بروید مخزن بزنید، گاز را مایع کنید و نگه دارید؛ مثل این است که هر کارخانهای یک بمب داشته باشد. اما با این واحدهای صنعتی و نبود برنامه در دولت و مجلس چه باید کرد؟ در قدم اول باید بین واحدها، واحدهای با ارزشافزوده بالاتر را شناسایی و انتخاب کنیم. مثلا در زیربخش فولاد که ما بیش از ۱۸۰ میلگردساز دارای پروانه بهرهبرداری داریم. یا اگر اشتباه نکنم ۸۹ واحد تولید سیمان داریم؛ که بیشتر آنها به تولید سیمان خاکستری پرتلند مشغولاند و نه سیمانهای موردنیاز کارهای مهندسی کشور.
منابع کشور از آب تا خاک و برق هم برای اینها از دست میرود. این را مقایسه کنید با کره جنوبی که فقط ۱۰ شرکت دارد، اما بیشتر و باکیفیتتر از ما تولید میکنند. برای مثال، شاخصهای اقتصادی و مالی شرکتهای پتروشیمیمان را تنها با یک شرکت کرهای به نام SK مقایسه کردم، نتیجه تأسفبار بود. راه چاره ما اقتصاد مقیاس است و برای آن لازم است که شرکتها را در هم ادغام کرد.در ایران به ازای هر بشکه نفتی که استخراج میشود، معادل ۳۳ درصد هدررفت آب رخ میدهد. همچنین پتروشیمیمان آببر است و براساس گزارش سال ۱۳۹۹ مرکز آمار ایران مشاهده میشود که بیش از ۴۲ درصد آب مصرفی صنایع کشور را این بخش مصرف کرده است و در مصاحبهای که مدیر یک شرکت برای احداث واحد پتروشیمی در کهگیلویه و بویراحمد تا جایی که به خاطر دارم اعلام کرده بود، به ازای تولید هر کیلو اتیلن، ۱۵ لیتر آب مصرف میشود یا هر کیلو فولاد تولیدی، ۸ لیتر آب مصرف میکند، پس بیدلیل نیست که کشور با کمآبی روبهرو شده است.