تلاطم بازار ارز در روزهای برجامی
یک دور از مذاکرات بین ایران و کشورهای موسوم به ۱+۴ به پایان رسید. مذاکرات طبعاً فراز و فرودهایی خواهد داشت و سرانجام با توافقنامهای خاتمه پیدا میکند. اینکه چه زمانی توافقنامه نهایی امضا میشود و اینکه چه توافقات یا عدم توافقاتی صورت میگیرد، کسی نمیداند.
از اخباری که برخی رسانهها لحظه به لحظه پیرامون قیمت ارز در بازار ایران منتشر میکنند، اینطور بر میآید که بیگانگان یکی از نقاط ضعف کشور ما و یکی از حساسیت برانگیزترین موضوعات در کشور ما را در تلاطمات نرخ ارز جستجو میکنند. آنها سعی میکنند، با استفاده از امکاناتی که در بازارهای ارز، در کشورهای اطراف مثل دوبی، عراق، افغانستان و ترکیه دارند، به دخالتهای مخرب در زمانهای خاص اقدام کنند.
همچنین با ایجاد تلاطم در بازار ارز به اهداف خود که همانا ضربه زدن به منافع کشور و تضعیف روحیه مردم است، دست یابند. البته بالا رفتن نرخ ارز با وجود تورم بالای ۴۰ درصد در کشور مسئله عجیبی نیست، بلکه بسیار هم طبیعی است. برعکس پایین نگه داشتن آن کاری غیراقتصادی و غیر فنی است. اگر بخواهیم نرخ ارز را با هر بهانه و استدلالی و با هر ابزار غیراقتصادی پایینتر از قیمت واقعی نگه داریم، در واقع پایگاه اقتصادی کشور را سست کردهایم و به طرف مذاکره این فرصت را دادهایم که از این نقطه ضعف به نفع خودش و به زیان ما استفاده کند.
تجربههای تاریخی ایران درباره ارز
البته از این دست تجربهها قبلاً هم داشتهایم. زمانی که قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران پذیرفته شد و ایران و عراق صلح را قبول کردند؛ چهار صراف عربستانی در دوبی شروع به خریدن و جمعکردن تومان ایران کردند و بیمحابا دلار و درهم فروختند و تومان خریدند. حتی با لنج بستهبندیهای بزرگ تومان را که گونی پیچ شده بود، به انبارهای خود منتقل میکردند. من در آن زمان متعجب بودم، نمیدانستم این آقایان چرا به تومان علاقهمند شدهاند، متأسفانه دولت وقت هم به جای مدیریت قیمت ارز، تسلیم این ترفند شد و نه تنها برخلاف جهت آنها به تزریق تومان و خرید ارز نمیپرداختند، بلکه با هماهنگ شدن نادانسته با آن دشمنان حیلهگر، به تزریق بیش از تقاضای ارز و تقویت مصنوعی تومان دامن میزدند.
هم سن و سالهای من به خاطر دارند که در مدت کوتاهی دلار که به بیش از ۱۴۰ تومان هم رسیده بود، به زیر ۱۰۰ تومان و بعد از مدت کوتاهی حتی زیر ۵۰ تومان هم رسید. مرتجعان منطقه بخصوص عربستان، شاید هم با هماهنگی با ایادی دیگر استکبار در آن زمان تصمیم گرفتند، برای ضربه زدن به اقتصاد کشور اسلامی ما به تقویت مصنوعی نرخ تومان بپردازند و البته بعد از مدتی، آن را به شدت به زمین بزنند. کما اینکه همین کار را هم کردند و همانطور که در کمتر از شش ماه قیمت دلار به زیر ۵۰ تومان رسید، در ظرف مدتی کوتاهتر باز به بالای ۱۳۰ تومان برگشت.
در خصوص احیا یا عدم احیای برجام، این موضوع در اقتصاد کشور میتواند یک مسئله فرعی تلقی شود. مسائل و تصمیمات اقتصادی نباید به برجام و امثال برجام گره بخورد. البته که هر نوع معاهده و قرارداد با کشورهای بزرگ که به رفع تحریمها و ایجاد رونق اقتصادی منجر شود، امری مبارک خواهد بود. به نظرم منوط کردن زندگی مرفه برای مردم کشور به آن قراردادها کمی کجسلیقگی سیاسی و اقتصادی است؛ بنابراین مسئولین اقتصادی باید کار صحیح و اقتصاد ی انجام دهند و مسئولین سیاسی هم کار خودشان را به بهترین وجه انجام دهند. البته اگر هرکدام موفقیت به دست آوردند، مطمئناً به دیگری کمک خواهد شد. هیچ یک نباید، دست روی دست گذاشته و منتظر نتیجه کار دیگری باشند. هرکدام باید به احسن وجه کار خودشان را انجام دهند.
بنابراین اگر مسئولین اقتصادی نگاه خود را از مذاکرات برجام برگیرند و با درایت به اصطلاح مسائل اقتصادی کشور بپردازند. با واحد و واقعی کردن قیمت ارز، باعث کسادی دکان رانتخواران، رقابتی شدن کسب و کار، با پایین آوردن نرخ تورم و بیکاری ، با حذف یارانه های غیر هدفمند، به اقتصاد کشور استحکام ببخشند. از سویی به حل معضلات اقتصادی کمک کنند، آنگاه تیم مذاکرهکننده هم میتواند، بدون دلهره و با قدرت به کار خود ادامه دهد. البته با نتایج خوبی که انشاالله از مذاکرات گرفته میشود، به موقع خود کمکهایی هم به اقتصاد کشور خواهد شد.
ارز چند نرخی نوعی بیعدالتی است
حتی با آزاد شدن احتمالی پولهای بلوکه شده نباید اجازه داده شود که آن پولها صرف پایین آوردن مصنوعی نرخ ارز یا حتی کنترل آن ضرب تزریق بیش از تقاضا شود. بلکه شایسته است که از آن ثروت برای بازسازی زیرساختهای اقتصادی و توسعه بنگاههای تولیدی اعم از صنعتی و کشاورزی و دامداری استفاده شود. بدین وسیله باعث بالا رفتن تولید ملی، کاهش نرخ بیکاری و به دنبال آن کاهش نرخ تورم و بهره گردد. البته خود این پروسه در نهایت به تقویت پول ملی و ثبات در بازار ارز هم خواهد انجامید.
چند نرخی و غیرواقعی بودن ارز، علاوه بر اینکه نوعی بیعدالتی تلقی میشود. علاوه بر اینکه باعث رانت و فساد خواهد بود، موجب تضعیف روحیه جوانان فعال هم خواهد شد، آنها را نسبت به کار شرافتمندانه دلسرد میکند.
در پایان از مسئولین اقتصادی کشور، از مسئولین بهداشت و درمان کشور، از کانون صرافان میخواهم؛ انتخابات و مجمع خود را به صورت غیرحضوری با استفاده از نرمافزارهای موجود به صورت اینترنتی برگزار کنند و از به خطر انداختن جان مردم خودداری کنند. حدود ۷۰۰ صراف برای شرکت در مجمع دعوت میشوند که بیش از نیمی از آنها در شهرستانها هستند. در شرایط حاضر که اکثر نقاط کشور در وضعیت قرمز از نظر بیماری واگیردار کرونا به سر میبرند، خوب است که برگزارکنندگان رضایت میدادند که جلسه مجمع و همچنین انتخابات از طریق اینترنتی و به طور غیرحضوری برگزار شود و با توجه به نرمافزارهایی که توسط متخصصین در کانون طراحی شده این کار به راحتی انجامپذیر است.