-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->ملیکا انصاری

«توهم اشتغال» حقیقت جامعه ایران

ملیکا انصاری-روزنامه‌نگار

«توهم اشتغال» حقیقت جامعه ایران

طی دهه ‌ هایی که دولت با همکاری نهادهای مختلفی اعم از وزارت آموزش و پرورش، مدرک ‌ گرایی را به بخش جدایی ‌ ناپذیر فرهنگ کشور تبدیل کرد، تخصص ‌ گرایی و شایسته ‌ سالاری به فراموش ‌ شده ‌ ترین لازمه تصدیگری مشاغل تبدیل شد. توجه به ماراتن کنکور بدون در نظر گرفتن نیازهای واقعی جامعه و روحیه افراد، در نهایت سبب شد تا با قشر زیادی از جوانان تحصیلکرده از دانشگاه ‌ های معتبر، اما بیکار مواجه باشیم. رویکرد وزارت آموزش و پرورش، نه ‌ تنها در راستای آموزش نیازها و پرورش استعدادها نبود، بلکه حتی سایر نهادهای دولتی نیز برای فارغ ‌ التحصیلان آینده، فضای شغلی مناسبی را تدارک ندیده ‌ اند. بازرترین پدیده ‌ ای که بر این ضعف مهم دولتی حکایت دارد، روی آوردن افراد با سطح تحصیلات بالا به مشاغلی مانند تاکسی ‌ سرویس یا سایر مشاغل کاذب است. قرارگیری افراد در جایگاه ‌ های شغلی نامرتبط با تحصیلات و سلیقه افراد که به ‌ دلیل جبر اقتصادی ناچار به تحمل آن هستند، یک بحران اجتماعی ـ اقتصادی است، اما گویا برای رئیس دولت، این جزئیات سرنوشت ‌ ساز اهمیتی ندارد و تنها، آماری که رشد اشتغالزایی و کارآفرینی را نشان ‌ دهد، قابل ‌ توجه است.

باوجود این بی ‌ تفاوتی مدیران سطح بالای کشور به مسئله اشتغال و آینده کاری جوانان، در سطح جهان، پیشرفت ‌ های مداوم و مستمری در این زمینه شکل گرفته که بررسی آنها خالی از لطف نیست. مهم ‌ ترین تغییر فناورانه و استفاده از ظرفیت ‌ های اینترنتی برای کاریابی و بهبود شرایط شغلی افراد، شکل ‌ گیری شبکه اجتماعی «لینکدین» به ‌ عنوان یک پلتفرم ایجاد ارتباط میان کارفرمایان و افراد متخصص (چه جویای کار و چه شاغل) است. فارغ از وب ‌ سایت ‌ ها و اپلیکیشن ‌ هایی که در این راستا به ‌ منظور ارتباط میان کارفرمایان و کارجویان ایجاد شده بودند، لینکدین توانست به ‌ عنوان یک پلتفرم قدرتمند در تبادل محتوا، ایجاد ارزش و شکل ‌ گیری تعاملات در حوزه کاریابی عمل کند. طولی نکشید تا جوانان ایرانی نیز از مزایای این بستر آگاه شدند و درصدد استفاده از آن برآمدند. ایجاد یک پروفایل حرفه ‌ ای و استفاده از پایه ‌ های معرفی محتوایی، مهم ‌ ترین اصلی است که سبب شده تا جوانان مستعد و متخصص، نه ‌ تنها با شرکت ‌ های بزرگ داخلی ارتباط برقرار کنند، بلکه همکاری در پروژه ‌ های بین ‌ المللی نیز یکی دیگر از مزایای بکارگیری این پلتفرم برای این افراد بود، همچنین این پلتفرم کمک کرد تا افراد بتوانند نیازسنجی مفید و کارآمدی نسبت به بازار کار داشته باشند و راحت ‌ تر بتوانند مسیر شغلی خود را بیابند. این بحث به ‌ نوبه خود نشان می ‌ دهد یک پلتفرم با سازکارهای مفید، چطور توانسته ناکارآمدی مدیریتی یک کشور را تا حدی برطرف کند.

پدیده مهم دیگری که امروز شاهد ظهور آن هستیم، عطش برای یادگیری ‌ های کاربردی و گاه غیرکاربردی افراد تحصیلکرده ‌ ای است که مهارت ‌ های خود را لازم و کافی برای حضور در موقعیت ‌ های مناسب شغلی نمی ‌ بینند. شکل ‌ گیری موسسات و آموزشگاه ‌ های مختلف فنی ‌ محور که برنامه ‌ های متعدد و متنوع مهارت ‌ آموزی را برای افراد تدارک دیده ‌ اند و بیشتر در پایان دوره مدرک وزارت علوم را به مهارت ‌ آموزان اعطا می ‌ کنند؛ حقیقت بارز این روزهای کشور است. سیستم آموزش و پرورش کشور که دانش ‌ آموزان را از هیچ نظر، برای حضور در جامعه و فرصت ‌ های شغلی آماده نکرده و نظام آموزش دانشگاهی نیز که همچنان با سرفصل ‌ های درسی قدیمی و منسوخ پابرجا است، نشان از بی ‌ کفایتی سیستم آموزشی کشور دارد. این ضعف، فرصت را برای درآمدزایی کلان آموزشگاه ‌ ها و موسسات مختلف فراهم کرده که به نظر می ‌ رسد باز هم بازنده این بازی، جوانان ‌ هستند.

از سویی دیگر، کارآموزپروری یکی از سیاست ‌ های کارآمد مدیریت منابع انسانی در تمامی کشورها شناخته می ‌ شود. پرورش افراد در جایگاه ‌ های مختلف شغلی و آماده ‌ سازی آنها با آموزش مهارت ‌ های موردنیاز و اهداف سازمانی، روشی است که در بسیاری از کشورهای جهان، به ‌ عنوان مرحله آغازین حضور افراد متقاضی کار برشمرده می ‌ شود، اما در ایران، کارفرمایان تمایل زیادی به بهره ‌ کشی از نیروهای بهره ‌ ور و کارآموز و در نهایت اخراج آنها دارند.

بنا به تمام موارد عنوان ‌ شده، چرخه کاریابی و حتی کارآفرینی در کشور، از حلقه نخستین آن معیوب بوده و نه ‌ تنها دولت بستر مناسبی را برای هماهنگ ‌ سازی عرضه و تقاضا فراهم نکرده، بلکه سیستم آموزشی نیز، افراد را برای فرصت ‌ های شغلی آزموده نمی ‌ کند. سودجویی افراد در جایگاه ‌ های مختلف از متقاضیان شغل نیز وجه تاریک دیگر این چرخه است و در نهایت، امروز با حقیقت تلخ توهم اشتغال مواجهیم. جوانی که براساس توانایی و کارکرد خود دستمزد دریافت نکند، تورم به او مجال گذران زندگی نمی ‌ دهد و آینده شغلی ناپایداری دارد، چگونه می ‌ تواند خود را شاغل و موثر در زندگی معرفی کند؟ دویدن بی ‌ حاصل با کوله ‌ باری از مشکلات و دغدغه ‌ های مالی و اقتصادی، حق جوانان ایران نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین