نون خشکیها، از دیروز تا امروز
تعداد ماشینهای خرید ضایعات انباری و منازل که بسیار پر سروصدا هم هستند، این روزها در کوچهها و خیابانها بسیار زیاد شده و هرکس که وانتی دارد به این کار مشغول شده است. صدایی که این روزها بیشتر در ساعات ظهر از بلندگوی وانتیهای خیابان به گوش میرسد، حکایت از حضور نمکیهای مدرن دارد که در گذشته به شیوههای دیگر و با گاریهای چوبی، اقدام به جمعآوری ضایعات منازل و انباریها میکردند.
تعداد ماشینهای خرید ضایعات انباری و منازل که بسیار پر سروصدا هم هستند، این روزها در کوچهها و خیابانها بسیار زیاد شده و هرکس که وانتی دارد به این کار مشغول شده است. صدایی که این روزها بیشتر در ساعات ظهر از بلندگوی وانتیهای خیابان به گوش میرسد، حکایت از حضور نمکیهای مدرن دارد که در گذشته به شیوههای دیگر و با گاریهای چوبی، اقدام به جمعآوری ضایعات منازل و انباریها میکردند. عموما این افراد از یک صدای ضبطشده در بلندگوهای خود استفاده میکنند و تعدادشان ۲ نفر است و عمده لوازمی که خریداری میکنند وسایلی است که در آنها آهن به کار رفته یا چیزهایی مانند فرش، موکت، یخچال و... بیشتر کسانی که به این کار مشغول هستند خردهریزهای انباریها را خریداری کرده و به آهنفروشیها یا سمساریها میبرند. در این میان، مبلغی که برای خرید این لوازم پیشنهاد میدهند، از هیچ منطقی پیروی نمیکند. از سالها قبل و احتمالا از زمانی که نان را نانواییها عرضه کردند، شغلی نمکی و نون خشکی هم پدید آمد. افرادی با گاریهای چوبی که در کوچه و پسکوچهها راه میافتادند و با صدای بلندی که معرف شغلشان بود، حضور خود را اعلام میکردند. با شنیدن این صدا، افراد نون خشکهای اضافه منزل را جمعآوری میکردند و به نمکیها تحویل میدانند و در قبال آنها نمک تحویل میگرفتند. اینگاریچیها با گذر زمان و در دهههای ۵۰ و ۶۰ خورشیدی در برابر نون خشک و دمپایی پاره گاهی ماهی زنده و لوازم پلاستیکی به مردم میدادند، گاهی هم پول نقد! میتوان گفت به مروز زمان نمک از فضای معاملات نمکیها حذف شد اما نامشان همین ماند؛ نمکی!
وانت بهجای گاریهای نون خشکی
با گذشت زمان و پیشرفت جامعه، شغل این افراد رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و شیوه و وسیله کار آنها هم تغییر کرد. گاریها جای خود را به وانتهای پر سروصدا و دود دادند.
ضمن اینکه گستره معاملاتشان به اندازه باربند وانت و نیسان وسیعتر شد و تهاتر بیشتر جایش را به معاملات نقدی
داد. نمکیها را بیشتر در روزهای تعطیل میتوان پیدا کرد. نه اینکه در روزهای دیگر حضور نداشته باشند، همه روز هستند اما فعالیت آنها در روزهای تعطیل که کسی مدرسه و سرکار نیست، برای اهل خانواده قابل لمستر است. خبرنگار گسترش نیوز پایگاه خبری موسسه فرهنگی مطبوعاتی صمت در این گزارش سعی دارد از نزدیک با شغل و نحوه کار آنها. همچنین میزان درآمدی که از این کار بهدست میآورند، آشنا شود.
دخل و خرج یک نمکی
ساعت حدود یک ظهر، صدای بلندگوی وانتی در سراسر کوچه پیچیده است؛ «آهنآلات، آهن ضایعات، خوردهریز انباری خریداریم.» و بعد از چند لحظه مجدد این صدا تکرار میشد. زمانی که به کوچه رفتم، دیدم کنار یک سوپرمارکت و زیر یک سایه ایستاده است. فرصت خوبی بود برای پرسیدن چند سوال. کنارش ایستادم.
-آقا خدا قوت، مادربزرگم یهبخاری قدیمی داره از این نفتیها، چند برمیداری؟
+بستگی به وزن و جنسش داره. مادربزرگت همین کوچس؟
-نه جای دیگس، میخام ببینم چقد میارزه.
+باید ببینم تا نظر بدم مشتی!
-حالا آدرس میدم بعدا برید ببینید اگر به کارتون اومد برش دارید.
در واقع جنسی برای فروش نداشتم. فقط میخواستم سر صحبت باز شود.
بلافاصله ادامه دادم: کارتون سخت نیست؟
+ سیگاری روشن کرد و گفت: هرکاری سختی داره، کار ما سختتره. عقب ماشینو نگاه کن، از صبح این همه وسیله بار زدم. بعد از یهمدت دیسک کمر میگیری و هزار تا چیز دیگه. در کل خیلی خوب نیست، خیلی هم بدم نیست.
- اوضاع دخلوخرجت با هم میخونه؟
+ بستگی داره به اینکه اون چیزایی که از انباری و لوازم خونهها میخرم، چقدر ارزش داشته باشه. مثلا اگه آهن داشته باشه، آره خب پولش خوبه. چیزای دیگه هم هست که به درد سمساریها میخوره. تازه اونا هم ناز میکنن تا یه چیزی ازمون بخرن. خلاصه تا اینارو بار بزنیم و بعدش دنبال سمساری بگردیم، خیلی طول میکشه. با همه اینا، روزی ۳۰۰، ۴۰۰ تومن دست مارو میگیره. اگه سمساری آشنا باشه که خب یکم بیشتره. سیگارش که تمام شد، پشت ماشین نشست و رفت. انگار فهمیده بود من جنسی برای فروش ندارم و بیخودی او را به حرف گرفتهام.
درآمد مناسب از خریدوفروش لوازم انباری
در اینجا بد نیست یک تعریف مشخص از ضایعات داشته باشیم! بهطور کلی ضایعات به محصولات و تولیداتی در صنعت یا یک تولیدی و کارخانه اطلاق میشود که یا دارای نقصی در تولید هستند که قابلیت فروش در بازار را نداشته و قابلیت استفاده را ندارند یا به تجهیزات و موادی اطلاق میشود که بر اثر آسیبدیدن یا پایان یافتن عمر مفیدشان، قابلیت خود را از دست داده و دیگر در محل موردنظر نمیتوان از آنها استفاده کرد.
موضوع این شغل کمی برایم جالب شد. اینکه صنفی از دورریختن ضایعات و کالاهای بیمصرف در خانههای مردم درآمد کسب کند. هنوز سوالات زیادی در ذهن داشتم و باید کنجکاویها را رفع میکردم.
عصر همان روز یک نیسانی به چشمم خورد که هم ضایعات آهنی به همراه داشت و هم کارتن خالی. بد ندیدم با او هم گپ کوتاهی بزنم.
- آقا شما بیشتر چه چیزایی جمع میکنید؟
+ هرچیزی که به درد بخوره و گوشه انباری مونده باشه. خیلی چیزا واسه ما پوله! که برای شما بیارزش شده. مثل موکتهایی که دیگه استفاده نمیکنید یا مثلا سینک ظرفشویی، روشویی دستشویی، دوچرخههایی که دیگه کسی ازش استفاده نمیکنه و... البته بیشتر درآمدی که داریم از این سوپرمارکتیها و فروشگاههاییه که کارتن خالی میذارن جلوی در.
- مگه اونا هم نرخ خاصی داره؟
+ آره الان ارزش پیدا کرده. میدونی هر کیلو کارتن خالی الان چقده پولشه؟ کیلویی ۴ هزار تومن شده. حالا تو فککن در طول روز چقدر جمع میکنیم دیگه. این جمع کردن کارتن خالی بستگی به شانس داره. هرکی زودتر برسه به این مغازه و فروشگاهها همشو جمع میکنه میبره. الان کارتن خالی برای ما حکم طلارو داره.
- صداتون چرا انقد پشت بلندگو بلنده همیشه؟
+ (با عجله کارتنها را دسته کرد و پشت نیسان ریخت.) صدایی که از این بلندگوی داغون پخش میشه باید جوری باشه که به گوش همه برسه یا نه؟ حتی اون کوچه بغلی صدارو بشنوه که اگه چیزی برای فروش داره، آماده کنه. بعدشم اگه سروصدا نکنیم، از کجا متوجه اومدن ما میشن؟ این سروصدا کردن پشت بلندگو بخش اصلی کار ما هست. تازه صدای خودمم نیست.
- صدای ضبطشده هست. بله؟
+ آره خودخودشه. قدیمها باید پشت فرمون یه میکروفون دست میگرفتیم، گلومونرو پاره میکردیم. بعدا نمیدونم به فکر کی رسید که از ضبط ماشین استفاده کنه. الان سیدیهای این صدای ضبطشده رو میتونیم بخریم و با بلندگو پخش کنیم.
+قیمتش چقدره؟
- باید ۱۵ هزار پول بدی. ولی خب ارزش داره که خودت نخوای همش پشت بلندگو داد بزنی. این صدارو میذاری و راحت از ۸ صبح میخونه تا ۶ عصر؛ اوج ساعت کاری ما توی همین زمانه. سوار ماشینش شد و رفت. حجم باری که روی نیسان سوار کرده بود به قدری زیاد بود که دیگر بار بیشتری جا نمیشد. چهرهاش هم حسابی رضایت داشت. خیلی زود از جلوی چشمم دور شد و رفت.
صنعت بازیافت در یک نگاه
ضایعات معمولا ارزش آلیاژی و ترکیبی بالایی داشته و قابلیت فروش دارند. این مواد همواره مشتریان پروپا قرصی دارند. برخی از این ضایعات در برخی صنایع به خط تولید بازگشته و قابلیت استفاده بهعنوان مواد اولیه را دارند مانند صنایع فولاد و آهن و تولید مقوا. در برخی صنایع این مواد دیگر مورداستفاده قرار نمیگیرد و باید به فروش برسد یا از بین برود.
کاری که ضایعاتیها انجام میدهند، جمعآوری ضایعات خرد از خانههاست. در جهان، بازیافت ضایعات از شروع انقلاب صنعتی آغاز و تفکیک این مواد همواره مطرح بوده است. در گذشته این مسئولیت را دولتها بر عهده گرفته بودند اما بعد از اینکه بخش خصوصی از سود کلانی که در این تجارت وجود دارد، آگاه شد سرمایهگذاران به این بیزینس علاقهمند شدند. بیزینس طلای کثیف یا همان ضایعات امروزه در کشور ما هم یکی از پرسودترین تجارتهاست.
این تجارت نیاز به تعداد بالای نیروی کار دارد که معمولا این نیروی کار ارزان است و صرفا یک خودرو باربر برای جابهجایی نیاز دارد. این افراد مسئولیت جمعآوری ضایعات را داشته و خرید از این افراد با مبلغ ناچیز و کیلویی انجام میشود اما فروش آنها به کارخانجات سود هنگفتی دارد.