دارایی ما به خزانه آنها سرازیر شده است
احسان موسوی ـ عضو هیات علمی گروه مهندسی نفت و معدن دانشگاه آزاد
چندین دهه پیش، مهاجرت نخبگان در حوزه تخصصی مهندسی معدن فرصتی بود برای انتقال تکنولوژی روز به کشور، اما امروز این موضوع به تهدیدی ملی تبدیل و آنچه پیش از این چرخش نخبگان نام گرفته بود، در حال حاضر به فرار نخبگان بدل شده است.
در حوزه صنایع معدنی، مهاجرت متخصصان خبره صنعت، علاوه بر اینکه موجب از دست رفتن تجربیات فردی می شود، سرمایه های اقتصادی چشمگیری را هم از این حوزه فراری می دهد. تعدد شرکت های ایرانی به ثبت رسیده در کشورهای دیگر، گواه این مطلب است. مهاجرت افراد آکادمیک از بدنه دانشجویی به بدنه استادان هم رسیده و سرعت بالای رشد این مسئله در سال های اخیر، ملموس است.
به زبان ساده دارایی های ما در حال سرازیر شدن به خزانه آنها است.
وقتی مهاجرت توده وار می شود و در همه قشرها رخنه می کند، آسیبی اجتماعی یا به عبارت بهتر، مخرب ترین بحران اجتماعی تلقی می شود بنابراین ایجاد کارگروهی برای ریشه یابی این موضوع امری ضروری به نظر می رسد تا در نهایت اقداماتی متناسب با گروه های اجتماعی گوناگون اندیشیده شود.
توجه به این موضوع نباید تنها منحصر به روزی خاص، برای مثال روز جهانی مهاجران یا مانند آن باشد.
نتیجه یکی از پژوهش هایی که در دانشگاه ام آی تی انجام شده است، نشان می دهد که ۴۵ درصد ایرانیان مقیم امریکا دارای مدرک تخصص و فوق تخصص هستند.
تحقیقات دیگری در سطح دانشگاه های ایران نشان داده که به طور متوسط از 18نفری که برای کسب تخصص به کشورهای توسعه یافته می روند، تنها 3نفر از آنها به ایران بازمی گردند.
بسیاری از کشورهای مهاجرپذیر از دینامیسم (نظریه هایی فلسفی که پدیده های مادی جهان را حاصل عمل نیروهای گوناگون می داند) درک صحیحی دارند و بنابراین در این حوزه تهدید را به فرصت تبدیل می کنند. به عبارت دیگر، این کشورها با درک صحیح دینامیسم در این حوزه به قول معروف از آب گل آلود ماهی می گیرند. به عنوان مثال، برخی کشورهای حوزه خلیج فارس و ترکیه به سرعت درحال برنامه ریزی برای جذب سرمایه گذاران و نیروی انسانی نوآور، دانشجویان، تحصیلکردگان در حوزه های مختلف اقتصاد، سیاست و اجتماع هستند.
اما چه باید کرد؟ اگر بخواهم به صورت تیتروار راه های مقابله با این چالش را (با توجه خاص به جامعه مهندسین معدن) مطرح کنم، باید بگویم توسعه اقتصاد دانش بنیان همسو با استفاده واقعی از استعدادها و ظرفیت های انسانی و دوم ارزش گذاری و بها دادن به سرمایه های انسانی است، البته نه در قالب استخدام های دولتی بلکه با فراهم کردن بستر مناسب برای فعالیت های پژوهشی و تحقیقاتی آنها در مسیر حل مشکل صنایع. به عبارت دیگر، ایجاد قطب ها و شهرک های علمی و عملی.
سوم، سیاست گذاری درست و دقیق دستگاه ها و صنوف مرتبط برای حفظ نیروی متخصص است تا باوجود همه عوامل بیرونی ناشی از پدیده جهانی شدن تمهیدات ویژه ای تدارک ببینند و با هموار کردن شرایط رفاهی، اقتصادی و آرامش آنها را به ماندن دلگرم کنند.
مورد دیگر، یافتن حلقه مفقوده و ایجاد ارتباط میان صنعت و دانشگاه است. مسئله مهم دیگر در این حوزه برقراری ارتباط میان دانشگاه های ایران و دنیا است.
نکته مهم بعدی، حمایت بلندمدت دولت ها برای رشد و بالندگی نخبگان و ایجاد انگیزه برای آنها است ، اما همزمان باید از افزایش کمی و آموزش تعداد بیشتری از افراد در این حوزه غافل نشد که این موضوع راهی ساده و کم هزینه است.
آموزش عالی ما دچار مشکل بزرگی است که آن سرازیر شدن سیل داوطلبان به سوی یکی، دو رشته خاص و خالی ماندن ظرفیت دیگر رشته ها در دانشگاه است ، البته این راه حل چالش هایی هم دارد و در بلندمدت مشکلات دیگری را هم به دنبال خود می آورد.
راه حل دیگری که سریع به نتیجه می رسد ایجاد کارگروه های تخصصی و دوره های آموزش کوتاه مدت در کشورهای پیشرفته تر است. از سوی دیگر، ضروری است با ایجاد تسهیلاتی برای نخبگان جلوی رشد صعودی مهاجرت را گرفت یا با دعوت از نخبگان خارج از کشور زمینه را برای رشد و توسعه این صنعت فراهم کرد.
نکته مهم دیگر که باید مدنظر قرار گیرد، ایجاد صندوق هایی برای حمایت مالی از دانشجویان مقاطع عالی تحصیلی است تا در مقاطع دکتری، پسادکتری یا حتی در زمان پژوهش که منبع درآمد قابل اعتمادی ندارند، از آن استفاده کنند و دغدغه نان شب و هزینه زندگی را نداشته باشند.
در نهایت در کنار همه اقدامات فوق ضروری است، مسئولان امر، توجهی بیش از پیش به برنامه ریزی های بلندمدت برای توسعه رشته های کاربردی و میان رشته ای، برپایه نیازهای کشور و متناسب با ظرفیت های داخلی، نشان دهند.