به امیدگرمای اقتصادنشر
آزیتا شاهپوری - مدرس دانشگاه
سیاهی، حاصل رسوب باور شب است. بسیاری از انسانهای خاصی را که میشناسم، راضی نبودهاند حاصل تفکرات خویش را در زمینه زیستی روشن و سپید با دیگران به اشتراک بگذراند. این گروه با عقاید منزه و روح پاکیزه که اکنون، تبدیل به نظارهگرانی خاموش شدهاند، همان کسانی هستند که بسیار خوانده و بسیار هم نوشتهاند و در حال حاضر، آن اوراق پرارزش را در کنجی تلنبار کردهاند تا بلکه پس از مرگ و ایستایی این حیات فانی، کلماتشان باقی شود که ما چنین هستیم! جامعهای مردهپرست و زندهکش!
عده دیگری نیز هستند که وارد گود شدهاند و گرچه این گود لبالب از آبی است که به آسیاب دیگران میشود، اما این رنج را بر خود هموار کرده و باشجاعتی کمنظیر ایستادهاند تا بشود آنچه که باید. گرچه باید اعتراف کرد اگر کلمات آلوده به تفکرات جنسی که حالا، یکی از ارکان مهم بقای روزگاران ماست، در یکی از سطرهای کتابهایشان نباشد! شاید خوانندگان و خریداران این فانوسهای افروخته با جان، رغبت چندانی به خرید آن بهعنوان یک کالای فرهنگی، نشان ندهند.
چنانکه مجموعه کتابهای شعر از فروش خوبی برخوردار نبوده و به تیغ تیز سانسور کاملا دیگرگونه شده و گاهی نامفهوم و به همین بهانه، عوض اعتراض و درخواست، برخی از موسسات انتشاراتی به حذف اینگونه کتابها که اغلب دارای حاشیه سود پایین هستند، رغبت نشان دادهاند و آن را عملی کردهاند یا اینکه به عدم توان پرداخت دستمزد نویسندگان نوظهور اعتراف کرده و در صورت پرداخت کلیه هزینهها توسط نویسنده، حاضر به چاپ این دست کتابها شدهاند که البته بسیاری از این نوشتهها بهعلت دستتنگی نویسندگان، باز هم در قفسههای کتاب شخصیشان، تهنشین میشود. شاید در مجموع باید اذعان کرد گداختگی و شیفتگی پیرانههای امروز، به مال و جنسیتزدگی، حاصل همین دریغهای روشنگرانه از جماعتی خواننده کتاب است که حالا رو به فرسودگی میروند! جوانی نکرده و ناگاه باید به سراشیبی گور فکر کنند و فکر کنیم و البته که حاصل آن میشود، همین! دورخیزی برای پرشی بلند به سمتوسوی نیستی با سیاهنگاری و شبانگاری و تعزیت بر این مصیبت عظما؛ و اما کمی دورتر از این صحرای محشر... به روزهای زیبای افتتاح نمایشگاه کتاب نزدیک میشویم. گرچه گروه بسیاری برای خرید مایحتاج اصلی خود نیز وامدار محبت این و آن، زحمت کشیدن و عرق ریختن در محیطهای عجیب کاری هستند که تفاوت دریافتیها خود موجب سرخوردگی و دلسردی مضاعف است، اما باید دعا کنیم راه نفسی برای دیدن تیتر کتابهای منتشره اخیر و جدید در دوران کرونا، باقی بماند.
بسیاری از ترجمههای باارزش توسط مترجمان نامی در این روزگار سخت انجام شده و حالا گروه بزرگ ناشران با اندک رمق باقی مانده در کالبد حیات، حاصل جنگ سرد و نرم با خانه شینی کرونایی و بیکاریهای ناشی از آن، چراغ بر افروختهاند تا چشمان مشتاق گروه کتابخوان را از نزدیک مشاهده کنند و اقتصاد نشر کمی گرم شود!
امیدوارم دوستان نازنین از این روزهای خوب ناشران بازدید کرده و با دست پر از کلمات فرهی و دانایی به خانههایی برگردند که نیازمند نور و روشنی هستند! شاید گذارمان به هم نیز افتاد! سیوسومین نمایشگاه کتاب در محل مصلای تهران با حضور ۱۷۰۰ ناشر، از ۲۱ اردیبهشت امسال، آماده بازدید است.