نقد، پیشران زیستبوم دانشبنیان است
اطلاع از دستاوردهای علمی و فناوری دانشمندان و مخترعان زمانی آغاز شد که روزنامهنگاری علم در نیمه دوم قرن بیستم شکل گرفت.
در واقع نخستینبار این جولیان آسانژ بود که در خلال داستانهای روزنامه استفاده از منابع اولیه را مطرح کرد و با الهام از فلسفه کارل پوپر، استاندارد جدیدی به نام روزنامهنگاری علم را خلق کرد. بیشک یکی از الزامات اساسی روزنامهنگاری علم، درج درست و دقیق این اطلاعات علمی است که توسط دانشمندان کشف یا اختراع شدهاند، چراکه این اطلاعات قرار است مردم را به بحث یا تبادلنظر و در نهایت به شناخت دقیق از عصری برساند که در آن زندگی میکنند. امروز رسانههایی نظیر ساینسدیلی و نیوساینتیست جزو پربازدیدترین رسانههای خبری در حوزه علم و فناوری محسوب میشوند؛ چراکه بیشتر مردم در سراسر دنیا در شرایط فعلی حاکمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات، خواهان دریافت آخرین خبر از قدرتنمایی پژوهشکدههای علمی و شرکتهای فناوری در این عرصه هستند. بنابراین، میتوان گفت روزنامهنگاران علم، نقش مهمی در هدایت فکری مردم دارند. این حرفه در ایران با چالشهایی از جمله نگاه نخبهگرایانه به علم، تلقی عوامزدگی از طرف دانشگاهیان در صورت مشارکت در تولید محتوای رسانهای، همراه بوده و هست.صمت به مناسبت روز خبرنگار در گفتوگو با کاظم کوکرم، روزنامهنگار علم و تحلیلگر اکوسیستم دانشبنیان به اساسیترین چالشهای خبرنگاران و روزنامهنگاران علم و فناوری در ترویج فرهنگ دانشبنیان و رسانهایتر شدن اکوسیستم دانشبنیان پرداخته است. شرح کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اصلیترین چالش روزنامهنگاران و خبرنگاران علم و فناوری در شفافسازی اکوسیستم دانشبنیان چیست؟
باتوجه به توسعه روزافزون وب در سالهای اخیر، استارتآپهای زیادی در جهان رشد کردند. در واقع، شاهد شکلگیری پلتفرمهایی شدیم که با تعداد افراد محدود به قشر کثیری از جامعه خدمات ارائه میدادند. آنها با تعداد کارمندان کم، رشد انفجارگونهای را تجربه کردند و امروز نقش جدی در ارائه خدمات در سطح جهان دارند، اما از آنجایی که اکوسیستم استارتآپی کشور تا حد زیادی متاثر از فضای حاکم بر کشور است، روند دیگری را در توسعه استارتآپها در بستر زیستبوم دانشبنیان و شرکتهای خلاق و نوآور در ایران شاهد بودیم؛ اینکه بهدلیل تحریمها، یکسری نیازهای فناورانه را باید در کشور پاسخ دهیم، زمینهساز تعامل زیستبوم دانشبنیان با حوزههای سیاسی و اقتصادی کشور در سالهای اخیر شد. این موضوع فعالیت روزنامهنگاران و خبرنگاران علم و فناروی در اکوسیستم دانشبنیان را با دشواریهایی همراه کرد. یکی از این چالشهای امروز روزنامهنگاران علم و فناوری، کند شدن تیغ نقد آنها در برابر مسائل اکوسیستم دانشبنیان ازحیث پایشگری است. میدانیم که بخشی از کارکرد یک رسانه، نور انداختن روی نقاط تاریک یک فرآیند یا جریان اجتماعی است که موجب تضییع حقوق بخش بزرگی از جامعه شده؛ اینکه اگر اشکالی در سیاستگذاری یا شیوه حمایت از یک نهاد یا بخشی از مردم جامعه وجود داشته باشد، رسانه وظیفه اطلاعرسانی در آن زمینه را دارد. حق مردم است که بدانند مالیات و بودجه حاصل از فروش نفت کشورشان در مسیر توسعه دانش و فناوری چطور هزینه میشود. این در حالی است که پرداختن به حوزه دانش و فناوری در کشور آن هم با عینک نقد، در سالهای اخیر با موضوع اقتدار و امنیت ملی گره خورده است، بهطوریکه وقتی دستیابی به فناوریهای نو را در شرایط تحریم کنار این موضوع میگذاریم، در نگاه برخی مسئولان این نوع نقدهای اکوسیستم دانشبنیان در فضای رسانه با زیرسوال بردن اقتدار کشور در بحث فناوری مترادف میشود. مهمترین استدلالی که از سوی برخی کارشناسان و مسئولان امر درباره نقدهای رسانهای میشود، این است که باید نخبگان و فناورانی که مهاجرت نکردهاند و در بدنه تولید ماندهاند و کشور فعالیت میکنند، ارج نهاده شوند و همین که تلاش میکنند، نباید دلسردشان کرد. این تصور بهوجود آمده است که سرمایه و امکاناتی که صرف توسعه فناوریها از جانب این پژوهشگران و نخبگان مهاجرتنکرده میشود، قاعدتا جای درستی صرف میشود و چرا باید فعالیت آنها موردواکاوی روزنامهنگاری قرار بگیرد که از جزییات فنی بسیاری از مفاهیم فناورانه اطلاع ندارد. در چنین فضایی به غلط اینطور تبلیغ میشود که کارکرد پایشگری رسانه برای زیستبوم دانشبنیان منفعتی ندارد و بلکه منجر به تضعیف توان مدیریتی در بدنه زیستبوم دانشبنیان میشود.
روال استاندارد برخورد با یک گزارش انتقادی از سوی نهادهای بالادستی چیست؟
اگر اهمیت کار رسانه در زیستبوم دانشبنیان بهخوبی درک شود، رسانهها میتوانند فرصت بزرگی به مدیران بدهند تا بخشهای تاریک این اکوسیستم را با دقت ببینند. خبرنگاران و روزنامهنگاران حوزه علم و فناوری میتوانند اشکالاتی را بازگو کنند که در شرایط عادی از چشم مردم و مسئولان دور مانده و این رسالت اصلی یک خبرنگار است. بنابراین، لازم است دیر یا زود، زیستبوم دانشبنیان کشور ما به این بلوغ برسد که اگر با آنچه رسانه منتشر کرده است، موافق نیست، وظیفه پاسخگویی خود را بهصورت حرفهای انجام دهد، نه آنکه با پیش کشیدن سیاهنمایی از زیر پاسخ به رسانه فرار کند و به کار روزنامهنگار برچسب بزند. در واقع متولیان این اکوسیستم، چه مدیران شرکتهای دانشبنیان، چه مسئولان در نهادهای بالادستی باید آموزش ببینند که در مواجهه با یک گزارش انتقادی بهجای اینکه به قضاوت کار خبرنگاران علم و فناوری بپردازند، پاسخگو باشند و از شفافیت عملکرد خود با ارائه ادله و اسناد لازم دفاع کنند. گزارشی منتشر میشود که مدیران زیستبوم دانشبنیان یا طرحهای علم و فناری با محتوایش موافق نیستند، بهآسانی و بنا به قانون میتوانند جوابیه بدهند و دفاع کنند. این روال تعامل با رسانه است. حتی چه بهتر که اگر نقدی را وارد دیدند، درصدد رفع آن اشکال برآیند؛ البته که بعید هم نیست گهگاه روزنامهنگار یا رسانهای به هر دلیلی شیطنتی هم کرده باشد و گزارشی از روی ناآگاهی یا در موارد معدود حتی با غرضورزی منتشر شود؛ در کل، آموزش فعالان حوزه دانشبنیان نسبت به چگونگی کارکرد رسانه و تعامل با روزنامهنگاران و همینطور آگاهسازی جامعه از این اکوسیستم میتواند کمک خوبی برای پیشگیری از برخی کجرویهای دوطرفه باشد.
چقدر از این معضل، به فقدان ادبیات مشترک میان خبرنگاران و فعالان دانشبنیان برمیگردد؟
بیشک نبود زبان مشترک میان روزنامهنگاران علم و فناوری با فعالان دانشبنیان از دلایل اصلی بروز برخی چالشها است. هنوز ادبیات تعامل با رسانه در زیستبوم دانشبنیان ما جایگاه خود را پیدا نکرده و علت این امر به فرآیند کار رسانههای داخلی ما نیز باز میگردد؛ کمیت بالای کار خبرنگاران و روزنامهنگاران علم و فناوری در رسانهها موجب شده است که ایندو به نقطه اشتراک مطلوبی در بیان زبان واحد نرسند. متاسفانه در بیشتر رسانههای کشور، کار خبرنگار با متر و معیارهای کمیتی سنجیده میشود و معمولا این فرصت به خبرنگار یا روزنامهنگار داده نمیشود که روی یک موضوع عمیق شوند و امکان انتشار گزارشهای تحلیلی و تحقیقی عمیق را پیدا کنند. از اینرو معمولا اتفاق ناخوشایندی که میافتد، این است که کیفیت یک گزارش یا خبر، فدای سرعت در انتشار میشود. بیشتر خبرنگاران هم ترجیح میدهند کارهای روزمره خود را برای حفظ امنیت شغلی پیش ببرند تا اینکه با دقت نظر و صرف مطالعه زیاد، گزارش تحلیلی پرمایهای را بهجای ۴، ۵ گزارش میانمایه منتشر کنند. در نتیجه، وقتی یک خبرنگار حوزه علم و فناوری با مدیر یک شرکت دانشبنیان مصاحبه میکند، فرصتی برای کسب جزییات گسترده از آن حوزه خاص را ندارد که بتواند محقق یا مدیر مربوطه را به چالش نقد بکشاند و تنها به معرفی محصول و شرح اتفاق رخداده میپردازد. این در حالی است که اشراف وسیع خبرنگاران علم و فناوری بر موضوعات علمی اهمیت بسیار زیادی دارد. عدماشراف کافی به موضوع موجب سوختن سوژهها میشود. درست است که این روزها بسیاری از خبرنگاران ما، زمانهایی را که خارج از ساعت کاری باید صرف توسعه فردی و خانواده خود کنند، مشغول مطالعه درباره حوزه خود هستند؛ این فضیلت و حتی وظیفه خبرنگار است، اما آیا میتوان از همه خبرنگاران این انتظار را داشت که از زمان شخصی و استراحت خود برای بهبود کیفیت شغلی بگذارند، آن هم بدون هیچ پاداش و تشویقی از سوی رسانه و جامعه؟ معتقدم ما نیازمند یک تغییر در روال کار رسانهای هستیم. مدتزمان مطالعه و تحقیق خبرنگاران برای مطالعه و عمیق شدن روی یک حوزه خاص باید جزو کارکرد آنها در رسانهها در نظر گرفته شود و در ادامه، بهطبع زمانی هم برای آمادهسازی و تنظیم مصاحبهها و گزارشهایشان لحاظ شود. این همان مسئلهای است که مدیران مسئول و سردبیران رسانهها باید اهمیت آن را درک کنند؛ خبرنگار، ماشین تایپ و پرینتر نیست! کار خبرنگار فقط نوشتن نیست.
یک خبرنگار علم و فناوری چگونه باید بخشهای انتقادبرانگیز اکوسیستم دانشبنیان را به جامعه و مسئولان انتقال دهد؟
روزنامهنگاران و خبرنگاران باید دقت کنند که وظیفهشان متفاوت از یک روابطعمومی زیستبوم دانشبنیان است. نباید بنا بر اطلاعاتی که دریافت میکنند، فقط به تعریف و تمجید دستاوردهای این اکوسیستم بپردازند. مهم است که در کنار توصیفات تبلیغاتی، نگاهی هم به معضلات و ایرادات اکوسیستم داشته باشند. متاسفانه بسیاری از خبرهایی که در رسانهها امروزه در حوزه دانشبنیان منتشر میشود، تنها جنبه تشویقی و تاییدی دارد. برای مثال، در جشنواره نانو و رسانه اغلب آثار دریافتی در دبیرخانه فقط رنگ بوی تایید و تمجید از این اکوسیستم دارد. سوال این است، آیا واقعا فناوران ایرانی در عرصه نانو با چالشی مواجه نیستند؟ یا این سیستم معضلی ندارد که بتوان درصدد بازگو کردن و رفع آن در فضای رسانههای برآمد؟ بنابراین، هم جامعه و زیستبوم دانشبنیان و هم روزنامهنگاران این نکته را باید درنظر بگیرند که کارکرد رسانه در پرداختن موضوعات دانشبنیان، فرصت مهمی است که کمتر بخشهایی در جامعه به این اکوسیستم میپردازند.
مدیران مسئول و سردبیران چه وظیفهای در ارائه چهره واقعی اکوسیستم دانشبنیان برعهده دارند؟
بیشک حمایت و دفاع از خبرنگاران و روزنامهنگاران میتواند عنصر حیاتی در مسیر شفافسازی فرآیندهای زیستبوم دانشبنیان از طریق رسانهها باشد. مدیران مسئول و سردبیران باید از کار خبرنگاران در مواردی که مشغول تدوین یک گزارش تحلیلی یا تحقیقی با رویکرد انتقادی هستند، حمایت و دفاع کنند. فعالان زیستبوم دانشبنیان و یا هر پروژه علمی و فناوری دیگری در کشور بدانند که اگر کارشان را درست انجام ندهند، ، رسانهها میتوانند عملکرد آنها را بهچالش بکشند و از آنها در برابر حق جامعه بر گردن آنها مطالبهگری کنند؛ متاسفانه جای خالی چنین فرآیندی در رسانههای امروز ما بهشدت احساس میشود. البته میدانم محدودیت بودجه برای جذب نیرو در رسانهها موجب شده است فشار کار برای خبرنگاران بسیار بالا باشد. از طرفی، خبرنگار هم ناچار است کارکرد خود را به آن میزان کمیتی از خبر و گزارش که ملزم به ارائه آن است، برساند. در چنین شرایطی، دیگر نمیتوان انتظار رعایت استانداردهای بالای تهیه خبر و گزارش را داشت. بنابراین، لزوم تغییر فرآیند کار و ارزشیابی عملکرد خبرنگاران از سوی مدیران رسانهها حداقل انتظاری است که میتواند تاحدی به بهبود کیفیت کار روزنامهنگاران علم و فناوری کمک کند.
مسئولیت روابطعمومیهای نهادهای متولی اکوسیستم دانشبنیان را در تعامل با خبرنگاران علم و فناوری، چگونه ارزیابی میکنید؟
بیشک در همهجای دنیا وقتی روزنامهنگار یا خبرنگاری منفعت یک نهاد را بهخطر میاندازد و عملکردش را بهچالش میکشد، بهطورقطع روابطعمومی آن نهاد را به پاسخگویی وامیدارد.در بیشتر مواقع، حاصل کار ما روزنامهنگارها، قرار نیست، چیزی باشد که موردتعریف و تمجید روابطعمومیهای سازمانهای حوزه خبریمان قرار بگیرد. هرچند اگر روزنامهنگار بتواند کار خود را در همکاری با روابطعمومی بهدرستی انجام دهد، حاصل این فرآیند بهنفع سازمانها و روابطعمومیها نیز خواهد بود. به چالش کشیدن یک نهاد و فرآیند پاسخدهی معمولا به ۲ شکل اتفاق میافتد؛ در روش نخست، بعد از انتشار گزارش، مسئول و مدیر مربوطه به استناد گزارش منتشرشده با ذکر نام رسانه و روز گزارش، در پاسخ و دفاع از خود به شرح موضوع میپردازد و با انتشار جوابیه در همان رسانه، رفع ابهام میکند.
در حالت دوم، هنگام تهیه یک گزارش انتقادی، خبرنگار مربوطه لازم است نقد مطرحشده را با نهاد مربوطه در میان بگذارد و پاسخ بخواهد تا با دریافت آمار، گزارش منصفانه و شفافتری را منتشر کند. سازمان موردسوال قرارگرفته به این ترتیب با ارائه آمار و ادله از عملکرد خود دفاع میکند و رسانه هم باید این فرصت را در اختیار نهادها بگذارد. این در حالی است که ضعف سازمانها در ارائه اطلاعات به خبرنگار از سوی روابطعمومیهای آنها و تلاش برای وارد کردن خبرنگاران به مسیر طولانی بروکراسی اداری، چالشی است که بیشتر خبرنگاران علم و فناوری با آن دستوپنجه نرم میکنند. بیشک، اگر آمار و اطلاعات خبرنگاران بیشتر باشد، درصد اشتباهات خبرنگاران هم کمتر میشود. متاسفانه این فرآیند هنوز جا نیفتاده است. این را هم باید در نظر بگیریم که تنظیم اطلاعات و تدوین آمار فرآیندی است که حتی خود روابطعمومیها هم شاید نتوانند از سازمان متبوع خود دریافت کنند یا اجازه تدوین آن را داشته باشند.