وقتی همهچیز وابسته به پول باشد!
ابوعلی گلزاری-کارشناس محیطزیست
نخستینبار در دهه ۹۰ میلادی بود که اصطلاح و روند سبزشویی در یک هتل بهکار برده شد و رئیس هتل بهمنظور صرفهجویی در سرمایه خود بهطورمشخص کاهش هزینه خشکشویی و مصرف آب، مدعی شد که شستوشوی حولهها به محیطزیست آسیب میرساند؛ بنابراین بهتر است مشتریان حولههای خود را چندبارمصرف کنند. از همان زمان، اصطلاح «گرینواشینگ» یا سبزشویی وارد ادبیات کسبوکار و شرکتهای بزرگ تولیدی و صنعتی جهان شد.از این به بعد، شمار زیادی از شرکتهای فعال در عرصه مد و فشن و البته دیگر فعالان صنعتی تلاش کردند تا با استفاده از آن در فرآیند بازاریابی و تبلیغات، محصولات خود را در قالب کالاهایی معرفی کنند که در روند تولید به محیطزیست آسیب نزدهاند. همچنین، شرکتهای تولیدکننده محصولات آرایشی و بهداشتی هم چند سالی میشود که از این شیوه برای جذب مشتری استفاده میکنند. گفتنی است، شرکتهای نفتی هم برای کاهش هجمههای رسانه در بحث محیطزیست تلاش میکنند تا با استفاده از سبزشویی از این هجمهها بکاهند.
نمونه واضح این روند در کشورمان را میتوانیم در نمایشگاه بینالمللی محیطزیست ببینیم. اغلب صنایعی که سالانه آلایندههای زیادی را روانه جو و محیطزیست میکنند، با حضور در این نمایشگاه مدعی هستند که تولیداتشان آسیبی به محیطزیست نزده است و با سبزشویی ادعای حفاظت از محیطزیست را دارند. سازمان حفاظت از محیطزیست که متولی اصلی و قانونی محیطزیست در کشور است، توان فنی لازم را در بحث جلوگیری از سبزشویی ندارد.بهاعتقادمن، ۵ راهکار اصلی برای مقابله با سبزشویی وجود دارد؛ نخستین راهکار، نحوه درست اطلاعرسانی از طریق رسانهها و مجامع دانشگاهی است که زمینهساز مهم و مطمئنی برای تکمیل اطلاعات مشتریان در بحث خرید کالاها و خدماتی بهحساب میآید. دومین راهکار، به برچسبها و گواهینامههای معتبر شرکتها برمیگردد که باید با درج برچسبهایی روی محصولات به مشتریان این آگاهی داده شود که محصول یا خدمت خریداریشده تا چه میزان به محیطزیست آسیب زده و بهعبارتروشنتر، چقدر کربن منتشر کرده است.در اغلب کشورهای توسعهیافته، برچسب ردپای کربن روی محصولات درج شده است؛ بنابراین این برچسب میتواند معیار دقیقی برای کسب آگاهی مشتریان باشد. اینکه کدام مرجع یا سازمان، صلاحیت ارائه این برچسبها را در کشورمان برعهده دارد، خود موضوع مهمی است. متاسفانه در ایران توان فنی و دانش لازم در ارائه چنین برچسبی از سوی نهادهای متولی محیطزیست وجود ندارد و فقدان قدرت کافی هم بهشدت در این سازمانها احساس میشود. بنابراین، نمیتوان انتظار داشت که حتی سازمان محیطزیست بتواند اقدامی مهمی در راستای ارائه برچسبی نظیر ردپای کربن به محصولات انجام دهد. بههمیندلیل من معتقدم باید سازمان برنامه و بودجه نقش نظارتی و عملکردی را در ارائه برچسب ردپای کربن برعهده بگیرد.
از آنجایی که این سازمان بهعنوان نهاد بالادستی شناخته میشود و از طرفی هم، منابع مالی کافی را در اختیارش دارد، نهاد مناسبتری برای سنجش و ارزیابی شرکتها در بحث حفاظت از محیطزیست است. بیشک روند اعتمادسازی در بحث حفاظت از محیطزیست در اغلب کشورهای دنیا دشوار است و متاسفانه در سالهای اخیر اعتماد مردم کشورمان از سازمانها و نهادهای دولتی کاهش یافته؛ بنابراین تنها راه این است که اگر بخواهیم در بحث پیشگیری یا جلوگیری از سبزشویی اقدامی کنیم، پیگیری آن از طریق سازمان برنامه و بودجه مناسب مینماید.ناگفته نماند که سازمان جهانی محیطزیست شایستگی این را دارد که برای محصولات تولیدشده، استاندارد ردپای کربن ارائه دهد، اما بهشکل معمول حکومتها و دولتها پذیرای آن نیستند، چراکه بر این عقیده استوارند که یک نهاد خارجی نباید ارزیابی روی کالاهای تولیدی در کشور داشته باشد.راهکار بعدی، اعتماد مردم به حقایق علمی است؛ خوب است مردم اشراف کافی روی حقایق علمی در بحث محیطزیست داشته باشند تا قدرت تشخیص اینکه تبلیغات انجامگرفته برای یک کالا چیزی جز سبزشویی نیست را داشته باشند. گفتنی است، راهکار بعدی به حمایت از شرکتهایی برمیگردد که الزامات محیطزیستی را در جریان تولید کالا و خدماتشان ارائه دادهاند. در واقع، باید حمایت کافی از شرکتهایی انجام شود که تصمیمات اصولی میگیرند و به توسعه پایدار و محیطزیست پایبند هستند. بخش مهمی از این حمایت برعهده مجامع دانشگاهی و رسانهها است. در نهایت، آخرین راهکار هم درج انتقاد و بازخورد مشتریان در وبسایتهای شرکتهای تولیدکننده است؛ بهعبارت روشنتر، اگر شرکتی ادعا میکند که در فرآیند تولید، اقدامات سودبخش و دوستدار محیطزیست را در پیش گرفته است؛ باید فضایی را برای درج انتقادات و نظرات مشتریان در نظر بگیرد تا مردم بهراحتی بتوانند بازخوردهای خود را از کالاها و خدمات در آنجا ارائه دهند.متاسفانه این جریان در اغلب کشورهای دنیا وجود دارد که بیشتر شرکتهای تولیدی و صنعتی برای اقناع مخاطب، سبزشویی میکنند. شرکتهای بزرگ نفتی با شوآفها و دادن گرنتهایی به برخی سازمانهای دیگر، در تلاش برای تفهیم اذهان عمومی در راستای محیطزیست هستند، اما این چیزی جز سبزشویی نیست. دولتها بهدلیلاینکه معمولا این شرکتها از منابع مالی کافی و بالا برخوردارند، چندان به آنها هشدار و تذکر نمیدهند و موردنظارت سختگیرانه قرار نمیگیرند.