جمعه 14 اردیبهشت 1403 - 03 May 2024
کد خبر: 108686
تاریخ انتشار: 1403/02/01 04:03
کارشناس حوزه صنعت در گفت‌وگو با :

تاب‌آوری صنعت را بالا ببریم

صنعت در ایران به‌ویژه در سال‌های اخیر همواره با مشکلات گوناگونی روبه‌رو بوده است. عوامل گوناگونی بر وضعیت صنعت تاثیرگذارند که در سطح کلان از مولفه‌های اقتصادی و غیراقتصادی متعددی نشأت می‌گیرند.
تاب‌آوری صنعت را بالا ببریم

صنعت در ایران به‌ویژه در سال‌های اخیر همواره با مشکلات گوناگونی روبه‌رو بوده است. عوامل گوناگونی بر وضعیت صنعت تاثیرگذارند که در سطح کلان از مولفه‌های اقتصادی و غیراقتصادی متعددی نشأت می‌گیرند. تورم، نوسانات نرخ ارز، نبود استراتژی‌های کلان، قوانین و مقررات خلق‌الساعه و بعضا متناقض، بروکراسی اداری و ده‌ها چالش اقتصادی دیگر در کنار شاخص‌های غیراقتصادی مانند تنش‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، از عمده عواملی هستند که صنعتگران و تولیدکنندگان ما سال‌هاست با آنها دست‌وپنجه نرم می‌کنند. آنچه در این سال‌ها درباره صنعت اتفاق افتاده، اگرچه در سطح کلان متاثر از مولفه‌های مشخص و تکراری بوده، اما باید در تحلیل‌های کارشناسانه با نگاه همه‌جانبه به موارد جانبی و هیجانات مقطعی نیز توجه داشت.

کارشناسان معتقدند در شرایط بحرانی و سخت کنونی، عوامل داخلی بیش از هر عامل دیگری تعیین‌کننده واکنش‌های بخش تولید و صنعت هستند با این حال، تاثیر عوامل خارجی نیز قابل‌توجه و چشمگیر است.

صمت در این گزارش با تمرکز بر تاثیر تنش‌های منطقه‌ای و جهانی بر بخش صنعت و تولید با احسان فدایی، پژوهشگر حوزه صنعت به گفت‌وگو پرداخته که در ادامه می‌خوانید.

در ابتدای این گفت‌وگو نگاهی به مواجهه صنعت و اقتصاد جهان با تنش‌ها و درگیری‌های بین‌المللی می‌اندازیم تا بتوانیم به یک شناخت کلی از وضعیت کشور در این زمینه برسیم. نخست بفرمایید به‌طورکلی در سطح جهان کدام بخش‌ها از صنعت به‌طور خاص بیش از سایر بخش‌ها تحت‌تاثیر تنش‌های سیاسی هستند؟

 وقتی از صنعت صحبت می‌کنیم به صورت کلی، یک واقعیت وجود دارد و آن این است که بسیاری از موضوعات آن با مقوله‌های بازرگانی و تجارت متفاوت است. اولین و محوری‌ترین موضوع در حوزه صنعت، داشتن برنامه برای طرح‌های میان‌مدت و بلندمدت است، پس حوزه صنعت، یک بخش روزمره نیست و به‌نوعی برنامه‌ریزی برای یک فرآیند است. در این میان، اصولا تاثیر رویدادهایی ناشی از مواردی مانند تنش و درگیری در قالب جنگ و...، مانند تنش‌های مقطعی که طالبان ایجاد کردند یا درگیرهایی که در مرز آذربایجان و ارمنستان ایجاد شد، زودگذر، آنی و لحظه‌ای است. تنش‌هایی در این محدوده و با این میزان عمق، یک نوع بر صنعت تاثیر می‌گذارد و با توجه به ویژگی‌های آنها، تاثیرشان هم محدود خواهد بود. در مقابل در رویدادی مانند تنش اخیر بین ایران و رژیم صهیونیستی که ریشه‌دار و دارای عقبه است و به نوعی می‌توان گفت موضوع روز نیست، تاثیرات متفاوت است. اعتقاد بر این است که هر کشوری در این سطح چه مستقیم و چه غیرمستقیم وارد تنش شود، به‌طبع این درگیری روی فرآیندهای صنعتی آن کشور تاثیر می‌گذارد، چون به‌نوعی امکان ادامه‌دار شدن آن وجود دارد. هرچند در مورد اخیر خوشبختانه تمایلی برای ادامه دادن تنش در طرفین نیست و همین خود این سیگنال را داد که بازارهای مختلف از واکنش‌های هیجانی عبور کنند. نکته دوم در پاسخ به این پرسش این است که جنگ و تنش و اخبار پیرامون چنین رویدادهایی، بسته به محدوده، سطح و عمق آنها، تاثیرات متفاوتی خواهند داشت. در مقوله دوم، چارچوب کنش و واکنش‌ها فرق دارد. در عرصه صنعت تعریفی که از صنعت ارائه می‌شود با تعریفی که براساس یکسری از آموزه‌های ارزشی و تبلیغاتی داریم، بسیار متفاوت است. در همه جای دنیا، صنعت یعنی فعالیت و سرمایه‌گذاری در حوزه‌ای که از نظر ارزش‌افزوده و مزیت رقابتی قابل دفاع و دارای توجیه اقتصادی باشد. حال در این میان اینکه بخواهیم با شعار استقلال صنعتی وارد بخشی از صنعت شویم با تاکید بر اینکه اینها را خودمان باید بسازیم، تنها خودمان باشیم و وابسته به جایی نباشیم، رویکرد درستی نیست. نتیجه داشتن چنین رویکردی، فعالیت‌های صنعتی متعدد در حوزه‌های گوناگون و به وفور، اما بدون صرفه اقتصادی است. این بنگاه‌های اقتصادی و واحدهای صنعتی و تولیدی که با این تفکر شکل گرفته و فعالیت می‌کنند، بیش از آنکه ارزش ایجاد کنند با رسوب سرمایه و به‌صرفه نبودن به بدنه اقتصاد کلان آسیب وارد می‌کنند. به همین دلیل باید در چنین شرایطی به مقوله صنعت نگاه کارشناسی و منطقی داشته باشیم تا در نهایت با تحلیل درست، رویکرد مناسبی در پیش بگیریم که به نفع اقتصاد و صنعت کشور باشد.

در این میان، در حوزه صنعت شاهد هستیم که در کشور بخش‌های وابسته به نرخ خوراک حوزه‌های مربوط به نفت، گاز و پتروشیمی و گروه کامودیتی‌ها، به‌طور مستقیم از نرخ ارز تاثیر می‌گیرند و ایجاد یک تنش یا بحران در هر جایی از دنیا، بسته به عمق و میزان اثرگذاری آن، روی تمام پارامترهای متاثر با این دو گروه که عنوان شد، تاثیر می‌گذارد. همان‌طور که شاهد بودید در چند روز اخیر به دنبال تنشی که ایجاد شد، اکثر بازارها منفی شدند، اما بر عکس بازار گروه کامودیتی‌ها و طلا و ارز با افزایش قیمت روبه‌رو بودند. ناگفته نماند که این تنش، نه‌تنها ایران، بلکه بسیاری از کشورهای منطقه را هم می‌تواند درگیر کند. وقتی بحران رخ می‌دهد، مردم سعی می‌کنند دارایی‌های که دارند را وارد بخشی کنند که قابلیت نقدشوندگی بالاتری داشته باشد.

در این مبحث، موضوع تعیین‌کننده میزان تاب‌آوری اقتصاد آن کشور و وضعیت شاخص‌های آن در سطح کلان آن مانند جایگاه بین‌المللی، میزان خودکفایی صنعتی، و... است. پس مواجهه کشوری مانند ایران با تنش‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای و جهانی با کشوری مانند چین و حتی ترکیه متفاوت و گاه غیرقابل مقایسه است. همان‌گونه که اشاره شد تعریف صنعت در تمام دنیا در محدوده اقدامات کاملا مستقل بدون نیاز به کشورهای دیگر و روابط بین‌المللی اینکه صفر تا صد یک صنعت خودکفا باشیم، نمی‌گنجد. تعریف پذیرفته شده صنعت در جهان این نیست و این‌گونه است که فعالیت بنگاه‌های اقتصادی از هر نوعی براساس صرفه‌اقتصادی و قیمت‌تمام‌شده و ارزشی که ایجاد می‌کنند، دنبال می‌شود. در این بنگاه‌ها اغلب داشتن تمام حلقه‌های تولید از صفر تا صد، به صرفه نیست. براین اساس، نرخ ارز و نوسانات آن، نرخ و نحوه تامین کامودیتی‌ها و... در وضعیت صنعت تعیین‌کننده هستند؛ یعنی اگر این مولفه‌ها تحت‌تاثیر تنش‌های بین‌المللی قرار بگیرند و افزایش قیمت داشته باشند، قاعدتا بخشی از صنعت که وابستگی بیشتری به مواداولیه و واردات دارد، بیشتر تاثیر می‌پذیرد. به عنوان نمونه در زمان بروز تنش، بالا رفتن هزینه ترانزیت و حجم کالاها حساسیت بیشتری دارد یا شرکت‌های بیمه‌ای حساس شده و یک‌سری از کالاها بیمه نمی‌شود و... پس در زنجیره مولفه‌های گوناگون از هم تاثیر می‌گیرند و در نهایت روی صنعت تاثیر می‌گذارند.

این موضوع در ادامه با توجه به شرایط اقتصادی که داریم چه تاثیری بر بازارهای گوناگون کشورمان می‌گذارد؟ کدام بخش‌ها آسیب‌پذیرتر خواهند بود؟ در این میان، واکنش مولفه‌های گوناگون موثر بر صنعت با توجه به همزمانی تحریم‌ها و برخی تنش‌های سیاسی چگونه خواهد بود؟

بدون تردید بخش‌هایی از صنعت که وابستگی بیشتری به نرخ ارز، کامودیتی‌ها و... دارند، آسیب بیشتری از این بحران‌ها می‌پذیرند. به‌نوعی می‌توان گفت میزان وابستگی یک صنعت به کالاها و خدمات وارداتی تعیین‌کننده میزان اثرگذاری تنش‌ها و درگیری‌های سیاسی بر این بخش خواهد بود. در چنین موقعیت‌هایی موضوع مهم فقط افزایش نرخ ارز نیست، موضوع اصلی این است که با افزایش هزینه تولید در داخل کشور، هزینه دور زدن تحریم‌ها هم بالا می‌رود. در تمام چالش‌هایی که برای صنعت ما ایجاد می‌شود، موضوع تحریم‌ها را نباید فراموش کرد. دلال‌ها و واسطه‌گران در فضای ملتهب برای دور زدن تحریم‌ها، اعداد و ارقام‌شان را افزایش می‌دهند و با استناد به تاثیر این تنش‌ها، به‌عنوان نمونه بر سیستم حمل‌ونقل و ترانزیت جهانی، برای دور زدن تحریم‌ها مبالغ بیشتری از واردکنندگان مطالبه می‌کند. امکان دارد بخش زیادی از فعالیت‌ها کاهش یابد و از سوی دیگر، بخش زیادی از شرکت‌های بیمه‌ای بین‌المللی از بیمه کردن برخی کالاها اجتناب کنند یا حق بیمه‌ها را بالا ببرند که به‌طور پیوسته روی قیمت‌تمام‌شده تولید تاثیرگذار است. تمام اینها در حالی است که در اقتصاد ما قدرت خرید مردم کاهش یافته و تورم افزایشی است و در این شرایط هزینه تولید چندین و چند برابر خواهد شد.

صنعت و تولید ما در مواجهه با تنش‌های منطقه‌ای و جهانی چه میزان تاب‌آوری دارد؟ 

به جرأت می‌توان گفت به‌واسطه اینکه تحریم‌ها بر بخش‌هایی از اقتصاد ما تاثیرات عمیقی داشته،‌ تاب‌آوری در بخش صنعت تاحدی کاهش یافته و به همین دلیل هم با بروز تنش‌ها و درگیری‌های سیاسی، شاهد واکنش‌های هیجانی در این بخش هستیم که حتی با وجود مقطعی بودن، صنعت ما را دچار چالش می‌کند. البته بسته به میزان و نوع تنش‌هایی که ایجاد می‌شود، واکنش‌های متفاوتی از صنعت خواهیم دید، اما به وضوح مشخص است که بروز این بحران‌ها در حالی که هنوز درگیر تحریم‌های خارجی و مهم‌تر از آن مشکلات داخلی هستیم، صنعت را گرفتارتر می‌کند. گاه به ناچار و ناخواسته کشور درگیر این تنش‌هاست؛ از این‌رو باید صنعت را قوی کنیم و تاب‌آوری آن را افزایش دهیم تا کمتر از این موارد تاثیر بپذیرد. البته تاکید می‌کنم این اتفاقات در عرصه جهانی اجتناب‌ناپذیر است و باید به نحوی آمادگی و توان تولید و صنعت و به‌طورکلی اقتصادمان را بالا ببریم که با بروز این درگیرها، کمتر آسیب ببینیم.

در سال‌های اخیر همواره شاهد تنش‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای بوده‌ایم که به دلایل گوناگون همان‌طور که اشاره کردید، چنین روندی در جهان اجتناب‌ناپذیر است و فقط مختص کشور ما نیست. آیا صنعت و تولید ما توان پیش‌بینی و پیشگیری دارد تا زمینگیر نشود؟

همان‌طور که می‌دانید در ۴۰ سال اخیر به‌دلایل گوناگون کشور ما به جز در برهه بسیار کوتاهی، عمدتا با تنش‌ها و التهابات گوناگونی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم روبه‌رو بوده که گاه حذف شده‌اند و گاه ماندگار بوده‌اند؛ از این‌رو تنش‌های اخیر موضوع جدیدی برای کشور و اقتصاد ما نیست و انتظار می‌رود صنعت نیز به‌عنوان بخشی از اقتصاد، این موضوع را پذیرفته و خود را برای مواجهه با چنین شرایطی به‌روز و آماده کند. این‌روند زمانی از سوی صنعت پذیرفته شده تلقی می‌شود که با بروز بحران‌های این‌چنینی دچار بحران داخل نباشد تا کمتر آسیب ببیند. واقعیت این است که ما در بیشتر موارد مشکلات داخلی داریم. ناهماهنگی نهادهای گوناگون، تعدد قوانین، خلق‌الساعه بودن قوانین، ناهماهنگی‌های اجرایی، بروکراسی اداری و... از جمله مشکلات داخلی است که تاثیر تنش‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای بر صنعت را بیشتر از آنچه باید می‌کند. شاید صنعتگر بتواند با مقوله ارز و نوسانات آن متاثر از تنش‌های سیاسی به هر شکلی که شده، خودش را وفق دهد، اما در داخل مشکلات بسیاری دارد که اصلی هم هست و توان مقابله با آنها را ندارد. به طبع جایی که گمرک هر روز بخشنامه جدید می‌دهد، تولیدکننده توان برنامه‌ریزی میان‌مدت ندارد، چون ثباتی در قوانین و سیاست‌های داخلی نمی‌بیند. در حالی که در همه جای دنیا مهم‌ترین پارامتر برای داشتن صنعتی موفق و پیش‌رو، توان برنامه‌ریزی بلندمدت و میان‌مدت است یا اینکه بیشترین تغییر وزرا در وزارت صمت به‌عنوان متولی صنعت بوده، این خود یک بحران داخلی است که مسیر سخت صنعت را سخت‌تر می‌کند.


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/3nljzg