بیتوجهی به تکمیل زنجیره ارزش ادامه دارد
مجید سعیدیان-فعال صنعت فولاد
بسیاری از صنایع تکمیلی فولاد در حالحاضر با کمبود مواد اولیه در مسیر تولید روبهرو هستند و این موضوع به چالشی اساسی در مسیر فعالیت آنها بدل شده است. بدون تردید تداوم این شرایط بهمنزله بحرانی است که عملکرد این صنایع را تحتتاثیر قرار میدهد.
درحالحاضر بسیاری از محصولات تولیدشده در حلقههای ابتدایی زنجیره فولاد کشور صادر میشوند؛ درنتیجه تولیدکنندگان مقاطع طویل فولادی در تامین شمش فولادی موردنیاز خود با کمبود روبهرو میشوند. این کمبود در حالی است که تولید شمش فولاد در رده صنایعی است که براساس توانمندیهای داخلی احداث شده و کمبود آن در کشور معنا ندارد.
توجه به این نکته ضروری بهنظر میرسد که تولید در برخی حلقههای این زنجیره مازاد نیاز داخلی بوده و صادرات آن بلامانع است اما این صادرات باید با هماهنگی و برنامهریزی باشد؛ یعنی باید در گام نخست نیاز داخلی تامین شده و در ادامه مازاد نیاز داخل به بازارهای جهانی روانه شود.
در همین حال انتظار میرود صادرات محصولات نهایی و تکمیل زنجیره ارزشافزوده در اولویت سیاستگذاران باشد.
تولید محصول نهایی بهمنزله تکمیل زنجیره ارزشافزوده و همچنین اشتغالزایی در کشور است؛ درنتیجه نمیتوان نسبت به آن بیتوجه بود. بهویژه که در طول سالهای گذشته با صرف هزینه قابلتوجه، ظرفیت چشمگیری از صنایع پاییندستی در کشور احداث شده است.
درحالحاضر و با صادرات گسترده شمش فولاد، بسیاری از کشورهای همسایه، اقدام به احداث صنایع پاییندستی فولاد و تولید محصولات طویل فولادی کردهاند. این واحدها اغلب مواد اولیه موردنیاز خود (یعنی شمش) را از ایران تامین میکنند و میتوان اینطور نتیجه گرفت که خامفروشی به سدی در مسیر توسعه صنایع پاییندستی در کشور تبدیل شده است. این سیاست درنهایت به ضرر اقتصاد کشور بوده و باید در آن تجدیدنظر شود.
کمبودهای یادشده ناشی از نبود نظم در فرآیند تولید در زنجیره و سیاستگذاری درست است. نبود برنامهریزی و حاکم نبودن نگاهی جامع بر زنجیره فولاد در طول سالهای گذشته، این بحران را به وجود آورده است. برای رفع این چالش انتظار میرود نظمی بر فرآیند تولید، فروش داخلی و فروش صادراتی حاکم شود.
رفع تعهد ارزی، دیگر بحرانی است که سودآوری فولادسازان را بهشدت کاهش میدهد. تولیدکنندگان موظفند بهازای فروش محصول خود در بازار جهانی اقدام به رفع تعهد ارزی با نرخ مصوب از سوی دولت کنند؛ یعنی موظفند ارز خود را با بهای به مراتب پایینتری در مقایسه با نرخ صادراتی در اختیار دولت قرار دهند. این درحالی است که تولیدکنندگان محصولات طویل فولادی نه سهمیه مواد اولیه دارند، نه امتیازی در مسیر تولید در اختیار آنها قرار میگیرد و درنهایت نیز موظف هستند ارز حاصل از صادرات خود را با یارانه در اختیار دولت قرار دهند.
در ادامه قطع دورهای برق فولادسازان نیز چالش دیگری است که روند فعالیت این صنایع را تحتتاثیر قرار میدهد. این کمبود بهطور مقطعی تولید را متاثر میکند. در همین حال در چند ماه اخیر شاهد چند برابر شدن بهای برق بودهایم. ایران از ظرفیتهای مناسب انرژی برخوردار است و بر همین اساس نیز این منابع ارزانتر در اختیار تولیدکننده داخلی قرار میگیرد. کما اینکه بنزین با بهای بهمراتب ارزانتری در مقایسه با نرخهای جهانی به مردم عرضه میشود.
بهعلاوه آنکه باید تاکید کرد فعالیت صنعتی در ایران با چالشهای ساختاری به مراتب زیادی روبهرو است؛ این چالشها هزینههای تولید را در ایران افزایش میدهد و از رقابتپذیری صنایع در کشور میکاهد.
درنتیجه این دست یارانهها تنها میتوانند بخشی از این شرایط دشوار حاکم بر عملکرد صنایع را جبران کنند؛ یعنی یارانه انرژی بهازای جبران کمبودهای حاکم بر عملکرد صنایع پرداخته میشود.