برندینگ و تاسیس جمهوری علم و فناوری
محمود سمیعی نصر-برند استراتژیست
ﺟﻤﻬﻮﺭی علم و ﻓﻨﺎﻭﺭی که ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺁﻥ همگرایی و جهانیسازی بازارها بهوسیله تکنولوژیهای جدید و بهرهبرداری از هوش مصنوعی است، هر روز که میگذرد خواستهها و سلیقههای مردم در جهان را علیرغم فرهنگهای مختلف هر چه بیشتر به هم شبیه مینماید و ما نیز از این روند مستثنی نیستیم. علیرغم پافشاری کشورها بر مراقبت از فرهنگ ملی خود لکن شاهدیم خودشان از وارد کنندگان عمده فناوری های نو و مشتاق کسب علوم جدید هستند و مسئله مهم این است که واردات این برندها به کشور به تنهائی صورت نمیگیرد بلکه به همراه آن فرهنگ این کشورها نیز وارد میشود و این مسئله باید مورد توجه جدی دولتمردان محترم قرار گیرد. هر روزی که میگذرد رهبری این جمهوری قدرتمندتر شده و بازارها را بیش از پیش به سمت اشتراک جهانی سوق می دهد و همه ناچار به پیروی از ترندهای جهانی هستند لذا باید قبول کنیم که خلاف این مسیر شنا کردن یعنی دور شدن از خواستههای بازار و بیرون رفتن از دایره کسبوکار. کوتاه بگویم که ما نه تنها واردکننده برندهای معروف که جذابیت فراوانی برای جوانان کشورمان دارد، هستیم بلکه به همراه این برندها واردکننده بخش ناملموس آن یعنی فرهنگ آن کشورها را که ممکن است بعضی از آنها مغایر با آداب و رسوم کشورمان باشد نیز هستیم. لذا راهکار آن توجه ویژه به برندسازی محصولات ایرانی است که غیر از کسب رضایت بازار داخلی باید در ویترینهای جهانی هم حضور پیدا کند، به عبارتی برندسازی غیر از مزیتهای اقتصادی راهی است هوشمندانه و بسیار ظریف برای کاهش واردات دیگر کشورها به همراه واردات غیر ملموس و غیر قابل کنترل فرهنگی آنها است. از طرف دیگر با برند نمودن محصولات داخلی نه تنها بخشی از بازارهای جهانی را کسب می کنیم و افزایش تولید و صادرات و تراز مثبت تجاری را درپیش خواهیم داشت بلکه میتوانیم همراه صادرات این محصولات، فرهنگ اصیل ایرانی را نیز در ویترینهای جهانی به نمایش بگذاریم که ارتقاء برند ملی کشور را در اذهان جهانیان در بر خواهد داشت و همچنین باعث اعتماد افکار عمومی به کالاهای داخلی در طولانی مدت خواهد شد.
لذا کسب و کارهای ایرانی باید هوشمندانه با رعایت شاخصهای جهانی یعنی کیفیت؛ مشتری مداری، تمایز، نوآوری و... در غیبت برندهای که سالها با شخصیت برند خود ذهن مشتریان داخل را تسخیر کردند، بتوانند بهخوبی جایگزین مناسبی برای آنها باشند و قدرت رقابتپذیری خود را در این راستا برای بازگشت آنها که زمان زیادی هم ندارند، افزایش دهند. همچنین با توجه به سرعت تکنولوژی و جمهوری علم و فناوری بتوانند بهتدریج با تبدیل شدن به برندهای قدرتمند توقعات افزایش یافته مردم در بازار داخل را برآورده نمایند و با ارائه مزیتهای رقابتی جهانی بخشی از بازارهای بینالمللی را که سزاوار آن نیز هستند، کسب کنند و در نهایت برند ملی کشور را همراه با برند محصولات آن توسعه دهند. البته در این میان نقش دولت چه از لحاظ دیپلماسی در برقراری ارتباطات صمیمانه با دیگر کشورها و هموار نمودن قوانین داخلی برای مدیران دلسوز و با استعداد ایرانی بسیار حائز اهمیت است، تا محصولات و خدمات ایرانی بتواند به عنوان سفیران برند کشور نقش خود را در اذهان جهانیان باز نماید. همانطوری که همیشه به این نکته در تعریف برندینگ اشاره کردهام، یکبار دیگر نیز تاکید میکنم : برندیگ یعنی تسخیر ذهن مشتری.این را هم در خاتمه عرض کنم؛ شرکتهای داخلی که این آهنگ جهانی و چگونگی رقص با شاخصهای آن را فرا نگیرند و از نبود برندهای معتبر داخلی در راستای سودهای کوتاه مدت استفاده نمایند با بازگشت برندهای که سالها توانستهاند ذهن مردم را تسخیر کنند، بهتدریج در صف مرگ برند خود در این جمهوری قرار خواهند گرفت!