جهان بیارتباط مرده است
انقلاب صنعتی چهارم در سال ۲۰۱۱ وقوع خود را نشان داد و حدود ۱۰ سال از عمر آن میگذرد، اما موضوع هوشمندسازی ۲ سال است در دنیا بر سر زبانها افتاده و رشد انفجاری داشته است.با این توصیف، گفته میشود هنوز همه شرکتهای بزرگ معدنی دنیا قدم در این وادی نگذاشتهاند و تنها برخی شرکتهای بزرگ مانند ریوتینتو، باله، بیاچپی و... به هوشمندسازی روی آوردهاند.
انقلاب صنعتی چهارم در سال ۲۰۱۱ وقوع خود را نشان داد و حدود ۱۰ سال از عمر آن میگذرد، اما موضوع هوشمندسازی ۲ سال است در دنیا بر سر زبانها افتاده و رشد انفجاری داشته است.با این توصیف، گفته میشود هنوز همه شرکتهای بزرگ معدنی دنیا قدم در این وادی نگذاشتهاند و تنها برخی شرکتهای بزرگ مانند ریوتینتو، باله، بیاچپی و... به هوشمندسازی روی آوردهاند. اما نکته اینجاست که شواهد و قرائن نشان میدهد که سرعت حرکت دنیا بهسوی هوشمند بسیار بیشتر از ما است و اگر فکری برای جبران کندی حرکت خود نکنیم، دیری نمیگذرد که فاصله ما از آنها بهشکل جبرانناپذیری افزایش مییابد.
بهباور کارشناسان، این مسیری نیست که یک کشور بهتنهایی بتواند طی کند، بنابراین نمیتوان گفت تنها با اتکا به توان داخلی میتوانیم این فاصله را پر کنیم. باید درها باز باشد و مبادله دانش آزاد؛ زیرا نه گفتن به دستاوردهای جدید تکنولوژی، فاصله ما را با دنیا روزبهروز بیشتر میکند.در گزارش امروز صمت، نظر بهرام شکوری، رئیس کمیسیون معادن و صنایعمعدنی اتاق ایران و آیدین زینالزاده، کارشناس و فعال معدنی را در زمینه هوشمندسازی و ضرورتهای آن میخوانیم.
خودکفایی در همه ابعاد؟!
بهرام شکوری، رئیس کمیسیون معادن و صنایع معدنی اتاق ایران: وقتی در ایران زندگی میکنیم، باید یاد بگیریم که با همه کم و کاستیها بسازیم و همه مشکلات را خودمان از جلوی پایمان برداریم. درحالحاضر، صادرات و مراودات پولی و بانکی بهعلت تحریمها با دیگر کشورهای دنیا مختل است. برای همین صادرکنندگان مواد معدنی بهناچار برای رد و بدل کردن پول از طریق کشورهای ثالث اقدام میکنند که به این ترتیب هزینه تمامشده محصولمان در بازار صادراتی بیشتر میشود. یعنی باید برای انتقال پول، هزینه اضافی پرداخت کنیم تا تحریمها را دور بزنیم و در نهایت، راهی پیدا کنیم تا هم محصولمان صادر شود و هم بتوانیم مواد اولیه موردنیاز و ماشینآلات را به کشور بیاوریم و باوجود همه این مشکلات و نبود ارتباطات مالی، ارتباطی نصف و نیمه با دنیا داشته باشیم و به تولید و صادرات خود ادامه دهیم.
خودتحریمیها
در کنار این همه دردسر خارجی، باید تحریمهای داخلی را هم دور بزنیم که یکی از آنها، محدودیت و کاهش سرعت اینترنت و شبکههای مجازی است که راه ارتباطی ما با دنیا هستند.از وقتی دولت پیامرسانهای پرکاربردی مانند واتساپ، تلگرام و...را فیلتر کرده است، برای ارتباط با مشتریان چارهای جز استفاده از فیلترشکن نیست. یعنی باید ضعیف بودن اینترنت را تحمل کنیم، محدودیتها و موانع داخلی را دور بزنیم تا از سادهترین ابزاری که در اختیار قریب به اتفاق مردم دنیا است، استفاده کنیم و ارتباطات بینالمللیمان را به هر ترتیبی نگه داریم. زمانی که اینترنت قطع میشد، بسیاری از فعالان اقتصادی بهناچار به کشورهای همسایه سفر میکردند و چند روز میماندند تا بتوانند ایمیلها و پیامهای خود را در کشور دیگری مبادله کنند و پاسخ بدهند و ارتباطات خود را حفظ کنند. بهنظر میرسد، اگر میخواهیم در کشور اتفاقی رخ دهد، برای مثال طبق برنامه هفتم توسعه که برای رشد اقتصادی در کشور جهتگیری و در حوزههای گوناگون ۸ درصد و برای معدن ۱۳ درصد در نظر گرفته شده، اگر قرار است تا محقق شود، طبیعی است که باید اینترنت پرسرعت و امکان ایجاد ارتباط با دنیا برقرار و فیلتر برداشته شود. از سوی دیگر، باید ارتباط مالی و مراودات اقتصادی را با کشورهای گوناگون دنیا برقرار کنیم که دیگر این هزینههای اضافی بر کشور تحمیل نشود. مناسبات خود را اصلاح و ارتباطات مالی برقرار و بتوانیم از یافتههای جدید استفاده کنیم و اگر امروز دنبال هوشمندسازی نرویم، حداقل در حوزه معدن و صنایعمعدنی از بازار عقب میمانیم و موضوع این است که دیگر امکان رقابت با رقبا را از دست میدهیم. هوشمندسازی در بستر اینترنت پرسرعت و قوی میتواند اتفاق بیفتد و طبیعی است که اگر این شرایط برقرار باشد میتوان در مسیر هوشمندسازی حرکت کنیم.
نیت واقعی چیست؟
هنوز بسیاری از مناطق کشور، تحتپوشش شبکه موبایلی نیست و تلفنهمراه آنتن نمیدهد. این نکته درباره معادن اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا ذخایر معدنی در نقاط دورافتاده قرار دارند که در آنجاها هیچ راه ارتباطی جز موبایل وجود ندارد. این در حالی است که دیگر مناطق دنیا از اینترنت G ۵ برخوردارند. در واقع، اگر وضعیت موجود ادامه پیدا کند، هوشمندسازی معادن در کشور بیش از یک دهه بهطول میانجامد.
استفاده از همه نوآوریهای روز دنیا و ارتباط با آخرین پیشرفتهای تکنولوژی و گسترش روابط بینالمللی همه بر بستر اینترنت پرسرعت امکانپذیر است و بهنظر من، اگر نیت کشور برای هوشمندسازی جدی و قرار است بهزودی از نوآوریهای جدید استفاده کنیم، باید قبل از هرچیز سروسامانی به وضعیت اینترنت بدهیم.
دنیایی در کف دست
آیدین زینالزاده، کارشناس و فعال معدنی: محیط ارتباطات پیچیده است. جهان بهواسطه عصر دیجیتال بسیار شفافتر و صریحتر شده است. شرکتها همیشه به تعامل با تعداد زیادی از ذینفعان میپردازند و این شیوه مدیریتی، بسیار عمومی شده است. مجموعههای دولتی، خصوصی، عمومی و جامعه معدنی با این واقعیت جدید روبهرو هستند. این تغییرات بهواسطه فرآیندهای شناختهشدهای ایجاد شدهاند. اخبار فراتر از مرزها عمل میکنند. حوادث یک منطقه میتوانند اثر موجداری بر بازار پروژههای سراسر جهان داشته باشند. ارتباطات دیجیتال با مخاطبان گستردهاش به مردم امکان دسترسی به اطلاعات و تولید اطلاعات جدید میدهد.در جهان امروز، همه ارتباطات یک شرکت با استفاده از ابزاری مثل موبایل در کف یک دست جا میشود و دستگاههای تلفنهمراه امروز به یک پلتفرم مهم برای به اشتراکگذاری محتوا تبدیل شدهاند. در مغولستان، که تجربه رونق خارقالعاده بخش معدن را پشتسرگذاشته است، گستردگی شبکه خدمات موبایلی در مناطق غنی معدنی کویر جنوبی گبی، که ۷۷ درصد مردم آن عشایر دامدار هستند، بسیار بالا است و استفاده از اینترنت در این مناطق به ۲۳درصد میرسد. معدن مس و طلای اویو تولغوی مغولستان (که سهامدار و مدیر عمده آن ریوتینتو است) در فیسبوک با بیش از ۷۰ هزار طرفدار، یکی از محبوبترین سایتها در این کشور است.
قدم در راهی بیپایان
تمام مدیران شرکتهای معدنی باید سرمایهگذاری بیشتری در این زمینه داشته باشند. اما از آنجایی که این راه پایانی ندارد، نگرانی اغلب مدیران این است که با نخستین قدم در این مسیر وارد هزارتوی بیپایانی از تغییرات شوند که مقدمهای برای رویایی آنها با ریسکهای مالی و نیازهای ابزاری بیحدوحصر شود، اما در کنار آن، زمینه ارتباط با ذینفعانی ایجاد میشود که ممکن است برای فعالیتهای شرکت حیاتی باشند. البته توسعه ارتباطات اینترنتی، نگرانیهایی میان فعالان حقوق کودکان ایجاد کرده است، زیرا امکان دسترسی به دریایی از ارتباطات برای این گروه سنی آفتهایی خواهد داشت. بنابراین، باید تلاش کرد که تمهیداتی برای مراقبت از گروههای آسیبپذیر جامعه اندیشیده شود. بهگفته یکی از مدیران شرکت انگلو آمریکن در دنیای امروز اگر مردم با ما همراه نشوند و اکثریت ساکنان بومی مناطق معدنی از حضور ما استقبال نکنند، مجاز به معدنکاری نیستیم. بنابراین نیاز به تغییر از شیوه ارتباطی یکطرفه بهسمت گفتوگوهای چندجانبه و تعاملی کاملا احساس میشود و این امر بهجای ارتباطات تاکتیکی موقت و تکمنظوره، نیازمند رویکردی قویتر است و در برنامهریزی فعال، شنیدن هم بهاندازه صحبت کردن ضروری است و به این منظور، کمپینهایی برای توسعه روابط تعاملی با مخاطبان کلیدی شکل میگیرد تا بلکه نحوه واکنش ما به تقاضاهای ذینفعان را بهبود دهد. در واقع چالش امروز ما، تنها تعامل کردن نیست، بلکه چگونگی تعامل کردن نیز هست. بنابراین شرکتهای معدنی درست مثل پلتفرمهای فروش آنلاین، هر روز در حال برنامهریزی برای توسعه روابط خود هستند. این امر به مهارتهای جدید با نقش تکاملی و تحولی و همچنین ساختارهای خاص نیاز دارد. تعداد انگشتشماری از شرکتهای معدنی در حال ترکیب بازاریابی، توسعه رسانههای اجتماعی و شناخت مصرفکننده و هماهنگ کردن آن با مجموعه مهارتهای شرکتهای بزرگ هستند.
جهانی شبیه مغز
در واقع، گروههای ارتباطی در حال راهاندازی سیستمی شبیه سیستمی عصبی هستند تا علاوه بر انتشار اطلاعات، به هماهنگی و یکپارچهسازی آنها بپردازد. این تیمها با معرفی و بازنمایی فعالیت شرکتها بهدنبال پدیدآوردن صدایی منسجمتر هستند تا آن را با اهداف شرکت گره بزنند. توسعه روابط با گروه وسیعی از ذینفعان، مخالفان و همچنین حامیان شرکت، فرصت مغتنمی است که میتواند تاثیری کلیدی در حل بحرانها داشته باشد. چنین امکاناتی ضمانت (یا حتی بیمه) ضروری برای هر شرکت معدنی در هر اندازه و مقیاسی است که میتواند با نمایش دیدگاههای گوناگون، در درک عمیقتر و وسیعتری از یک بحران مفید واقع شود، حتی اگر شامل ذینفعانی باشد که با اقدامات شرکت موافق نیستند. نگرش قدیمی «هرچه کمتر اطلاعات بدهیم، بهتر است» دیگر جوابگو نیست. امروز اطلاعات از طریق اینترنت با سرعت بسیار بالایی پخش میشوند. رسانههای اجتماعی آنلاین، بهترین ابزارهایی برای گوش دادن هستند که تابهحال دنیا به خود دیده است، زیرا فرصتی برای تعاملات حیاتی ایجاد میکنند. شاید هنوز در این حوزه شاهد حملههای لفظی مردم باشیم، اما در نهایت در معدنکاری به تعاملات بیشتر نیاز داریم و اگر رسانهها و فعالان رسانهای آنلاین درست فکر کنند، بهزودی ارزشهای مشترک را جستوجو و روی آنها مباحثه خواهیم کرد.
جهان در مسیر پایداری
جز مسائل فنی و مهندسی، رویکردهای دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. جهان در تلاش است تا بهسمت پایداری پیش برود. در این شرایط، شرکتهای معدنی نیز نقش فوقالعادهای در جهان پایدار بازی میکنند. معدنکاری در تمامی قارهها، جز قطبجنوب انجام میشود و مواد اولیه تمام محصولات و خدمات در سراسر جهان از این معادن استخراج میشوند. بخش معدن باتوجه به دامنه و نقش اساسی خود، دارای جایگاهی ویژه در راستای انتقال به جهان پایدار است. چرخه عمر عملیات معدنی بهراحتی به بیش از ۵۰ سال میرسد و این عملیات، نسبتا ثابت هستند. بهطورمثال، اگر محیط کار نامطلوب شود، نمیتوان بهراحتی عملیات معدنکاری را به محل دیگری انتقال داد. در نتیجه، شرکتهای معدنی مجبور هستند که هزینه و زمان زیادی برای طرحهای بلندمدت و پیشبینی روند اجرای پروژه صرف کنند و در این شرایط، برنامهریزی دقیق، کمک شایانی به حفظ داراییهای معدنداران میکند. باید توجه ویژه داشت که برنامهریزی برای آینده، ۱۰۰ درصد دقیق نیست و درک تعادل بین آنچه منطقی و غیرممکن است، فوقالعاده دشوار است. چشمانداز ۲۰۵۰ نشان میدهد که رهبران جهانی از دولتها گرفته تا تجارت و جامعه مدنی، میل زیادی به اخذ تصمیماتی دارند که جهان را به مکانی پایدارتر تبدیل کنند.
جهان پایدار چیست؟
در جهان پایدار؛ اقتصاد، جامعه، انرژی، محیطزیست، سازهها، حملونقل و مواد، بسیار متفاوت با حالحاضر خواهند بود. در جهان پایدار، قیمتگذاری، بازار و مدلهای کسبوکار بهصورتی متفاوت بهکار گرفته میشوند تا یک اقتصاد جدید بهوجود آورند. مقیاسهای دیگری از موفقیت، فراتر از سود و زیان ظاهر خواهد شد، بهطوریکه هزینههای زیستمحیطی، اجتماعی و همچنین اثرات آنها درنظرگرفتهشده و محاسبه میشوند. با این اقدامات جدید از سوی سرمایهگذاران، شاخص «ارزش» در بازار بهرسمیت شناخته میشود. رشد اقتصادی دیگر تنها با شاخصهای سنتی مثل تولید «ناخالص داخلی» ردیابی نمیشود و برحسب ثبات توسعه اقتصادی تعیین خواهد شد. اقتصاد جهانی بسیار رقابتی، متنوع و فراگیر شده است. فاصله توان پیشرفت و توسعه بین تمام اقتصادهای در حال توسعه و توسعهیافته کمتر است و ساختار بازار، نقش عوامل ارتقای بهرهوری را تعیین میکند. تجارت در جهان پایدار، بیشتر راهحل ارائه میکند تا خدمات. همکاری با سایر کسبوکارها، دولتها و گروههای اجتماعی، امری عادی و مشارکت، زیربنای سرمایهگذاری موفق در کسبوکارهای تجاری است. مصرفکنندگان دارای صدای بسیار قوی خواهند بود و سازمانها کانالهایی برای تعامل با مشتریان و آموختن از آنها ایجاد میکنند و بهسرعت در راستای تطبیق بیشتر محصولات خود با تقاضا حرکت خواهند کرد. اقتصاد بازارهای جهانی در یک جهان پایدار، به اقتصاد دایرهای تبدیل خواهد شد. در اقتصاد دایرهای، حرکت از مدلهای تجاری خطی که در آن محصولات از مواد اولیه ساختهشده و سپس دور انداخته میشوند، به مدل کسبوکار دایرهای که در آن محصولات یا قطعات تعمیر میشوند، دوباره مورداستفاده قرار میگیرند یا بازیافت میشوند، تغییر جهت خواهد داد. نیروی انسانی حوزه معادن و فلزات در اقتصاد دایرهای، نیازمند مهارتهای جدید است. شرکتهای معدنی و فلزی دائم بهدنبال راهکارهای ابتکاری برای کاهش تاثیر آن دسته از عملیات خود هستند که این مهم نیازمند فناوریهای نوین، فرآیندهای کسبوکار و مهارتهای تحقیقوتوسعهای در زمینههایی است که تقاضای بیشتری دارند. آنها دارای قابلیت ارزیابی درونسازمانی چرخه زندگی برای جمعآوری، مدیریت و استفاده از مجموعه دادههای ارزشمند برای ارزیابی عملکرد محصول در برابر استانداردهای صنعت هستند.
چشمانداز آینده
عملیات معدنی در جهان پایدار در مرزهای جدید، فعال است. طلا، مس، روی و عناصر نادر خاکی در کف دریاها و اقیانوسها فراوان هستند و معدنکاری در اعماق دریا چشماندازی جذاب ایجاد میکند. فناوری پیشرفته رباتیک، اکتشاف در کف اقیانوس را تسهیل میکند و برخی آمایشها نشان میدهند که رسوبات کف دریاها میتوانند برای برخی مواد معدنی، حاوی آنومالیهای با عیار ۱۰برابر سطح زمین باشند، اما دسترسی فیزیکی انسان به اعماق اقیانوسها با خطراتی همراه است. بهتازگی نیز، شاهد آسیب یک زیردریایی گردشگری در اعماق زیاد بهدلیل فشار محیطی بالا و کشته شدن سرنشینان آن بودیم. بنابراین، تنها راه استفاده از منابع معدنی کف اقیانوسها، استفاده از ربات و کنترل آنها از راه دور بهواسطه اینترنت و ارتباطات اینترنتی است.
سخن پایانی
مهمترین زیرساخت هوشمندسازی، فراهم شدن بستر مناسب اینترنت و فناوری اطلاعات است. نکته مهمی که نباید از آن غفلت کرد، فرهنگسازی منابع انسانی در سطوح مختلف است. اهمیت این موضوع از آنجا ناشی شده که کشور ما در حالگذار از دوره معدنکاری سنتی به معدنکاری مدرن است. محافظهکاری نیروی انسانی درگیر با بخشهای مختلف در زمینه پذیرش روشهای جدید و بهروز، پاشنهآشیل فرآیند هوشمندسازی و استفاده از دانش و فناوری در بخش معدن است که با فرهنگسازی و ایجاد بستر آموزشی مناسب میتوانیم این مشکل را برطرف کنیم.