یاران رئیسی از کجا میآیند؟!
سعید پورفرهادی- عضو اتحادیه صادرکنندگان نفت، گاز و پتروشیمی ایران
۱۲ مرداد ۱۴۰۰ حکم ریاستجمهوری سید ابراهیم رئیسی توسط رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران تنفید و پس از مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی، ابراهیم رئیسی کار خود را بهعنوان هشتمین رئیسجمهوری ایران آغازکرد.
رئیس دولت سیزدهم در شروع کار از وحدت و قرار داشتن اقتصاد در رأس برنامههای خود سخن گفت. ابراهیم رئیسی بهخوبی درک کرده بود که ورود به دعواهای حزبی و جناحی پاشنه آشیل دولت او خواهد بود؛ پس تمرکز را روی برنامهها با اولویت ساماندهی اقتصاد کشور گذاشت.
تا اینجای کار شاید بتوان از ابراهیم رئیسی بهعنوان کمحاشیهترین و غیرسیاسیترین رئیسجمهوری چند دهه اخیر ایران یاد کرد. البته رئیسجمهوری منتخب در وعدههای اقتصادی خود به مواردی از قبیل ساخت سالانه یک میلیون مسکن، ایجاد یک میلیون شغل و تکرقمی شدن تورم در یک سال تاکید کرد که کمی اغراقآمیز بهنظر میآید، چراکه چنین هدفگذاری مختص اقتصادهایی است که حداقل در ۵ سال متوالی، رشد اقتصادی ۶ درصدی را تجربه کرده باشند، نه اقتصادی که دولت جدید آن را با رشد صفر درصدی، تورم ۴۰ درصدی، و نقدینگی لجامگسیخته تحویل گرفته است.
علیایحال به فرض پذیرش احتمال تحقق اهداف فوق در بازه زمانی تعیین شده، باید اذعان کرد اجرایی شدن آن نیازمند برنامه و مهمتر از آن تصدیگری امور بهدست مدیران اجرایی کاربلد و بادانش است که در منصفانهترین حالت باید گفت برخی از اعضای کابینه رئیسی فاقد چنین ویژگیهایی هستند.
واقعیت این است که مدیریت عشیرهای و قبیلهای در برخی ارکان تصمیمگیری کشور بهطور مداوم در حال بازتولید است و خروجی تصمیمات و سیاستگذاریهای این گروه از مدیران بهدلیل عدم برخورداری از پشتوانه علمی، فاقد عنصر راهبردی برای امور اجرایی کشور است. گستره انتخاب مدیران شایسته برای تصمیمسازان به دایره خودیهایی محدود میشود که آنها را میشناسند یا به آنها توصیه میشوند؛ نه کسانی که باید بشناسند.
ایده راهاندازی سامانه معرفی مدیران دولت به رئیسجمهوری از ابتکارات ابراهیم رئیسی در زمان انتخابات بود که با عنوان یاران رئیسی، طراحی و با هدف معرفی مدیران کارآمد، فسادستیز و انقلابی به رئیسجمهوری راهاندازی شد.
در حسن نیت و اخلاص و صفای درونی آقای رئیسجمهوری هیچ شکی وجود ندارد؛ چهبسا کسانی که ایشان را میشناسند بهخوبی میدانند که او از دایره عوامفریبی و ژستهای تبلیغاتی فرسنگها فاصله دارد. تجربه سالها حضور در دستگاه قضایی به ابراهیم رئیسی آموخته که مدیران ناکارآمدی که بهواسطه چاپلوسی خود و اطرافیانشان تصدی اموری را برعهده گرفتهاند حاصلی جز پسرفت و اتلاف منابع برای سازمان متبوع نداشته و عاقبت به مخاطب و کشورخود خیانت میکنند. بهراستی باید پذیرفت که ابراهیم رئیسی بهواقع بهدنبال کشف، جذب و واسپاری امور اجرایی کشور به مدیران پاکدست و کارآمد است.
اما باید برای نظام مدیریتی کشور گریست که رئیس دولت آن برای شناسایی مدیران شایسته و باکفایت به اندازهای دستش خالی است که به ابزاری چنین ناکارآمد روی آورده است.
آیا بهراستی جذب، تربیت و آموزش مدیران خلاق در کشور متولی ندارد؟
آیا رئیس دولت برای گزینش برترین مدیران اجرایی باید به شیوهای مانند آگهی استخدام روی بیاورد؟ چند سال دیگر باید با آزمون و خطا و هدررفت منابع و منافع بیتالمال، کشور را اداره کنیم؟
و در آخر به فرض معرفی مدیری شایسته، تشخیص سره از ناسره توسط کدام مدیر باکفایتی خواهد بود که خود مراتب شایستگی را سپری کرده باشد؟
اما چند کلام صمیمانه با رئیسجمهوری محترم:
جناب آقای ابراهیم رئیسی
با آرزوی توفیق خدمت برای شما، مایلم حسب وظیفه ملی و دینی و در راستای کمک به تحقق برنامههای دولت جنابعالی، ضمن تصدیق کلیات رویکرد جنابعالی برای تحقق شایستهسالاری در نظام اداری و مدیریتی کشور، عرض نمایم که همواره نقش بیبدیل مدیران کاردان در توسعه و پیشرفت جوامع بشری غیرقابلانکار بوده و خواهد بود.
در سالهای اخیر در توصیف جایگاه کیفی اغلب مدیران کشور کنایه «مدیران ما کاربلد نیستند و کاربلدان ما مدیر نیستند» بهوفور از زبان نخبگان و مردم کوچه و بازار شنیده میشود. بهنظر میرسد استمرار و گذر نکردن از مدیریت سنتی به مدیریت علمی در آینده نهچندان دور، کشور را زمینگیر و در دور باطل گرفتار خواهد ساخت.
به مدد ۳ دهه حضور در عرصه اقتصاد، صنعت و تجارت خارجی با قطعیت و احترام بهعرض میرساند که تحول بدون مدیریت امکانپذیر نخواهد بود و اگر توفیقی نیز حاصل شود مقطعی و زودگذرخواهد بود. چیزی که کشور را به سرمنزل مقصود میرساند، مدیریت آگاهانه و هوشمند است. به بیراهه نرفتهایم اگر بگوییم مشکل مدیریت در ایران مادر مشکلات کشور بوده و سایر مشکلات از قبیل موانع تولید، تحریم، صادرات، مسکن، فرهنگ، سرمایهگذاری و حتی امنیت ملی ذیل این مشکل اساسی قرار میگیرد.
بهاعتقاد اینجانب اگر بتوانیم نظام آموزشی کشور را بروزرسانی و متحول کنیم عمده راه را پیمودهایم. شاید بهراستی مقصر اصلی مشکلات کشور نظام آموزشی ایران باشد و مدیریت ناکارآمد فعلی مولود همین سیستم آموزشی است.
نظام آموزشی کشور همواره در چمبره گذر از مدیریت سنتی به مدیریت مدرن گرفتار است و درجا میزند و از رسالت اصلی خود که تامین نیازهای پژوهشی، تربیت مدیران خلاق و معرفی آنها به مسئولان ارشد کشور است کوتاهی کرده است.
شاید وقت آن است که بپذیریم در عیار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، سیستم آموزشی مقبول است که مانند کمیته استعدادیاب باشگاه ورزشی عمل کند و رسالت آن کشف، پرورش، آموزش و سازماندهی استعدادهای درخشان دانشگاهی با هدف پذیرش مسئولیت در آینده کشور است، نه اینکه این وظیفه خطیر را به مراکز آموزشی بینالمللی واگذار کند که نخبگان مملکت را مفت و رایگان شکار کرده و با خود ببرند.
در زمینه نظام آموزشی ایران باید بهگونهای هدفگذاری و برنامهریزی شود که بتواند از بالاترین سطوح مدیریتی وزرا تا مدیران یک واحد صنعتی و تولیدی را بهطور اختصاصی و هدفمند گزینش و تربیت کرده و در دامن خود آموزش دهد.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار