جهانی شدن، تقدیر تاریخی «هنر خودآموختگی»
بشریت در مسیر تطور و تحول جایگاه خویش به تکوین اتفاقی شگفت و پرنیانی بهنام «هنر خودآموختگی» که پیشینهای به قدمت سرنوشت انسان داشته، میپردازد که تا اواسط قرن بیستم این هنرمندان را با عناوینی مختلف معرفی میکردند.
علی عزتی- بنیانگذار انجمن هنرمندان خودآموخته ایران:
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئلهآموز صد مدرس شد
انسان در تندباد حوادث در مسیرتاریخ حیات خود چگونه توانست و دانست که باید «تغییر به سمت تحول» سرلوحه کار خلاقهاش باشد؛ خاصه اینکه هنوز زبانی برای گویش و خطی برای نوشتن نداشت تا بداند و بتواند ترجمان مفهوم تازهای از «بیتابیها و بیقراریهای» خود و زمانهاش باشد.
پاسخگویی به چنین پرسشهای بنیادین تنها از رهگذر شناخت هنرمندانی است که در طول تاریخ تمدنساز بودهاند که هنرمندان خودآموخته نامیده میشوند.
هنر خودآموختگی
بهعبارت دیگر ژانر «خودآموختگی» در دو حوزه نظری و تجربی قلمروهای بدیع و شگفتانگیزی را برجسته و برانگیخته ساخته و پیشینهای به قدمت تاریخ انسان دارد. در واقع میتوان گفت انسان از زمانی که از غار تنهایی خویش بیرون آمد، نطفههای خودانگیختگی شکل گرفت، از عصر سنگ و چوب تا دوران سفال و فلز که همنشینی بکر و نابی را مفهوم بخشید یا بهتعبیر جامعتر به عظمت و ابدیت آن افزود که مدخل ورود انسان یا نقطه عظمت او به تاریخ شد.
حق کلام اینکه «خودآموختگی» الگویی بنیادی است که برآیند میراث فرهنگ بشری است یا بهتعبیر دیگر مظهر مجسم یادگاران رفیع در طول تاریخ است که نهتنها متعلق به یک ملت نیست بلکه باید بهعنوان یک خاستگاه جهانی توجهی جدی و تاریخمند به آن شود. هزاره سوم هزاره اعتلا و تطور ژانر خودآموختگی است که بر دو وجه وجودی و محتوایی قابلتحلیل است.
در بعد وجودی راویان خودآموخته بدون دخالت عناصر و عوامل بیرونی در امتداد زمان به هستی خود ادامه میدهند؛ به این صورت که بیآنکه بزرگ شوند مدام به تکثیر فردیت وکودکیهایشان پرداخته و همچون چراغی خودافروز با آثار فخیم خود به تولید معنا میپردازند.
در بعد محتوایی نیز همه چیز معطوف به انسان است و خالق اثر بیهیچ الگویی واحد صاحب مولفههای خاص و متمایز خود بوده و مدام رهنورد مرزهای تازه به قصد کشف نهانیترین عناصر غریب در سرشت آدمیان است، به همین دلیل به گمان من این ژانر از پیشگامان دوران گذار از سنت به مدرنیته است که در آثار آنان زمان معنایی ندارد و مابهازایی هم برای آن متصور نیست.
انجمن هنرمندان خودآموخته ایران در آستانه پانزدهمین سال تاسیس خود از بوته «آزمونی» بزرگ پیروزمندانه و سربلند برخاسته که تنها مدافع حقیقی ژانر خودآموختگی و دردانه بیمنتهای تاریخ هنر جهان است که قیاسناپذیرترین راویان کهن الگوهای بشری است که به رویاهای ما فعلیت بخشیده و دلالت مستقیم بر انسان و تمامیت هستی او دارد؛ ضمن اینکه به هزارویک دلیل روشن بر مسیر سرنوشت ما ردپایی تا ابد باقی گذاشته تا پرچم خرد خودخواستهشان تا بیکرانهها در اهتزاز، پابرجا بماند.
شکلگیری انجمن هنرمندان خودآموخته ایران
ژانر خودآموختگی تا بدان حد پیش رفته که امروزه مبحث برجسته بسیاری از محافل بزرگ آکادمی جهان است و ظرفیتی نوین بر بدنه مدنی تاریخ هنر بهشمار میرود که به قصد حفاظت و صیانت از این ژانر هنری «انجمن هنرمندان خودآموخته ایران» در۲۰/۱۱/۱۳۸۵ تاسیس شد.
انجمن متعاقب آن نخستین همایش خود را در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ در خانه هنرمندان ایران برگزار کرد و تاکنون با برگزاری 5 جشنواره و بیش از 40 نمایشگاه گروهی و انفرادی به شناسایی و معرفی مولفههای این ژانر در سراسر کشور و عرصههای بینالمللی پرداخته تا تعریف نوینی از حضور غیرقابل انکار این گونه هنری بهدست آید.
با تشکیل انجمن مفهوم این ژانر وارد ادبیات بینالمللی هنر شد که قرائت مستقلی از زمان، تاریخ و انسان را ارائه داده است.
این امر تاچندی پیش دغدغه اصلی میراث جهانی بود که چگونه میتوان چنین انرژیهایی بکر و متراکمشده شگفتانگیز تحت نام «خودآموخته یا خودانگیخته» همچون رودی بیکران معنا و مفهوم پویایی از سرچشمههای معنایی و معنوی را که از یک امر انسانی سخن میگویند نادیده گرفت.
انجمن پس از سالها تلاش در تحکیم مبانی نظری که بهعنوان بخشی مهم از میراث مشترک بشری قلمداد میشود با تدوین «مانیفست ژانر خودآموختگی» به قصد دستیابی به گزارههای نظری با رویکردهای گوناگون زیباییشناختی، روانشناختی، جامعهشناختی و فلسفی... مینیاتوری دیگر از فرهنگ و هنر جهان را که از «اعماق تاریخ» برخاسته به تصویر درآورده است.
چاپ این مجموعه برآیند دو دهه تعامل و مطالعات نظری و تجربه شده اینجانب است که دلالت بر مفاهیمی برتابنده قلمرو ناممکنها، دارد تا تصویرآنچه را که به زبان میسر نیست ممکن سازد.
نقشه راه انجمن
ایران با انبوه یادمانهای جهانی ارزشمند خود که باشکوهترین دورههای تاریخ فرهنگ و هنر جهان را پشت سر گذاشته با انبوه آیینها و تنوع قومی و ملی در گسترههای بدیع و بیبدیل خود کانون تعامل بسیاری از ظرفیتهای تجربه شده و نامکشوف بوده که هر بار یک چاشنی به ذائقه جهانیان افزوده است.
انجمن با چنین پشتوانهای بهنوعی براساس منشور سهگانه که آن را نقشه راه خود میداند در این مسیر گام نهاده است. در این منشور سهگانه به موارد کشف گوهر خلاقیت انسانها، معرفی این گوهرخلاقه به مردم جهان، حفاظت از این گوهر خلاقه در راستای تاریخ برای آیندگان پرداخته میشود.
انجمن هنرمندان خودآموخته ایران با برگزاری 5 جشنواره و بیش از 40 نمایشگاه گروهی و انفرادی ششمین جشنواره سراسری خود را در مجموعه فرهنگی-تاریخی نیاوران از۲۷خرداد تا ۳ تیر اجرای کرد. این انجمن هنوز در ابتدای راه است که به رسم امانت چراغی روشن کرده تا نقبی به «تاریک روشنان خیال ناب بشری» زده باشد و به بررسی ظرفیتهای موجود و ظرفیتهای بالقوه فرهنگهای تثبیت شده زبان زمانه معاصر بپردازد و موجبات رونق و غنای این گونه خودآموختگی را برآورد، چون بر این باور است که هنرمندان خودآموخته تنها رهنوردان بیتکلف و بیهمتای مولفههای خلاقه جهاناند که هر کدام صورتبندی نوینی از ادوار مختلف تاریخ انسان را ارائه داده تا از رهگذر جهانی شدن «رنگینکمانی از بایستههای نوشدن» را برپا کند.
سخن پایانی
ژانرخودآموختگی یا بهتعبیر دیگر خودانگیخته محمل تخیل است و اتفاقی فرخنده در زبان تاریخ هنر جهان که هر بار چون ققنوس از زیر خاکستر خویش برخاسته و قلمروهای ناشناخته انسان را برانگیخته تا در جولان مجسم خیال خودیافتهاش شوکت شکوهمند انسان در عالیترین پیوستگی نوع بشر برپا شود. آنان هنرشان را نزد خود آموختهاند؛ آنگونه که زندگی را که نموداری مستند از درک، آرزو و تصویری روشن از هزارتوهای ناشناخته انسان تاریخ است در طول قرنها، هزارههایی بیشمار ناگفته و ناشناخته مانده که اینک در سپهر فرآیندی دیگرگونه با ما سخن میگویند. بیتردید بر این باوریم که با پیشینهای به قدمت هزاران ساله بهزودی این ژانر «جهانی» خواهد شد، چون بر این باوریم که جهانی شدن تقدیر تاریخی اوست. از آنجاکه تاریخ ماشفاهی است و آنچنان شواهدی مکتوب وقابل استناد از تجربه زیستی مشترک تبار انسان به طورمتقن در دسترس نبوده و بهمثابه صندوقچه در بستهای بیکلید است، برای ورودبه این حوزه برآن شدیم تا از این طریق به دریافت دقیقی از خط و حظ مشترک ژانر خودآموختگی پرداخته شود که به تعریف مفهوم تازهای از ظرفیتهای نوین آن پرداخته تا بر اساس درک مادی ضرورت تاریخی به ترجمان انگارههایی بپردازیم که دلالت پذیر ودر هم تنیده در جوهره همه انسانها تبلور یافتهاند.
هرچند هیچ آغازی نقطه کمال نیست اما مهم اکنون ماست که با شماییم همنوای افقهای دور.
گفتند آینده تاریک است
گفت شاید اما
وظیفه ما روشن است