ضرورت نوسازی مفهوم فناوری
مهدی حمزهپورکارشناس حوزه فناوریاطلاعات
در روزگار ما، انفجار داده و اطلاعات، نرم شدن اقتصاد، تغییر بینش ها، ادغام هنر و علم و رسالت توسعه پایدار انسان، مستلزم آن است که مفهوم فناوری را نوسازی کنیم، درک خود از فناوری را از یک مفهوم محدود به یک مفهوم با تعریف و دامنه گسترده تغییر دهیم. به علاوه، ارتقای تحقیق و توسعه و بکارگیری فناوری نرم نیز ضروری خواهد بود. به عبارت دیگر، به دنبال چندین انقلاب صنعتی قبلی، زمان آن فرارسیده تا انسان یک انقلاب مفهومی همراه با تجدید و نوسازی در فناوری ایجاد کند.
فناوری یک واژه ضروری برای رهبران بین المللی، سیاستمداران، مجریان کسب وکار یا نیروی کار پژوهشی در عصر حاضر است. حال، فناوری چیست؟ چگونه بر توسعه جامعه انسانی و زندگی هر یک از ما تاثیر خواهد گذاشت؟
ما باید فناوری را از طریق تفکر نظام مند و غربال دانش وارد کل سیستم دانش انسان کنیم تا معنی، دسته بندی و کارکرد فناوری تصریح شود. این کار به ما در تغییر طرز فکر و نظر در مشاهده دنیا کمک خواهد کرد.
از ابتدای دهه ۱۹۸۰ میلادی تاکنون، توجه علمی بین الملل بر یک پدیده جدید معطوف بوده و آن اقتصاد دانش بنیان نام گرفته است. پژوهشگران از کشورهای مختلف تحقیقات تجربی زیادی انجام داده اند که تایید می کند دانش، نیروی محرک توسعه اجتماعی و اقتصادی است و به ما امکان تجدید درک ارزش دانش به عنوان یک نیروی مولد مهم را می دهد. این تحقیقات درک جامع ما از دانش را از منظر منابع، صاحبان آن، کسانی که آن را در اختیار دارند، کارکردها، سطوح و عملیاتی بودن آن عمیق کرده اند (جین، ۱۹۸۸ ). آگاهی از منابع و اجرایی بودن دانش برای تحقیقات فناوری نرم اهمیت زیادی دارد.
منابع دانش نه تنها علوم طبیعی، بلکه علوم غیرطبیعی مانند فلسفه، علوم انسانی و اجتماعی، علوم شناختی و ذهنی، علوم دینی و هنر نیز هستند که همه اینها اثر مستقیم و زیادی بر توسعه اجتماعی و اقتصادی دارند.
از منظر عمل پذیری، دانش را می توان به دو نوع عمل پذیر و عمل ناپذیر تقسیم کرد. در حقیقت، مجموعه دانش عمل پذیر همان مفهوم و زمینه جامع و گسترده فناوری است و واژه عمل پذیری اشاره به ظرفیت حل مسائل یا ظرفیت ارزش آفرینی دارد. این نوع دسته بندی همواره نادیده گرفته شده، اما از اهمیت زیادی برای درک دانش علمی و دانش فناوری و نیز طرح های نهادی مربوط به توسعه علمی و فناورانه برخوردار است. به علاوه ما را به درک معنای عمیق تر فناوری سوق می دهد.
مدت هاست افراد جو پیچیده ای پیرامون فناوری ایجاد کرده اند، در حالی که فناوری ابزار حل مسئله است. دو نوع حل مسئله وجود دارد؛ یکی مربوط به چیزهای محسوس مانند کالاهای ساخته شده تولیدی قابل لمس و دیگری مربوط به پدیده های نامحسوس مانند سیاست گذاری ها، خط مشی آفرینی ها، تنظیم گری ها و فرآیندها. می توانیم اولی را فناوری سخت و دومی را فناوری نرم بنامیم؛ بنابراین، در کل فناوری متشکل از فناوری سخت و نرم است. از منظر حل مسئله، فناوری اشاره به مهارت ها، ابزارها، روش ها، قواعد و رویه هایی دارد که توسط انسان برای بهبود، تغییر و تطبیق و مدیریت یا کنترل جهان عینی و ذهنی برای بقا و توسعه خود به کار گرفته می شوند؛ اگرچه این نکته را هم در ادبیات موضوع فناوری داریم که انسان ها فقط می توانند با طبیعت تطبیق پیدا کنند نه اینکه آن را کنترل کنند که در جای خود قابل مباحثه است.
با توسعه اقتصادها و تغییر فناوری، مرز بین فناوری سخت و فناوری نرم تیره و محو می شود. با این حال، در کل می توان گفت فناوری سخت به طور عمده از طریق اشکال مادی تجلی می یابد و سیستم دانش آن در بیشتر اوقات حاصل دانش علوم طبیعی است. فناوری نرم هم به طور عمده از طریق روان شناسی و رفتار انسان ظهور یافته و عمدتا از علوم غیرطبیعی یعنی علوم انسانی و هنر به دست می آید. در اینجا واژه سخت اشاره به موجودیت های فیزیکی دارد که عملیات ها از طریق آنها انجام می شود. واژه نرم اشاره به موجودیت های عاری از شکل فیزیکی دارد. به عبارتی، سخت اشاره به پدیده های محسوس و نرم اشاره به پدیده های نامحسوس دارد. فناوری نرم باید دو ویژگی کلی را به نمایش بگذارد؛ باید هم فناوری و هم نرم باشد. از نظر ویژگی فنی، می توانیم موارد ذیل را درباره فناوری نرم بیان کنیم: باید یک سیستم دانش عمل پذیر با ابزارها، رویه ها و مجموعه قواعد برای حل مسائل باشد (تحقق پذیری، عملی بودن) و باید در جهت یافتن روش هایی برای ارائه خدمت برای تحول اجتماعی و توسعه اقتصادی (خدمات) باشد. خدمات ارائه شده به وسیله فناوری باید چند بعدی بودن اهداف را موردتوجه قرار دهند؛ بهبود منابع اقتصادی، اجتماعی، اکولوژیکی یا بوم شناختی و منافع زیست محیطی.