عملکرد ناامیدکننده بورس در نیمه نخست سال
شهیر محمدنیا-کارشناس بازار سرمایه
در ماه های ابتدایی امسال، شاهد رشد در بازار سهام بودیم. یکی از دلایل این رشد، ریزش شدیدی بود که بازار تا اواخر بهمن ۱۴۰۰ تجربه کرد و به دنبال آن انتظار می رفت بازار این روند نزولی را جبران کند. در ادامه حمله روسیه به اوکراین و صعود قیمت فلزات و نفت در بازار جهانی، دیگر عامل رشد شاخص بورس در ماه های نخست امسال بود. علاوه بر این، رشد قابل توجه قیمت نفت نیز زمینه ساز انتشار گزارشات مثبت از عملکرد شرکت های پالایشی بود. رشد خیره کننده کرک اسپرد پالایشی ها و تخفیف ۱۰ درصدی که به واسطه افزایش قیمت نفت حاصل شد، تاثیر بسزایی بر رشد سودسازی این گروه داشت. در ادامه، خبر انتشار واگذاری بلوکی دو نماد خودرو «خساپا» هم زمینه ساز سبز رنگ شدن تابلو بورس در هفته های اخیر بود.
اما با رسیدن شاخص کل به محدوده یک میلیون و 600 هزار واحد که یک محدوده مقاومتی مهم به شمار می رفت، بازار دچار ریزش شد. واگذاری بلوکی، ۲ خودروساز بزرگ نیز مدام به تاخیر افتاد و در اجرا هم بسیار پرنقص انجام شد و همین موضوع به بدنه بی اعتماد بازار ضربه بدی وارد کرد. در ادامه پارادایم بازار چرخید و اخبار برجام پررنگ تر شد. در چنین شرایطی، بسیاری از صاحبان سرمایه ترجیح می دهند بیرون بازار نظاره گر باشند تا ابهامات حاکم بر فضای برجام رفع شود و با اطمینان بیشتر و با نگاهی برجام محور به بازار ورود کنند. علاوه بر موارد یادشده وضعیت اقتصاد جهان و چشم انداز ناروشن نرخ جهانی کامودیتی ها موجب شده فعالان بازار از چینش پرتفوی های کامودیتی محور و صادرات محور دوری گزینند. شدت سیاست های انقباضی برای مهار غول بزرگ تورم به حدی شدید است که اقتصاد جهان را به طرف یک رکود بزرگ سوق می دهد. رکود در اقتصاد جهان به معنی کاهش تقاضا برای کامودیتی ها و کاهش نرخ آنهاست. با توجه به آنکه بیش از نیمی از بازار سرمایه ما کامودیتی و صادرات محور است، شاهد تاثیر مستقیم منفی افت اقتصاد جهانی بر سودسازی این شرکت ها هستیم. در چنین شرایطی، فعالان بازار سرمایه بیش از بیش محتاط خواهند شد؛ بنابراین تا زمانی که ابهامات در اقتصاد جهان برطرف نشود نمی توان انتظار داشت بازار به طرف چینش پرتفوی ها براساس کامودیتی، حرکت کند.
در نیمه نخست امسال شاخص هم وزن بازدهی بهتری را نسبت به شاخص کل از خود به نمایش گذاشت، چراکه جریان نقدینگی در بازار بسیار کم بود و این جریان توان اثرگذاری روی نمادهای شاخص ساز را نداشت و صرفا از یک صنعت کوچک به صنعت دیگر سرازیر می شد. در نتیجه شاهد و حرکات مثبت در بین نمادهای کوچک با بنیاد خوب بودیم. معامله گرها نیز به دید کوتاه مدت و نوسانی وارد بازار می شدند و با سودهای کوچک سریع دست به عرضه می زدند. در چنین بستری به هیچ عنوان شاهد ورود پول جدید و حرکت ساز در کلیت بازار نبودیم و در نهایت شاخص کل از محدوده ۱۶۰۰ به ۱۳۸۰ هزار واحد افتی کرد. از مجموع موارد یادشده می توان این طور برداشت کرد که بازار سرمایه در بهار و تابستان تحت تاثیر دو عامل برجام و کاهش قیمت های جهانی روندی نزولی را پشت سر گذاشت. در همین حال، بورس تهران از تابستان ۹۹ شاهد خروج پول حقیقی ها از بازار بود. این روند خروج پول در سال ۱۴۰۱ همچنان ادامه داشت و جزو معدود بازه های کوتاه شاهد خروج پول و بی اعتمادی نسبت به بازار سرمایه بودیم. در بررسی عملکرد صنایع معدنی و فلزی می توان مدعی شد عملکرد صنایع سنگ آهنی و فلزی ها با توجه به افت شدید قیمت های جهانی، منفی بود.
رکود حاکم بر اقتصاد جهان باعث کاهش تقاضا برای فلزات شده و همین امر، زنجیره تولید فولاد را از استخراج سنگ آهن تا آخرین مرحله تحت تاثیر قرار داده است.
در کل گزارشات خوبی هم از شرکت های سنگ آهنی نداشتیم. در همین حال، چنانچه شاخص گروه کانه های فلزی در موقعیت کنونی بررسی شود، شاهد افت ۲۵ درصد نسبت به اواخر اردیبهشت هستیم. در واقع اقتصاد جهان از اثرگذاری بالایی بر عملکرد این گروه ها برخوردار است که در حال حاضر، شرایط مثبتی ندارد.