مشکل اصلی مسئلهمحور نبودن برنامه است
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، ضمن ابراز تردید نسبت به تحقق اهداف برنامه هفتم توسعه، میگوید: «دولت اگر در عمل به وعدههایی که پیشتر داده بود، جدیت نشان میداد، امروز میتوانستیم به آینده امیدوارتر باشیم.»
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، ضمن ابراز تردید نسبت به تحقق اهداف برنامه هفتم توسعه، می گوید: «دولت اگر در عمل به وعده هایی که پیش تر داده بود، جدیت نشان می داد، امروز می توانستیم به آینده امیدوارتر باشیم.» علی قنبری که از مدیران اجرایی وزارت جهاد کشاورزی دولت روحانی بود، تصریح می کند: «سال ها برنامه نویسی اقتصادی در ایران نشان می دهد اگر برنامه های میان مدت که به برنامه های توسعه پنج ساله معروف شده اند، مسئله محور باشند، دستاوردهای بزرگ تر و هزینه های کمتری خواهند داشت. ضمن اینکه در این صورت امکان تمرکز بر دو، سه مسئله اصلی فراهم می شود و مسئولان با فراغ بال بیشتری می توانند برای رفع مشکلات، امکانات کشور را بسیج کنند.» مشروح گفت وگوی صمت با این استاد دانشگاه را در ادامه می خوانید.
برنامه هفتم توسعه در جریان بررسی ازسوی مجلس و تصویب نهایی است. انتظار از اجرای این سند بالادستی، ایجاد چه تحولاتی در فضای اقتصادی کشور است؟
من بعید می دانم اجرای این برنامه بتواند نقش پررنگی در توسعه کشور داشته و به اصطلاح قدرت بالایی در مانع زدایی از مسیر اقتصاد ایران داشته باشد. این برنامه در حالی مشابه برنامه های سال های گذشته نوشته شده که واقعیت ها و شرایط امروز اقتصاد ایران با آن زمان تفاوت های فاحشی دارد. امروز کشور تحت یک تحریم جدی اقتصادی قرار دارد و در ۵ سال گذشته همواره رشد اقتصادی نامناسب و تورم بالا تجربه شده است. همزمان با این دستاوردها، نرخ رشد سرمایه گذاری هم منفی شده است. از سوی دیگر، سال ها برنامه نویسی اقتصادی در ایران نشان می دهد اگر برنامه های میان مدت که به برنامه های توسعه پنج ساله معروف شده اند، مسئله محور باشند، دستاوردهای بزرگ تر و هزینه های کمتری خواهند داشت. ضمن اینکه در این صورت امکان تمرکز بر دو، سه مسئله اصلی فراهم می شود و مسئولان با فراغ بال بیشتری می توانند برای رفع مشکلات، امکانات کشور را بسیج کنند. این موضوع تقریبا موردقبول طیف های مختلف مسئولان و کارشناسان بوده است. با این همه، متن منتشرشده از لایحه برنامه هفتم توسعه نشان می دهد هیچ کدام از این توجهات امروز به کار برنامه ریزان اقتصادی دولت سیزدهم نیامده و برنامه ای برای شرایط عادی و نرمال کشور تدوین شده است.
مسئله محور نبودن تنها ایراد برنامه هفتم توسعه است؟
به اعتقاد من، مهم ترین ایراد برنامه هفتم، مسئله محور نبودن آن است. همچنین بررسی دقیق جزئیات این برنامه نشان می دهد متن فعلی مشکلات اساسی فراوانی دارد که همین نیز شانس تحقق آن را کم و کمتر می کند. از مشکلات پایه ای برنامه هفتم، تاخیر دوساله دولت فعلی در تدوین آن است. دولت در حالی مشکلات فعلی را یکسره به گردن دولت پیشین می اندازد که اعتبار برنامه ششم توسعه را ۲ سال تمدید کرد. این تاخیر در تدوین برنامه هفتم در نهایت سبب شد برنامه ای آماده شود که اگر همین امسال هم به تصویب برسد، شروع اجرای آن همزمان می شود با سال آخر فعالیت دولت سیزدهم و در عمل دولتی دیگر که معلوم نیست چقدر همسو با این دولت باشد، مجری آن خواهد شد.
امسال، سال انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز هست؛ این مسئله چقدر در روند تصویب لایحه برنامه هفتم و تحقق مبانی آن موثر است؟
قطعا موضوع انتخابات مجلس در روند تصویب برنامه هفتم توسعه بی تاثیر نخواهد بود. نمایندگان مجلس، چند ماه پیش از انتخابات، درگیر موضوعات مربوط به نامزدی و شرکت در انتخابات می شوند و بررسی ها هم نشان می دهد بیشترین غیبت نمایندگان در طول دوره هم به همین ماه های آخر مربوط است. نمایندگان علاوه بر لایحه برنامه هفتم، باید امسال لایحه بودجه 1403را هم بررسی و تصویب کنند؛ پس تاخیری که دولت در تدوین برنامه هفتم داشت، فشاری دوچندان بر قوه قانون گذاری کشور وارد خواهد کرد. امیدوارم نمایندگان مجلس، جدا از فعالیت های انتخاباتی که در پیش می گیرند، تمرکز کافی را در بررسی دو لایحه برنامه هفتم و بودجه ۱۴۰۳ داشته باشند و با وسواسی بیش از پیش، مباحث مربوطه را دنبال کنند.
باتوجه به تاخیر در ارائه برنامه هفتم توسعه و باوجود تمدید دوساله برنامه ششم، اداره سیاست های بالادستی چگونه بود؟
در برخی موارد به نظر می رسد برخی از برنامه های کلان و بالادستی با کمترین انسجام ممکن اجرا شده که تبعات آن هم رکوردشکنی های پی درپی قیمت ها و تضعیف روزافزون ارزش پول ملی بوده است. مشکلاتی که امروز اقشار مختلف در سفره های خود احساس می کنند ناشی از همین بی تدبیری ها است.
فکر می کنید میزان تحقق اهداف برنامه هفتم توسعه می تواند بیش از برنامه های دیگر باشد؟
باتوجه به مشکلات موجود در کشور و تحریم های اقتصادی من بعید می دانم این برنامه در مقایسه با برنامه های دیگر کشور توفیق چندانی به دست آورد. همان طور که گفتم اگر دولت تمرکز خود را بر چهار مسئله اصلی امروز ایران، یعنی نرخ تورم، بیکاری، رشد تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه می گذاشت، می توانستیم امیدوارانه تر به آینده کشور بنگریم، اما متاسفانه راه گذشته را ادامه می دهند و من فکر می کنم این مسیر امروز، عواید کمتری برای اقتصاد ایران به همراه داشته باشد.در عین حال، هنگامی که به رویه دولت هم می نگریم، چندان جدیتی مشاهده نمی کنیم؛ دولت اگر در عمل به وعده هایی که پیش تر داده بود، جدیت نشان می داد، امروز می توانستیم به آینده امیدوارتر باشیم. این روند می تواند به جایی برسد که اهداف برنامه میان مدت را هم بدون هیچ عذاب وجدانی قربانی کنند و حتی کل برنامه را یکسره کنار بگذارند. یک برنامه توسعه برای اینکه موفقیتی به همراه داشته باشد، باید سروقت اجرا شود، مسائل جناحی را کنار و منافع ملی را در کانون توجه خود بگذارد، محور مشکلات موجود را جدی بگیرد و بودجه های سنواتی را از وضعیت فعلی که جاری است، خارج و به بودجه های سالانه تبدیل کند؛ در غیر این صورت، امید به توفیق این برنامه ها کم و کمتر می شود. به دلایل مشاهده نشدن زیرساخت های مطرح شده من چندان به موفقیت این برنامه امیدوار نیستم؛ مگر اینکه تدابیر مشخصی اندیشیده و به کار گرفته شود.دولت رئیسی در سال ۱۴۰۰ وعده داد که در نیمه دوم سال، نرخ تورم را تک رقمی کند و حالا در برنامه پنج ساله هفتم وعده می دهد که در پایان برنامه، نرخ تورم تک رقمی خواهد شد. چه چیزی در این مدت تغییر کرده و چقدر می توان به تحقق هدف کاهش نرخ تورم تا سقف تک رقمی مندرج در این برنامه امیدوار بود؟
اداره یک کشور کاری دشوار و پیچیده است و نمی توانیم فقط با اتکا به وعده ها و آرزوهای خوب پیش برویم. در واقع اگر این رویکرد حاکم شود، کشور به جای اینکه پیش برود، پس خواهد افتاد و دچار مشکلات و عقبگرد خواهد شد.اواخر سال ۱۴۰۰ دستورالعملی منتشر شد که برمبنای آن تا پایان همان سال باید خط فقر مطلق در کشور به صفر می رسید، اما باوجود این دستور، بر تعداد و شدت فقرای کشور افزوده شده است.
برخی کارشناسان معتقدند عامل اصلی ایجاد تورم در کشور سیاست گذاری های نادرست است. شما عامل اصلی تورم را چه می دانید که با رفع آن بتوان تورم را کنترل کرد ؟
پرواضح است که اگر بخواهیم برای تورم یک مقصر بیابیم، بی شک آن مقصر تصمیمات اشتباه است. کافی است به اتفاقات پس از عید نگاه کنید تا متوجه شوید که همزمان با سر دادن شعار کاهش نرخ تورم به سیاست های تورم زا میدان داده شد. دولت ایران مسئول تعیین قیمت برخی کالا ها در کشور است که پس از عید در اغلب موارد به افزایش نرخ این کالاها تن داد؛ در صورتی که افزایش قیمت هایی که دولت تصویب کرده به تمام بخش های کشور، از کشاورزی تا خدمات و اقتصاد، افزایش هزینه تحمیل خواهد کرد. تعرفه آب، برق، گاز و تلفن را افزایش دادند و سپس سراغ نرخ خودرو رفتند و اجازه افزایش ۳۵ تا ۷۰ درصدی آن را صادر کردند. در ادامه به افزایش کرایه حمل ونقل عمومی هم تن دادند. خود این اقدامات از هر اقدام دیگری تورم زاتر است. علاوه بر موارد یادشده یک عامل مهم افزایش نرخ تورم به رقم فعلی، احیا نشدن برجام است. اگر دولت فکر می کند این وضعیت (برقراری تحریم) به زیان اقتصاد است که همین گونه است، باید به سرعت نسبت به رفع این مشکل اقدام کند؛ در غیر این صورت مسئول تداوم وضعیت فعلی خواهد بود. باید تاکید کنم من معتقدم رفع تحریم ها و برداشتن گام هایی که امکان برقراری ارتباط دوستانه تری را با کشورهای غربی فراهم می کند، به سود اقتصاد خواهد بود. با لغو تحریم ها بخش مهمی از منابع منجمد حاصل از فروش نفت و گاز به کشور باز خواهد گشت. ضمن اینکه می توان اقدام به فروش بیشتر نفت کرد و در کنار آن با وصل شدن به سیستم بانکی جهان، هزینه دور زدن تحریم ها کمتر از امروز خواهد شد. پس اقداماتی که منجر به احیای برجام شود در عمل کاهش موانع دولت و سپس بهبود شرایط برای کل مردم را به دنبال خواهد داشت. کاهش تورم و رشد تولید در سال جاری به نظر من تنها از این راه ممکن خواهد بود.
در این شرایط چه اقداماتی باید در دستور کار گذاشته شود؟
در گام نخست باید دست از گفتاردرمانی و وعده دادن های بی حساب و کتاب برداریم. مردم ایران امروز به خدمت واقعی نیاز دارند، نه تبلیغات پرسروصدای عوامفریبانه که جز اهداف جناحی و سیاسی، هیچ هدف دیگری را دنبال نمی کند. دولتمردان باید تلاش کنند در حد توان کشور را به سوی پیشرفت سوق دهند و مناسبات سیاسی را در خدمت اقتصاد کشور در آورند. هر چه شعار کمتر داده شود و عمل بیشتر در دستور قرار بگیرد، بیشتر به سود مردم، نظام و اقتصاد ایران است. بررسی عملکرد دولت های مختلف نشان می دهد دولت های اصولگرا با اینکه با شعارهای عدالتخواهانه وارد عرصه انتخابات می شوند، پس از پیروزی برنامه های دست راستی تر از دولت هایی که به آن انتقاد داشتند را اجرا می کنند. این مسئله از چه چیز ناشی می شود؟ به نکته درستی اشاره کردید که بررسی های مختلف هم می تواند صحت آن را نشان دهد. حقیقت این است که در جناح اصولگرا فارغ از آن تعداد محدود اقتصاددانان کاربلد که به قدر لازم از نظرات کارشناسی و توان استدلالی آنها استفاده نشده، مردان اقتصاد، توانایی و حتی شناخت کافی از مکاتب و مباحث اقتصادی ندارد و همین نیز موجب می شود بدون هیچ برنامه و حتی تصوری کشور را اداره کنند که تا امروز هزینه زیادی به همراه داشته است. به هر روی لازمه توسعه اقتصادی استفاده از همه نظرات سازنده ای است که در کشورهای دیگر به موفقیت ختم شده است. ما امروز در ایران می توانیم حرکت هایی رو به جلو داشته باشیم که این اتفاق تنها با اقداماتی مدبرانه و آگاهانه ممکن خواهد بود. دولت باید بتواند مردم را به سرمایه گذاری بیشتر و کار مفیدتر فرا بخواند تا از این طریق گره مشکلات باز شود. تنها اقداماتی از این دست هستند که می توانند گره از کار کشور باز کنند و به رفاه بیشتر مردم منجر شوند. دولت باید در ایران متکی به نیروهای داخلی و توان تولید ملی باشد. این اقدام را دولتی می تواند در دستور خود داشته باشد که اقلیتی از مردم یا حتی بخشی از مردم نباشد؛ منتخب این انتخابات باید رئیس جمهوری همه مردم، حتی کسانی که پای صندوق نیامدند و انتخابات را تحریم کردند، باشد و با این نگاه به برنامه ریزی و مدیریت کشور بپردازد؛ در غیر این صورت شرایط برای رفع مشکلات دشوار خواهد بود.