غفلت جهان اسلام از سینما و تمدنسازی هالیوودی
سینما را میتوان معجزه هزاره سوم دانست. معجزهای که حالا نهتنها گردش مالی بالایی دارد بلکه در لایههای زیرین زندگی اجتماعی بشر امروز نفوذ کرده و تمام هنجارها، باورها، اعتقادات و سنتهای ملتها را به چالش کشیده است.
سینما را میتوان معجزه هزاره سوم دانست. معجزهای که حالا نهتنها گردش مالی بالایی دارد بلکه در لایههای زیرین زندگی اجتماعی بشر امروز نفوذ کرده و تمام هنجارها، باورها، اعتقادات و سنتهای ملتها را به چالش کشیده است؛ ابزاری که قطعاً بیشترین اثرگذاری و اثربخشی را روی فرهنگ ملتها داشته و دارد و توانسته تا حد بسیاری، تصویری دلخواه، آرمانی و رشکبرانگیز از کشورهای صاحب این صنعت نشان دهد و زمینه را به بهترین شکل ممکن برای سلطۀ فرهنگی و تمدنی این کشورها بر جهان آماده کند.
در واقع شاید در یک نگاه کلان بتوان ادعا کرد سینما مهمترین ابزار ارباب قدرت برای تحمیل فرهنگ مدنظر خود به تمدن جوامع و بزرگترین و تضمینشدهترین ابزار برای تمدنسازی است و در زندگی پرسرعت امروز، قطعاً بیشتر از کتاب و هر ابزار فرهنگی دیگری، کارکرد دارد.
با این همه، مسئولان اغلب کشورهای اسلامی هنوز با این صنعت خو نگرفتهاند و این هنر را به خوبی نمیشناسند و تمام تلاش خود را روی ممیزیهای آثار فرهنگ غرب متمرکز کردهاند. به عبارت بهتر، هنوز جهان اسلام نتوانسته یک رویکرد یکپارچخه هنرمندانه که در آن به قواعد و مختصات سینما احترام گذاشته شود، در پیش بگیرد و با این تهاجم فرهنگی، با ابزار فرهنگی مقابله کند.
به عنوان نمونه، تعداد فیلمهایی که با محوریت زندگی پیامبران الهی در غرب ساخته شده به حدی زیاد است که امروزه تمام تصویری که بخش غالب انسانها از زندگی آن بزرگواران دارند، همانی است که هالیوود نشان داده است. در این بین، تعداد آثاری که با محوریت پیامبر خاتم (ص) ساخته شده، تنها دو فیلم است.
در کنار این، هالیوود به عنوان نماد سینمای غرب، جهانبینی خود را درباره رخدادهای تاریخی و حتی آخرالزمانی، در زیرلایههای داستانی فیلمهای مختلف در ژانرهای مختلف حتی سینمای کودک، به عنوان خوراک فرهنگی به جهان تزریق میکند و جهان را از حرکت در هر مسیری غیر از آنچه خود طراحی کرده، ناگزیر میکند.
تغییر ارزشهایی مانند خانواده، بازتعریف هنجارها و نظام رفتاری، تأکید بر نسبی بودن اخلاق، تبدیل دین به خرافه و معجزه به علم و دستکاری تمام باورهای دینی با خطا جلوه دادن و ناکارآمد نشان دادن آنها، توسعۀ لذتگرایی و فردگرایی و خودخواهی و البته خداناباوری، اسطورهسازی و قهرمانسازی و حتی فراتر از همه این موارد، هدف قرار دادن تمدن الهی و تبدیل مکاتب الهی به یک کالای مصرفی منقضی شده، از موضوعاتی است که سینمای غرب به خوبی توانسته با استفاده از معجزه سینما به آنها دست پیدا کند و به ظریفترین شکل جای جلاد و شهید را تغییر دهد.
در این بین، جهان اسلام اگر به دنبال حفظ ارکان تمدنی خود است و اگر میخواهد در مسیر تمدنسازی نوین اسلامی به صورت جدی و با صلابت حرکت کند و از هویت دینی، اجتماعی، تاریخی و تمدنی خود در برابر این هجمههای بیشائبه و بیوقفه دفاع کند، چارهای جز سرمایهگذاری مشترک روی سینما ندارد.
در دنیای امروز، تولید آثار سینمایی و نمایشی با همکاری کشورهای اسلامی و با تأکید بر اشتراکات دینی و پرهیز از اختلافات مذهبی، راه مقابله با تهاجم به مرزهای فرهنگی جهان اسلام به معنای امت اسلامی است. مقابلهای که اگر صورت نگیرد، نهتنها تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت بلکه از تمدن کهن اسلامی نیز جز نامی، باقی نخواهد ماند و تمام روایت امت اسلامی از تمدن اسلامی و توسعه و تعالی، همان تصویری خواهد بود که سینمای غرب ارائه میدهد.
منبع: همت خبر