خامفروشی در سنگ ساختمانی
علیرضا مهدیه-کارشناس و فعال صنعت سنگ
طی تحلیل ها برای تعریف صحیح و اجرایی ماده خام، مواد اولیه یا اساسی موردنیاز در داخل کشور، می شود به شروطی رسید که اگر کالایی تمام این شروط را به صورت پیوسته و کامل داشته باشد، آن کالا ماده خام و اولیه موردنیاز داخل نامیده می شود و صادرات آن خوب نیست و می شود عنوان صادرات بد را بر آن گذاشت و باید برای آن محدودیت، عوارض یا لغو معافیت های مالیاتی اعمال کرد تا بشود درصد بیشتری را در داخل کشور نگه داشت و در تولید ملی به کار گرفت.اما اگر محصول صادراتی یک یا چند شرط از شروط زیر را نداشته باشد، ماده اولیه یا خام موردنیاز در داخل محسوب نخواهد شد و صادرات آن، طبق روش و مدل های مناسب، عنوان خام فروشی، که خود عنوانی هنوز خام است را نخواهد داشت و منجر به توسعه اقتصادی و صادراتی کشور خواهد شد.ماده ای خام و مواد اولیه موردنیاز داخل است که امکان صنایع تکمیلی برای فرآوری و ارزشمندتر شدن را در داخل داشته باشد که درباره سنگ ساختمانی؛ مجموعه های معدودی توان نهایی و صادراتی کردن این محصول را دارند و توان آنها نیز محدود است. ماده ای خام و مواد اولیه موردنیاز داخل است که آن مواد خریدار کافی در داخل کشور و برای زنجیره بعد از خود داشته باشد که درباره سنگ ساختمانی؛ خریدار کافی برای خرید سنگ های صادراتی ایران وجود ندارد.ماده ای خام و مواد اولیه موردنیاز داخل است که خریدار داخلی آن ماده، امکان خرید محصول را به نرخ جهانی داشته باشد که در زمینه سنگ ساختمانی؛ احتمال آن کم است و درصد بالایی را نمی شود برای این اتفاق، متصور بود.ماده ای خام و مواد اولیه موردنیاز داخل است که میزان خرید و مصرف مجموعه های صنایع تکمیلی متناسب و نزدیک به میزان تولید آن ماده باشد که در خصوص سنگ ساختمانی؛ باتوجه به نوع و بازار سنگ های صادراتی، تناسب خاصی وجود ندارد.
ماده ای خام و مواد اولیه موردنیاز داخل است که طی مدت کوتاهی، ترس و ریسک بالایی برای از دست رفتن بازار آن ایجاد نشود که درباره سنگ ساختمانی؛ ترس و ریسک به شدت بالا است و خارج از مد، رنگ و مطلوب های زمانی، به سرعت نوع و حتی خود سنگ در پروژه های مختلف جایگزین می شود.ماده ای خام و مواد اولیه موردنیاز داخل است که ذخایر آن نسبت به ذخایر سایر کشورها بالا نباشد و بتوان با صنایع داخلی و سرمایه گذاری معقول، به محصولات تکمیلی و نهایی آن دست یافت و آن محصولات را صادر یا در داخل مصرف کرد که در زمینه سنگ ساختمانی؛ ذخایر بالایی از انواع سنگ ها موجود است که نسبت به ذخایر جهانی هم رقم بالایی است.ماده ای خام و مواد اولیه موردنیاز داخل است که مصرف محصول نهایی آن در داخل، بیشتر از تولید آن باشد و در صورت صادرات، صنایع تکمیلی مجبور به واردات شوند تا بتوانند به محصول نهایی دست یابند که درباره سنگ ساختمانی؛ بازار مصرف بزرگ است، اما بازار مصرف نوع سنگ های صادراتی، بزرگ نیست و میزان مصرف این سنگ ها بیشتر از تولید آنها نیست.ماده ای خام و مواد اولیه موردنیاز داخل است که ارزش افزوده نهایی شدن آن در داخل و باتوجه به زیرساخت های صنعتی و هزینه و فرصت، همیشه بیشتر از صادرات آن باشد که در خصوص سنگ ساختمانی؛ همیشه این نیست و صادرات سنگ فرآوری نشده در بسیاری از موارد، ارزش افزوده بیشتری تولید می کند.دقت کنیم که خارج از تفاوت ماهیتی محصولات با یکدیگر و نوع بازار آنها، اگر هرکدام از شروط فوق درباره محصولی وجود نداشته نباشد، آن مواد اولیه یا خام؛ مصرف بالا، توجیه اقتصادی و بازار پایداری در داخل کشور نخواهد داشت و موجه تر آن است که با تشویق و تسهیل، به صادرات بیشتر آن ادامه داده شود.در تکمیل این تحلیل و مطالعه موردی، می شود از لیدرهای این صنعت هم مثال آورد؛ چین بزرگ ترین بازار تولید و صادرات سنگ در جهان است و ایتالیا مبدع اصلی روش های صنایع تکمیلی که هردو کشور و تحت شرایطی، صادرات سنگ بلوک یا همان محصول تکمیل نشده را هم دارند. قیاس قابل تاملی هم می شود،داشت که ترکیه و ایران در بازار گروه سنگ های آهکی رقیب یکدیگر هستند و ترکیه باتوجه به توسعه بازار صادراتی خود، مصرف کمی در داخل دارد و اما ایران بازار اصلی خود را به داخل معطوف کرده و حتی واردات سنگ ساختمانی نیز دارد.در آخر اینکه اصل بقای هر فعالیت صادرات محور در کل جهان، رسیدن به بیشترین ارزش افزوده ممکن از تحقیق تا طراحی و از تولید تا خدمات محصول است که گاهی با کمترین میزان اشتغال و هزینه حاصل می شود و گاهی با بیشترین امکان شغل آفرینی و تولید ملی به دست می آید و شایسته و بایسته است که در راه اعتلای صادرات ایران عزیز، پخته تر از تمام خامی های گذشته اقدام کرد و در توسعه پایدار آن، بیشتر کوشید.