گاز طبیعی و نقش آن در اقتصاد انرژی
تغییرات پی در پی در ساختارهای اقتصادی و سبک زندگی موجب شده جهان در حال بازیابی اقتصادی پس از شیوع ویروس کرونا باشد و از طرفی روند افزایشی نرخ گاز طبیعی، اقتصاد جهان بهویژه اقتصاد اروپا را به مخاطره انداخته است. این در شرایطی است که در چند ماه اخیر نرخ گاز طبیعی به دلایل و عوامل متعدد تغییر کرده و در ۶ ماه اخیر شاهد جهش غیرمعمول بوده است؛ بهعبارت دیگر گاز طبیعی در این ماهها با ارزشی بیش از نفت خام معامله شده است.
با این حال نرخ گاز صادراتی ایران نهتنها افزایش نداشته، بلکه باتوجه به تاخیر خریداران اصلی نظیر ترکیه، عراق و ارمنستان، در پرداخت عملا ارزش این سوخت کاهش یافته و منجر به عدم منفعت اقتصادی ما شده است. بررسیها نشان میدهد مجموعهای از عوامل در سمت عرضه و تقاضای گاز موجب افزایش نرخ شده که مهمترین این عوامل عبارتند از:
الف- عوامل سمت عرضه:
۱- صادرات گاز روسیه به بازارهای اروپایی بهدلیل تقاضای داخلی بالا، اختلال در تولید و جذابیت صادرات گاز مایع شده (LNG) معادل ۳ درصد کاهش یافته است. در سال ۲۰۲۱ بهطور متوسط درآمد روسیه از محل صادرات LNG به آسیا ۴ سنت در هر مترمکعب بیشتر از صادرات گاز به اروپا بوده است.
از سویی دیگر بهنظر میرسد روسیه با محدودیت عرضه گاز به اروپا بهدنبال تسریع در تکمیل خط لوله نورد استریم و حمایت اروپا از این اقدام است.
۲- میزان تولید گاز در اروپا بهدلیل افت تولید در میادین گازی از جمله کاهش مستمر تولید گاز نروژ در ۳ سال گذشته از ۱۲۴ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۱۷ به کمتر از ۱۰۰ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۲۱ رسیده است. فروش گاز نروژ به اروپا در سال ۲۰۲۱ نسبت به سال قبل از آن ۲ درصد کاهش یافته است.
ب- عوامل سمت تقاضا:
۱- افزایش تقاضای ناشی از کاهش محدودیتهای اجتماعی کرونا و بهبود تدریجی فعالیتهای اقتصادی در عرصههای مختلف
۲- زمستان سرد و طولانی، تقاضای کلی گاز اروپا را در ۳ ماه اول سال ۲۰۲۱ به میزان ۷.۶ درصد افزایش داد. این افزایش تقاضای غیرمعمول منجر به کاهش سطح ذخیرهسازی گاز اروپا شده است.
۳- بسیاری از مناطق اروپایی با کاهش سرعت باد روبهرو شده و برای تولید برق مجبور به استفاده از نیروگاههای گازسوز شدهاند. باتوجه به هزینه انتشار کربن برای نیروگاههای زغالسنگی، ترجیح تولیدکنندگان برق استفاده از گاز برای تولید برق است. از سویی دیگر خشکسالی در برخی کشورها مثل برزیل و چین باعث افت تولید برق از سدها و استفاده از گاز برای تولید برق شده است.
جایگزینی گاز طبیعی بهجای انرژی تجدیدپذیر منجر به افزایش تقاضای گاز طبیعی شده است. از طرفی پیامدهای اقتصادی کلان افزایش نرخ گاز، بهویژه در اروپا اهمیت یافته و دولتها را مجبور به مداخله کرده است. گرچه گاز طبیعی تنها حدود یک نجم برق اروپا را تامین میکند، اما نرخ بالای گاز موجب ۲ برابر شدن نرخ برق شده است.
با افزایش نرخ گاز طبیعی و برق، مصرفکنندگان هزینه بیشتری برای خرید انرژی میپردازند و در نهایت فشار تورمی ایجاد میشود. از سویی بسته شدن نیروگاههای زغالسنگی در بریتانیا و کشورهای دیگر انعطافپذیری در سیستم را کاهش داده است. در این زمینه مرکز مطالعات زنجیره ارزش معتقد است باتوجه به تداوم تقاضای ذخیرهسازی گاز در اروپا و بازنگری نهاد تنظیمگر انگلیس در دامنه نوسان نرخ، میتوان گفت قیمتهای بالای گاز همچنان در ماههای آتی تداوم خواهد داشت.
به هر صورت پایههای سنتی اقتصاد انرژی دستخوش تغییراتی است. مولفه مهم روند مصرف انرژیهای فسیلی است و جهان را بیش از آنکه از پایان نفت نگران کند، از پیامدهای استفاده از منابع فسیلی انرژی برحذر میدارد. با ملاحظه مولفههای تاثیرگذار بر اقتصاد نوین انرژی جهانی میتوان اثرات زیر را بر بخش گاز طبیعی متصور دانست:
۱- توجه همهجانبه به گاز طبیعی بهدلیل کاهش انتشار دیاکسید کربن در شرایطی که مولفه زیستمحیطی به دغدغه مهمی در عرصه بینالمللی بدل شده است.
۲- کشورهای صادرکننده انرژی با تنوع محصولاتشان نظیر نفت و گاز طبیعی توانایی بیشتری در کنترل اثرات مالی زیانبار نوسانهای نرخ جهانی نفت بهدلیل ماهیت قراردادهای گازی به نسبت کشورهای عرضهکننده صرف نفتی خواهند داشت.
۳- باوجود کاهش تقاضای نفت در اروپا و تمرکز عمده تقاضای نفتی آینده جهان در آسیای شرقی، بازارهای گازی اروپا بهدلیل کاهش تولید داخلی با روند رو به رشدی روبهرو بوده و اقتصاد گاز جهانی با تنوع بازار بیشتری روبهرو خواهد بود. این مهم یکی از پارامترهای اثرگذار در حوزه گاز است.
در این صورت گاز طبیعی میتواند نقش خود را در اقتصاد انرژی تقویت کرده و در یک نظام عملکردی شیب ملایم عرضه و تقاضا و بیکششی نسبت به نرخ نفت را فراهم کند. در این صورت ایران میتواند با تنوع صادرات منابع انرژی آسیب مالی کمتری را از نوسانات قیمتی متحمل شود.