بازی برد - برد در محدوده معدنی
بخشی از تعهد اخلاقی کسبوکارها نسبت به جامعهای که در آن پا گرفته و رشد کردهاند؛ ایفای مسئولیتهای اجتماعی است. تعهد به مسئولیتهای اجتماعی در یک شرکت معدنی، مجموعهای از معیارها و ارزشهایی است که در راستای دستیابی به استراتژی کلی مدنظر آن شرکت و برآورده شدن اهداف مدیریتی و عملیاتی پروژهها تعریف و ریلگذاری میشود. این تعهدات، علاوه بر ایجاد خوشنامی برای صاحبان آن کسبوکار، جامعه را هم منتفع میکند.
بخشی از تعهد اخلاقی کسبوکارها نسبت به جامعهای که در آن پا گرفته و رشد کردهاند؛ ایفای مسئولیتهای اجتماعی است. تعهد به مسئولیتهای اجتماعی در یک شرکت معدنی، مجموعهای از معیارها و ارزشهایی است که در راستای دستیابی به استراتژی کلی مدنظر آن شرکت و برآورده شدن اهداف مدیریتی و عملیاتی پروژهها تعریف و ریلگذاری میشود. این تعهدات، علاوه بر ایجاد خوشنامی برای صاحبان آن کسبوکار، جامعه را هم منتفع میکند. البته زمانی این فعالیتها نتیجه قابلتوجهی بهبار میآورد که براساس برنامهریزی و زیرنظر سیستمی هدفمند و یکپارچه و روشن باشد که یک بنگاه اقتصادی، چه توانمندیهایی دارد و چه مسئولیتهایی را میتواند در قبال جامعه پیرامون خود برعهده بگیرد. مسئولیت اجتماعی مفهومی است که از غرب گرفته شده و از زمانی بهوجود آمده است که بنگاههای اقتصادی دریافتند، جدا از سود اقتصادی که بر اثر فعالیت بهدست میآورند، خود را نباید جدای از جامعه بدانند و برای تاثیرگذاری در جامعه، نقشهایی برای خود تعریف کردهاند. گفتوگو امروز صمت با پیمان افضل، استاد دانشگاه و فعال معدنی درباره آثار و تبعات ایفای مسئولیتاجتماعی در جامعه است.
لطفا بهاختصار درباره مسئولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی و اهمیت آن توضیح بدهید.
انتفاع هر بنگاه اقتصادی در گرو این است که در منطقهای که مشغول به کار است، باعث و بانی توسعه شود. علت این است که آن بنگاه اقتصادی از امکانات منطقه مثل آب، خاک، نیروی انسانی، منابعطبیعی، مواد معدنی، جاذبههای فرهنگی و تاریخی و.... استفاده میکند. در حالت ایدهآل، وقتی چنین اتفاقی رخ دهد، بازی برد ـ برد پیش خواهد آمد و به این ترتیب، مجموعه اقتصادی جای پای خود را در منطقه محکمتر میکند. مردم محلی نسبت به آن بنگاه اقتصادی، دید مثبت و خوبی پیدا میکنند و بر اثر بالاتر رفتن فرهنگ عمومی کار بنگاه اقتصادی برای سودآوری و منتفع شدن از نتیجه زحماتش آسانتر خواهد شد. بهعبارت دیگر، یک بنگاه اقتصادی با منتفع کردن جامعه خود، میتواند منافع خود را هم ارتقا دهد و تضمین کند و همین مسئله باعث رشد و توسعه کشور میشود. اگر در بعضی از کشورهای اجازه داده میشد که چنین سازکاری بهوجود آید، هیچ گروه خرابکاری در هیچیک از کشورها جایی برای عرضاندام پیدا نمیکرد. اگر دقت کنید، گروهکهای تروریستی در مدت ۲۰ساله ایجاد جمهوری در افغانستان، اجازه رشد و توسعه بخشهای اقتصادی را نمیدادند و در این مدت، هیچ پروژه درست و خوبی پا نگرفت و چند پروژه بزرگ دولت افغانستان در سال آخر حکومت جمهوری شکل گرفت، یعنی زمانی که طالبان در حال تاختوتاز و پایههای حکومت جمهوری بهشدت ضعیف شده بود.بهعنوانمثال، اگر پروژهای مانند عینک یا معادن آهن حاجی گک افتتاح میشد، مردم افغانستان نتایج آن را در درون زندگی خود لمس میکردند و از منافع آن برخوردار میشدند و امید به آینده در بین مردم این کشور افزایش پیدا میکرد و تحرک بیشتری در مقابله با عناصر خطرآفرین برای کشورشان از خود نشان میدادند. در واقع، این موضوعی بسیار مهم، اساسی و حساس است.باید این نکته را در نظر بگیریم که توسعه پایدار بهمعنای آن است که تمام موسسات اقتصادی به مسئولیت اجتماعی خود عمل کنند. هرگز نفع یکسویه پاسخگو و پایدار نیست و بازی باید برد ـ برد باشد.
چقدر معدنکاران ما عموما با این مفهوم آشنا هستند و چقدر برای عمل به آن تعهد دارند؟
طیفی از معدنکاران جوانتر یا آنهایی که تحصیلات خود را در دانشگاههای معتبر بینالمللی بهپایان رساندهاند یا تجربه کار در کمپانیهای بزرگ بینالمللی را دارند، با این مفهوم بیشتر آشنا هستند، اما مدیرانی که در حال حاضر مدیریت بخش خصوصی یا خصولتی را برعهده دارند، چندان با این مفهوم آشنا نیستند و میخواهند همه کار خود را با زور و ضرب پیش ببرند. مسئولیت اجتماعی بهمعنای ایجاد توسعه پایدار و ایجاد بازی برد ـ برد است و از آنجایی که بسیاری از مدیران قدیمی ما با این مفهوم آشنا نیستند، بخش اقتصادی ما بهویژه در حوزه معدن دچار معضل شده است.
چه تاثیری در تصحیح فرهنگ و دیدگاه عمومی نسبت به معدنکاری دارد؟
اگر مسئولیتاجتماعی از سوی بنگاههای بزرگ و شرکتهای معدنی عظیم خصولتی بهخوبی ایفا شود، برخورد جوامع محلی و رویکرد عمومی نسبت به بخش معدن بهشدت بهبود خواهد یافت.شهر بافق در استان یزد را میتوان بهعنوانمثال مطرح کرد که معدنکاری در رشد آن و حتی رشد کلی استان نقشی اساسی و قابلتوجه داشته است. شهر بافق جز وحشی بافقی و چند تن دیگر از عالمان و دانشمندان قدیم، نقطه اوج دیگری در سپهر سیاسی و اقتصادی ایران نداشته ، اما بهواسطه معدنکاری، بهشدت رشد کرده و در مسیر راهآهن سراسری و بازرگانی و ترانزیت قرار گرفته است و بهطورکلی به مراحلی از توسعه پایدار دست پیدا کرد.همینطور استان کرمان و از همه مهمتر، در حال حاضر استان سیستانوبلوچستان؛ که توسعه معدنکاری در آن میتواند معضلات دیرپای این استان زرخیز را حل و زمینه رشد و شکوفایی توسعه را در این استان فراهم کند.کوتاه سخن اینکه، اگر مردم یک منطقه لمس کنند که یک فعالیت اقتصادی در سرزمین آنها موجب تغییر و تحولات مثبتی در زندگی فردی و اجتماعی منطقه میشود، هم از دیدگاه فرهنگی، هم از دیدگاه اقتصادی و رفاهی؛ در نتیجه آن، مردم به حامیان معدنکاری بدل میشوند و فرهنگ حمایت از تولید و معدنکاری در کشور بیش از پیش رشد خواهد کرد.
بیشتر فعالیتهایی که در زمینه مسئولیتاجتماعی انجام میشود، در چه زمینهای است؟
بخشی از مسئولیتهایاجتماعی به اقدامات و فعالیتهایی برمیگردد که انجام آنها ضروری است. کارهای زیربنایی مثل شهرکسازی جادهسازی تامین آب و برق حتی گاهی راهاندازی نیروگاه و بهدنبال آن، توسعه آموزش ساخت مدرسه و در صورتی که اگر معدنی بزرگ باشد و یک مجموعه عظیم بهشمار برود و تعدادی زیادی مهاجر را به خود جذب کند، موجب تاسیس دانشگاه و افزایش فرهنگ عمومی میشود، توسعه خطوط موبایلی و پوشش اینترنت، منجر به ارتقای فرهنگ عمومی مردم میشود و رشد فرهنگ عمومی؛ رشد فرهنگ کتابخوانی و از بین رفتن خرافات و تعصبات مردمان آن مناطق محروم خواهد شد.
چه نهادی باید معدنکاران را با اهمیت و ضرورت انجام فعالیتهای داوطلبانه و انجام مسئولیتهایاجتماعی آشنا کند؟
در اینباره در کنار وزارتخانه باید سازمان نظام مهندسی معدن و انجمن مهندسی معدن ایران با این شرط که واقعا انجمن قدرتی اجرایی در این زمینه داشته باشد و همینطور دانشگاههای ما، مهندسان معدن و زمینشناسان و بهطورکلی هر کسی را که میخواهد در این عرصه فعالیت کند، با این موضوع مهم آشنا و نظام مهندسی معدن دورههای کوتاهمدت را برگزار کنند که تمام افرادی را که میخواهند قدم در وادی معدنکاری بگذارند با این موضوع آشنایی یابند. اما مسئله دیگری که وجود دارد، موضوع آمایش سرزمین است. آمایش سرزمین نشاندهنده این است که یک منطقه چه کمبودهایی، چه ایرادها و چه مشکلات و معضلاتی دارد و این موضوع کمک میکند تا سرمایهگذار و معدندار بدانند که در چه حوزهای بهتر است برای مردم بومی منطقه سرمایهگذاری کنند.از دیدگاههای جامعهشناسی، روانشناسی و تاریخی دپارتمانهای علوم انسانی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی در این زمینه تا حد بسیار زیادی میتوانند به موسسات صنعتی و معدنی کمک کنند.
این موضوع مهمی است که اگر معدنکار پیشینه تاریخی، اجتماعی و فرهنگی را بشناسد، راحتتر میتواند با مردم محلی برای انجام یک پروژه مناسب وارد تعامل شوند. انسانی که سالها در محرومیت مانده و امروز با فقر دست به گریبان است، آدمی که با تبعیض دست و پنجه نرم میکند و هیچ سهمی از مواهب کشور ندارد، اگر ببیند یک مرکزنشین در سرزمین مادری و محل زندگی او شروع به معدنکاری کرده است، با او مثل دشمن خونی برخورد خواهد کرد؛ اما اگر آن معدنکار بهدرستی و با ظرایف اجتماعی و روانشناسی و قومشناسی آن منطقه وارد شود و با مردم بومی ارتباط برقرار کند، همین افراد بهترین دوستان و حامیان وی خواهند شد و این آیتم مهمی در رشد معدنکاری است.
معدنکاران چه مسئولیتی نسبت به آسیبهای وارده به محیطزیست دارند؟ آیا این مسئولیتها در حوزه وظایف گنجانده میشود یا اقدامات داوطلبانه؟
معدنکاران بهطورقطع نسبت به آسیبهایی که به محیطزیست وارد میآورند، مسئولیت دارند. در دنیای امروز، نگهداری و نگهبانی از محیطزیست در برابر آسیبهایی که به محیطزیست وارد میآید، اهمیت بسیار بالایی دارد و نکته دیگر، بازسازی معادن است و طرحهای بازسازی در دنیا اجباری شده و در کشور ما هم حداقل برای معادن بزرگ بهصورت اجباری درآمده است و ما نمیتوانیم از اهمیت آن چشمپوشی کنیم. به هر حال یک پروژه معدنی وقتی تمام میشود و ذخیره آن بهپایان میرسد، آیا میتوان آن را بهصورت زخم و آسیبی در طبیعت منطقه رها کرد و پی کار خود رفت یا میتوان آن را احیا کرد؟ بهعنوانمثال، یک پیت بزرگ معدنی را به یک دریاچه پارک جنگلی یا مکان عامالمنفعه دیگری از این دست مانند یک هتل تبدیل کنیم که نمونه آن، در معادن نمک لهستان رخ داده است تا توسعه در منطقه و آن خاطره مناسب در منطقه بر جای بماند و حفظ شود، نه اینکه شرایطی ایجاد شود که مردم منطقه به چشم یک غارتگر به معدنکار نگاه کنند؛ تا جایی که میدانم این مسئولیتها در قانون معادن گنجانده شده است.
بهنظر شما قانونمند شدن مسئولیتاجتماعی ضرورت دارد یا خیر؟ چرا؟
مسئولیت اجتماعی باید قانونمند باشد و توجه به این مسئله بسیار بسیار مهم است. برای دانستن چرا باید قانون شود، ابتدا باید بدانیم که مسئولیتاجتماعی یک لطف نیست که از طرف معدنکار انجام میشود، وظیفه است. این مسئله باید برای معدنکاران روشن شود و جا بیفتد. ما نسبت به هر جایی که داریم از امکانات آن استفاده میکنیم، مسئولیتهایی داریم و باید زمینه رشد و ارتقای آن را فراهم کنیم و این وظیفه در مقیاس بزرگتر برای کشور و سرزمینمان وجود دارد. همینطور مسئولیتهایی در برابر مردم این کشور داریم و این مسئله ریشه در وطنپرستی دارد. وطنپرستی یعنی ایجاد توسعه پایدار و تلاش برای ایجاد رشد و توسعه در کشور از نظر اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و از همه مهمتر علمی و سوق دادن آن جامعه بهسوی برخورداری از دستاوردهای جدید و فناورانه.این موضوع باید برای معدنکاران بهصورت قانون درآید، بهویژه برای معادن بزرگ و هلدینگها کاملا جا بیفتد و وقتی کاری انجام میدهند، فکر نکنند که دارند لطفی انجام میدهند. در واقع، به رشد و توسعه خود کمک میکنند، در عین اینکه، دین خود را به مردم منطقه و سرزمینشان ادا میکنند.