مزیت جغرافیایی میتواند به ضد خود بدل شود
رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین میگوید: «اگر از ظرفیتهایمان استفاده نکنیم، دشمنان ما این غفلت را نخواهند کرد. رضا شاه نخستین راهآهن کشورمان را کشید و هنوز طرفدارانش این را بهعنوان چماقی بر سر همه میکوبند.
رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین میگوید: «اگر از ظرفیتهایمان استفاده نکنیم، دشمنان ما این غفلت را نخواهند کرد. رضا شاه نخستین راهآهن کشورمان را کشید و هنوز طرفدارانش این را بهعنوان چماقی بر سر همه میکوبند. نگاه کنید ببینید کدام شهر اصلی، جز تهران در این مسیر قرار دارد؟ هیچ شهری وجود ندارد و تنها مزیت آن خط این بود که شوروی را به آبهای آزاد و انگلیس را به شوروی میرساند. پهلوی اول از این ظرفیت بهره نجست، اما همین مزیت موجب شد متفقین ایران را اشغال کنند و بریتانیا برای کمک به متحدش در جنگ، یعنی شوروی، از این خط آهن بهره ببرد و در نهایت دشمن نازی خود را شکست دهند. این یک تجربه مهم است که نشان میدهد توجه کافی نداشتن میتواند اتفاقاتی را رقم بزند که قابلپیشبینی نیست.»
مجیدرضا حریری، عضو اتاق بازرگانی عنوان میکند: «هر انسان منصفی که به موقعیت جغرافیایی ایران، وضعیت یک دهه گذشته اقتصاد آن و ظرفیتهای بلااستفاده آن نگاه کند، بیتردید ضعفهای چشمگیری در زیرساخت حملونقل مشاهده میکند. متاسفانه کشور ما نهتنها از نظر زیرساخت حملونقل دچار مشکل است که حتی ناوگان آن هم فرسوده است؛ بهزبانی دیگر عمر زیرساخت و لوازم حملونقل کشورمان بسیار زیاد است.»
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی صمت با این کارشناس حوزه تجارت است.
بارها به جایگاه مناسب ایران بهلحاظ موقعیت جغرافیایی اشاره شده است. در این بستر، موضوع حملونقل از چه اهمیتی برخوردار است؟
همانطور که شما هم گفتید ایران از نظر جغرافیایی، در جهان یکی از بهترین موقعیتها را دارا است. حملونقل یکی از اجزای بسته توان ترانزیتی ایران است که میتواند زمینههای توسعه سریعتر را برای ایران فراهم کند. در عین حال این حوزه یکی از اجزای تشکیلدهنده نرخ نهایی کالا هست و به همین اعتبار میتوان گفت هرچه حملونقل در یک کشور ارزانتر، سریعتر و بسامانتر باشد، ظرفیت بهتری برای صادرات کالا و واردات ارزانتر اقلام موردنیاز آن کشور فراهم است.
چالش این بخش چیست؟
من فکر میکنم هر انسان منصفی که به موقعیت جغرافیایی ایران، وضعیت یک دهه گذشته اقتصاد آن و ظرفیتهای بلااستفاده آن نگاه کند، بیتردید ضعفهای چشمگیری در زیرساخت حملونقل مشاهده میکند. متاسفانه کشور ما نهتنها از نظر زیرساخت حملونقل دچار مشکل است که حتی ناوگان آن هم فرسوده است؛ بهزبانی دیگر عمر زیرساخت و لوازم حملونقل کشورمان بسیار زیاد است.
فرسودگی در واقع مشکلی است که همه مدلهای حملونقل، اعم از هوایی تا ریلی به آن دچار هستند. اما یکی از مشکلات اساسی زیرساخت حملونقل ناکافی بودن و فرسودگی صدچندان زیرساخت ریلی و قطارهایی است که در ایران فعالیت میکنند. ایران در حالی که بیشتر از ۱۰۰ سال است که صاحب خط ریلی شده، صنعت ریلی بسیار عقبماندهای دارد. در جهان امروز حملونقل ریلی یکسره برقی شده، اما ایران از این امکان بهرهای نجسته است. ضمن اینکه در جهان امروز، بیمعنا است که قطارها با سرعتی کمتر از ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت حرکت کنند. منظورم این است که صنعت ریلی ایران از نظر تکنولوژی تفاوت زیادی با یکصد سال پیش خود ندارد و ظرفیت آن مشابه ظرفیت خطوط ریلی قرن ۱۸ و ۱۹ اروپا است.
من فکر میکنم اگر سرنوشت حملونقل ریلی ایران را مدنظر داشته باشیم، متوجه شکست بزرگی که کشور در این بخش خورده، خواهیم شد. با ادامه نیافتن مسیر توسعه زیرساختهای حملونقلی در کشور، باعث شدیم به وضعیت فعلی که فرسودگی ناوگان و زیرساخت واقعیتی انکارناپذیر است، دچار شویم.
از نظر اقتصادی، کدام نوع حملونقل زمینههای توسعه سریعتر را فراهم میآورد؟
بدونتردید حملونقل ریلی بهترین و مهمترین است. این نوع حملونقل از یک طرف ارزان است و از سوی دیگر امن. این مسئله بهویژه در زمینه حملونقل بار اهمیت بسیار بیشتری هم پیدا میکند؛ هرچند در جهان ثابت شده حملونقل ریلی باتوجه به امنیتی که دارد، آلایندگی کمتر و همچنین امکان جابهجایی انبوه و ارزان، در زمینه مسافر هم دارای مزیت است.
این خیلی مسخره و غیرمنطقی است که در کشور پهناوری چون ایران بخش مهمی از تولیدات برای رسیدن به مقصد روی جاده میروند و سوار کامیون میشوند. این رویه هم مصرف انرژی را بهشدت افزایش میدهد، هم آلودگی محیطزیست به همراه دارد و هم امنیت لازم را ندارد. در ایران باوجود همه این نکات همچنان بار اصلی بر دوش حملونقل جادهای است.
باوجود اهمیت نقش حملونقل ریلی نباید این تصور بهوجود بیاید که صرف کشیدن دو خط آهن موازی و استفاده از همین کشندههای فعلی، توسعه ریلی به همراد دارد. چنین نیست و باید در یک بسته بههم پیوسته سیاستی، حملونقل ریلی در کنار دیگر اشکال حملونقل پیشرفت کند.
بخش مهمی از منابع معدنی ایران در مناطق مرکزی و شرق قرار دارد، اما همه این منابع از طریق کامیون به سمت بنادر میرود. یعنی تولیدات معدنی ایران حدود هزار کیلومتر روی جاده حمل میشوند تا به بنادر کشور برسند. هزینه همین یک فقره، بهتنهایی میتواند تمام مزیت رقابتی محصولات کشورمان را از بین ببرد و برده است. این در حالی است که اگر حملونقل ریلی کشورمان توسعهیافته بود، میشد در یک گام چند هزار تن بار را سوار قطار کرد و مستقیم به بنادر رساند. این وضعیت هم موجب کاهش ترافیک میشد و هم آلودگی کمتری تولید میشود و در نهایت محصول ارزانتر به مقصد میرسید. امروز اما محصولات ۲۰ تن، ۲۰ تن سوار کامیونها میشوند و پس از طی هزار کیلومتر به بنادر میرسند.
میتوانیم بگوییم حملونقل ریلی، ضعیفترین بخش حملونقل ایران است؟
من فکر نمیکنم بخشهای دیگر وضع بهتری نسبت به حملونقل ریلی داشته باشند. صنعت هوایی کشور را یک لحظه در نظر بگیرید. کشور ما مشکلات زیادی در زمینه تامین هواپیماهای مسافربری دارد و ناوگان هوایی کشورمان از پیرترین ناوگانهای کشورهای جهان است.
از سوی دیگر هرچند جادههای زیادی در یک صد سال گذشته در کشورمان احداث شده، اما ناوگان حملونقل جادهای (اتوبوسها و کامیونها) هم بسیار بیشتر از میانگین و استانداردهای جهانی است. تلفات انسانی که در جادههای کشور مشاهده میشود، یکی از نشانههای ضعف حملونقل جادهای است.
علیالقاعده کشوری پهناور باید در زیرساخت حملونقل خود سرمایهگذاری کافی بکند. چرا این اتفاق در کشور ما نیفتاده است؟
این مهم حتما دلایل زیادی دارد، اما من تا اندازهای فرهنگمان را هم مقصر میدانم. در بیانی عامی وقتی میخواهیم بگوییم کشور ما، کشوری ثروتمند است، دائم به منابع زیرزمینی اشاره میشود. البته این حرف اشتباه هم نیست، زیرا به هر حال ایران دارای غنیترین منابع نفت، گاز و مواد معدنی است، اما اگر بخواهیم واقعیت را بگوییم، بهباور من ثروتهای روی زمین ایران چند برابر ثروتهای زیرزمینی و خدادادی آن است. ایران از نظر ژئوپلتیک در چهارراه جهان قرار دارد؛ یعنی برای اینکه از شمال به جنوب رفت یا از شرق به غرب، از جغرافیای ایران باید گذشت. این مزیتی است که هنوز ابعاد آن درست در ایران فهم نشده است.
در عین حال با بیاستفاده گذاشتن این ظرفیت، مزیت جغرافیایی ایران به ضد خود بدل شد. به این ترتیب بارها دیدیم که اشغالگران برای اشغال سرزمینهای دیگر از مسیر ایران گذشتند و این جغرافیا بهجای اینکه به سرمایهای برای پیشرفت تبدیل شود، به میدانی برای تاختوتازهای بیگانگان تبدیل شد.
ما در تمام این سالها نفهمیدیم اهمیت دسترسی به آبهای آزاد چیست. در حالی که کشور ما در نوار جنوبی هزاران کیلومتر ساحل دارد، هیچ کدام از شهرهای اصلی در این باریکه وجود ندارد و برعکس تقریبا همه این راه مناطق محروم است. اگر بخواهیم ۱۰ شهر مهم جهان را نام ببریم، تردید نکنید بسیاری از آنها مانند نیویورک، مارسی، لندن، شانگهای و... شهرهایی هستند که در کنار آبهای آزاد بنا شدند. به وضعیت چابهار بنگرید تا ببینید ما چه شهری را رها کردیم به امان خودش تا در فقر غوطهور باشد.
دقت کنید از خرمشهر تا چابهار در جنوب و از آستارا تا گرگان در شمال کشورمان، یک خط کشتیرانی مسافری نداریم. یعنی هر کس بخواهد از این سو به آن سو برود، باید از طریق جاده اقدام کند. یک بار هم کسی نمیگوید چرا اجازه توسعه خطوط کشتیرانی داده نمیشود.
من نبود خرد کافی در حکمرانی و سیاستگذاری را عامل اصلی بلااستفاده ماندن ظرفیتهای جغرافیایی میدانم.
یک نکته را هم فراموش نکنیم؛ اگر از ظرفیتهایمان استفاده نکنیم، دشمنان ما این غفلت را نخواهند کرد. رضا شاه نخستین راهآهن کشورمان را کشید و هنوز طرفدارانش این را بهعنوان چماقی بر سر همه میکوبند. نگاه کنید ببینید کدام شهر اصلی، جز تهران در این مسیر قرار دارد؟ هیچ شهری وجود ندارد و تنها مزیت آن خط این بود که شوروی را به آبهای آزاد و انگلیس را به شوروی میرساند. پهلوی اول از این ظرفیت بهره نجست، اما همین مزیت موجب شد متفقین ایران را اشغال کنند و بریتانیا برای کمک به متحدش در جنگ، یعنی شوروی، از این خط آهن بهره ببرد و در نهایت دشمن نازی خود را شکست دهند. این یک تجربه مهم است که نشان میدهد توجه کافی نداشتن میتواند اتفاقاتی را رقم بزند که قابلپیشبینی نیست.