با رویه فعلی مسائل کشور حل نخواهد شد
یک کارشناس و منتقد اقتصاد میگوید: «اقدام اخیر مجلس موجب کسری بودجه بیشتر خواهد شد، این در حالی است که دلیل رد کلیات لایحه پیشین که تفاوت زیادی هم با لایحه فعلی نداشت، بالا بودن کسری بودجه اعلام شده بود. اینگونه است که متوجه میشویم بهطور کلی عاقبتاندیشی رخت بربسته و هر کس بدون اینکه به پیامدهای گفته خود توجه کند، چیزی میگوید که با عقل و منطق جور در نمیآید.»
یک کارشناس و منتقد اقتصاد میگوید: «اقدام اخیر مجلس موجب کسری بودجه بیشتر خواهد شد، این در حالی است که دلیل رد کلیات لایحه پیشین که تفاوت زیادی هم با لایحه فعلی نداشت، بالا بودن کسری بودجه اعلام شده بود. اینگونه است که متوجه میشویم بهطور کلی عاقبتاندیشی رخت بربسته و هر کس بدون اینکه به پیامدهای گفته خود توجه کند، چیزی میگوید که با عقل و منطق جور در نمیآید.»
احسان سلطانی در تشریح پیامدهای انفعال در انجام اقدامات موثر اظهار میکند:«مهمترین پیامد آن این است که امور باری به هر جهت سروسامان پیدا میکنند. در واقع سروسامان هم پیدا نمیکنند و فقط اینگونه وانمود میشود که امور در حال پیگیری است. ضمن اینکه دائم در تصمیمگیریها، بهویژه این مسئله را در مجلس اخیر بهوضوح میتوانیم مشاهده کنیم، اقداماتی میکنند که غیراقتصادی و بحرانزا هستند.»آنچه در ادامه میخوانید متن کامل گفتوگوی صمت با این کارشناس اقتصاد است.
دولت در حالی که وعده میداد از افزایش بیشتر قیمتها جلوگیری کند، اقداماتی که در بودجه در پیش گرفته خلاف آن را نشان میدهد. بهنظر میرسد همچنان تعدیل ساختاری و شوکدرمانی جزو سیاستهای اصلی قوه مجریه باشد. چرا این سیاستها کنار گذاشته نمیشوند؟
مسئله اصلی در کشور ما این است که کسی بهمعنای واقعی و دقیق کشور را اداره نمیکند. متوجه هستم که مقامات مختلفی در کشور وجود دارند و رسما در حال رتقوفتق امور هستند، اما اداره امور شاخصهایی دارد که از جمله آنها داشتن افق و هدف دستیابی به پیشرفت است. نحوهای که امروز کشورمان اداره میشود متفاوت از شیوه منطقی و عقلانی اداره کشور است.
منظورتان چیست که کشور اداره نمیشود؟
طبیعی است که کشور بهطور اسمی مدیران و مسئولانی در هر حوزه دارد، اما اداره تنها منوط به وجود یک مدیر یا مسئول و حتی دستگاههای مختلف نیست. منظورم این است که هیچ نگاه میانمدت و بلندمدتی بر سیاستگذاریها و جهتگیریهای کلان حاکم نیست و بههمین دلیل هدررفت منابع به حد سرسامآوری رسیده؛ حال آنکه کشورمان در یکی از مقاطع بحرانی در تامین منابع قرار دارد.
این امر نشاندهنده چیست؟
نشاندهنده انفعال در حفظ منابع دستکم در بخش مهمی از نظام تصمیمگیری است. شاخصههای اصلی سیستم کشورمان برخوردهای جزیرهای، منفصل، مقطعی و کوتاهمدت در حل مشکلات و چالشها است. اینکه به اقتصاد بهصورت پروژهای و مهندسی نگاه میشود، صرفا محصول ناآگاهی نیست. اگر بنا باشد دورهای بهدلیل ناآگاهی و بیتجربگی کشور به این سیاستها دست بزند، در سالهای اول خواهد بود و پس از گذشت نزدیک نیم قرن دیگر نمیتوان بیتجربگی را عامل بروز اشتباه در تصمیمات دانست. این امر خود نشانهای است از حاکمیت انفعال در حفظ منابع. از قضا فسادهایی که گاه و بیگاه رخ میدهند نیز گواهی دیگری بر این است که غارت دست بالا را پیدا کرده است؛ به همین دلیل نیازی به این دیده نمیشود که افق کوتاه، میان و بلندمدت را تحلیل کنند، زیرا قصد اجرای اقداماتی که به سود پیشرفت و توسعه کشور است را ندارند.
انفعال در انجام اقدامات موثر چه پیامدهایی دارد؟
مهمترین پیامد آن این است که امور باری به هر جهت سروسامان پیدا میکنند. در واقع سروسامان هم پیدا نمیکنند و فقط اینگونه وانمود میشود که امور در حال پیگیری است. ضمن اینکه دائم در تصمیمگیریها، بهویژه این مسئله را در مجلس اخیر بهوضوح میتوانیم مشاهده کنیم، اقداماتی میکنند که غیراقتصادی و بحرانزا هستند.
منظورتان کدام اقدامات اقتصادی است؟
این اقدامات اقتصادی نیستند، اما از آنجایی که عاملی برای ایجاد بحرانها و اعتراضات سراسری میشوند اثرات مشخص و پررنگی بر اقتصاد خواهند داشت. برخی از لوایح یا طرحهای مصوب مجلس بخش اعظم جامعه را عصبانی میکند و باوجود بحرانهایی که کشور در گذشته نزدیک از این ناحیه با آن مواجه شد، نمایندگان مجلس بهشدت اصرار به انجام این اقدامات دارند؛ گویی میخواهند مردم را عصبانیتر کنند.در بعد کلان هم بهنظر نمیرسد هنوز به ضرورت اینکه باید فکری کنند و برنامهای برای رفع یا دستکم کاهش موثر دشواریهای امروز داشته باشند، پی برده باشند. بههمین دلیل درگیر مسائل حاشیهای میشوند و ناگهان کارهایی میکنند که جز حیرت برای بیننده، واکنشی برنمیانگیزد.
نمایندگان مجلس تصمیم گرفتند حقوق کارمندان دولت و مستمری بازنشستگان بهجای ۱۸ درصد، ۲۵ درصد افزایش پیدا کند. این اقدام گرایش به سمت مردم، بهویژه حداقلبگیران را نشان نمیدهد؟
برعکس؛ بهنظر من همین اقدام و مباحثی که حول موضوع بودجه در مجلس شکل گرفته نشاندهنده حاکم شدن روزمرهگرایی در نظام تصمیمگیری کشورمان است. نگاه کنید که همین نمایندگان مجلس با چه بهانههایی کلیات لایحه را رد کردند؟ با این بهانه که دستمزدها به طور کافی افزایش نیافته، مالیات کسبوکارها بالا است و همچنین کسری بودجه در لایحه وجود دارد.
از قضا وقتی مجلس چنین متضاد بهانهگیری میکند باز هم میتوانیم حاکمیت رویکرد جزیرهای، منفصل و مقطعی را مشاهده کنیم. چگونه بدون افزایش درآمدهای واقعی میتوان هم کسری بودجه را کاهش داد و هم حقوق کارمندان را عادلانه افزایش داد. با تصمیم اخیر یک بار دیگر مشخص شد که حتی به بهانهگیریهای خودشان هم توجهی ندارند و تنها حرفهایی را میزنند که بهاصطلاح خودی نشان دهند.در واقع اقدام اخیر مجلس موجب کسری بودجه بیشتر خواهد شد و دلیل رد کلیات لایحه پیشین که تفاوت زیادی هم با لایحه فعلی نداشت، بالا بودن کسری بودجه است. این گونه است که میتوانیم متوجه شویم بهطور کلی عاقبتاندیشی رخت بسته و هر کس بدون اینکه به پیامدهای گفته خود توجه کند، چیزی میگوید که لزوما با عقل و منطق جور در نمیآید.این اقدام مجلس در نهایت باتوجه به عملکرد دو سال و نیم گذشته دولت سیزدهم منجر به این میشود که کسری بودجه در سال آینده بهشکل چشمگیری افزایش پیدا کند. دولت سیزدهم هم مانند دولتهای پیشین نشان داده که در مقابل موج کسری بودجه دو اقدام بیشتر انجام نمیدهد؛ یکی تعدیل ساختاری، مانند همین اقدامی که در نظر دارند در زمینه نرخ بنزین انجام دهند. یعنی با دستکاری قیمتها سعی میکنند درآمدزایی کنند. راه دیگری که بلد هستند، چاپ پول است که بهطور مستقیم بر نقدینگی کشور اثر میگذارد.
به هر حال کمیسیون اقتصادی درباره گرانیها تذکراتی داده است. اینها را ناکافی میدانید؟
نهتنها ناکافی، بلکه نمایشی میدانم. این کمیسیون در حالی که دلار پیدرپی گرانتر میشد فقط سوال میکرد. این اقدامی است که در مقابل مشکلات عاجل کشورمان در پیش میگیرند.
اینها بیانگر چیست؟
اینها هم مشکلات واقعی ما را نشان میدهند و هم نشان میدهند که نظام تصمیمگیری نزول کرده است. متاسفانه رویکرد فعلی این شبهه را نیز ایجاد میکند که اگر هم این روزها اظهاراتی ازسوی نمایندگان علیه گرانی مطرح میشود، بهدلیل شرایط زمانی و دم انتخابات بودن است تا بتوانند رای کسب کنند.
فکر میکنید افزایش حقوقها اشتباه است؟
من فکر میکنم ثبات نبخشیدن به اقتصاد اشتباهی بزرگ است؛ وگرنه امسال هم که حقوقها را کمتر از تورم و با ناچیزترین ارقام افزایش دادند، اما اگر واقعا موفق به کنترل تورم و رساندن آن به کمتر از ۵ درصد باشند و زمینه ثبات را فراهم آورند، احتمال دارد بسیاری از مزدبگیران تحمل کنند.
چه نفعی در بیثباتی است که جهت رفع آن نمیکوشند؟
موتور درآمدزایی دولت در ایران تورم است و از این راه میتوانند با مالیات تورمی روزگار خود را بگذرانند.
ضمن اینکه عده بسیاری هم از این بیثباتیها به ثروتهای بادآورده و بزرگی رسیدهاند.
عدهای معتقدند انرژی ارزان است. با حرف آنها موافق نیستید؟
آنها از گفتن حقیقت ابا دارند، وگرنه چنین موذیانه و ناصادق برخورد نمیکردند. آقایان دلواپس انرژی چرا در مقابل انواع طرحهای انتقال آب که انرژیبر است سکوت میکنند؟ چرا در مقابل نرخ گازوئیل سکوت میکنند؟ چرا درباره انواع مشکلاتی که برخی از صنایع بزرگ بر سر کشور میآورند، سکوت میکنند، اما دائم تفاوت قیمتها میان ایران و غرب یا منطقه را یادآور میشوند. آنها دلواپسانی هستند که از این اقدامات منفعت میبرند. در هر حال افزایش نرخ بنزین یک شوک خواهد بود و برندگانی بزرگ هم دارد.