«ممنون؛ کیسه پلاستیکی نمیخواهم»
سعید مرادیکیا ـ کارشناس مدیریت پسماندهای شهری
باتوجه به آخرین آمار منتشرشده از سوی وزارت کشور، درحالحاضر بیش از ۷۰ درصد از کل پسماندهای تولیدی کشور در زمین دفن و از این مدار، تنها در حدود ۷ درصد بهصورت مهندسی و بهداشتی مدیریت و کنترل میشوند. در حالی که مقدار میانگین دفن پسماندها در سطح جهانی براساس گزارش بانک جهانی در حدود ۴۰ درصد است. رتبه ایران در استفاده از کیسههای پلاستیکی بالاتر از حد متوسط جهانی است و سالانه بیش از ۳ میلیون تن پلاستیک در کشور تولید میشود. حال برای کنترل مصرف پلاستیک به شیوه کیسههای پلاستیکی در کشور سازمان محیطزیست در سال ۱۴۰۰، آییننامه کاهش مصرف پلاستیک و میکروپلاستیکها را تدوین کرد. این بدان معنی است که علاوه بر هدررفت منابع (در قالب دفن در زمین)، کشور با مشکلات زیستمحیطی و بهداشتی متعددی همچون تولید و انتشار گازهای گلخانهای، تولید و رهاسازی شیرابه حاصل از مراکز دفن، پاندمی بیماریهای پوستی و گوارشی و... بهواسطه دفن پسماندها مواجه خواهد شد.
در این میان، کیسههای پلاستیکی حدود ۲۰ درصد از پسماندهای دفنی را در کلانشهرهایی چون تهران به خود اختصاص دادهاند. باتوجه به تمامی موارد اشارهشده و همچنین گزارشهای بینالمللی ارائهشده، میتوان مدیریت پسماند را در حد متوسط رو به بالا در نظر گرفت. البته توجه به این نکته ضروری است که هرچند، مدیریت پسماند کشور از دیدگاه کمی (مانند مقدار رفت و روب و مکانیزاسیون خدمات شهری) در مقایسه با سایر کشورهای در حال توسعه در وضعیت مطلوبتری قرار دارد، اما با این وجود و از لحاظ کیفی (تفکیک در مبدأ، آموزشهای شهروندی و...) فاصله زیادی میان وضعیت فعلی ایران و متوسطهای جهانی قرار دارد.
متاسفانه درحالحاضر بخش عمدهای از ظروف یکبارمصرف و انواع پلاستیکهایی را که در بازارهای داخلی تحتعنوان گیاهی یا زیستتخریب به فروش میرسانند، در عمل جزء پلاستیکهای اکسازیستتخریبپذیر محسوب میشوند. این بدانمعنی است که محصولات موردنظر، همان مواد پلیمری نفتی معمول هستند که با مقداری از مواد افزودنی ترکیب و بهعلت عدمآگاهی شهروندان و عدماطلاعرسانی مسئولان امر، تحتعنوان گیاهی با چندین برابر نرخ پلاستیکهای معمولی توسط شهروندان خریداری میشوند. این
پلاستیکهایی که در صورت رهاسازی در طبیعت و بهدلیل دریافت اشعه ماورایی نورخورشید به هزاران، میلیونها و حتی میلیاردها ذره ریز تحتعنوان میکروپلاستیکها تبدیل میشوند و ردپای آنها را میتوان در ماهیهای صیدشده، آب معدنی بستهبندی، کنسروهای گوشت، جفت جنین و حتی برف باریدهشده در قطب شمال مشاهده کرد.
بر این اساس و باتوجه به سردرگمی موجود در میان مسئولان امر در این حوزه زیستمحیطی، ارائه آمار دقیق درباره درصد و مقدار پلاستیکهای گیاهی، اکسازیستتخریبپذیر و نفتی معمولی تولید در کشور درحالحاضر امکانپذیر نیست. اما با این وجود، میتوان بر این نکته پافشاری کرد که براساس تجربیات کشورهای امریکایشمالی و همچنین اتحادیه اروپا، نتایجی دال بر مفید بودن کیسهها و ظروف پلاستیکی اکسازیستتخریبپذیر مشاهده نشده است و حتی اتحادیه اروپا و شهرهایی همچون تورنتوی کانادا استفاده از این نوع پلاستیکها را محدود و حتی ممنوع کردهاند.
از دیدگاه فناوری، میتوان مدیریت پسماند کشور را با فناوریهای مورداستفاده در دهههای ۱۹۷۰ الی ۱۹۹۰ اروپا و امریکایشمالی مقایسه کرد. جمعآوری نیمهمکانیزه پسماندها، رفت و روب سنتی و دستی، دفن حداکثری پسماندها بهصورت تلمبار و غیربهداشتی و بهرهگیری از پایینترین سطح فناوری در واحدهای پردازش و جداسازی پسماندها را میتوان بهعنوان نمونهای از دلایل ادعای نامبرده در بالا برشمرد. اما با این وجود، ریشه اصلی را عقبافتادگی مدیریت پسماند در کشور نه در فناوریهای جدید بلکه باید در کیفیت پایین عملکرد نیروی انسانی و سیستم مدیریت پسماندها یافت. برای مثال، سیستم مدیریت مناسب و کارآمد پسماندها در شهرهایی چون اصفهان و مشهد باعث شده تا این ۲ کلانشهر نسبت به وضعیت متوسط کشور در سطح فراتری قرار داشته باشند.
طولانی بودن عمر مدیریت، استفاده از نیروهای متخصص و جذب آنها، اعتماد به بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان و کمرنگ بودن نگاه صرف اقتصادی به مقوله پسماند را میتوان از مهمترین دلایل این روند رو به پیشرفت در این ۲ شهر بزرگ کشور برشمرد. باتوجه به شواهد، میتوان بر این حقیقت تاکید کرد که باوجود پایین بودن سطح کیفی و کمی فناوریهای موجود در حوزه مدیریت پسماندها در کشور، میتوان با بهبود کیفی و کمی نیروی انسانی و مدیریت این حوزه، علاوه بر مدیریت بهینهتر پسماندها، بر میزان بازیافت، اشتغالزایی و تامین مواد اولیه موردنیاز صنایع از پسماندها افزود و فشارهای واردشده بر منابعطبیعی، از میزان انتشار آلودگیهای مختلف آب، خاک و هوا در کشور در حوزه مدیریت پسماندها کاست. همچنین، کمپینها و سازمانهای مردمنهاد نقش مهمی در کاهش مصرف پلاستیک دارند.
برای مثال، کمپین «ممنون، کیسه پلاستیکی نمیخواهم»، یکی از نمونههای موفق پویش مردمی برای حفاظت از محیطزیست است. این کمپین بههمت تشکل مردمنهاد «انجمن دیدهبان طبیعت سبز» و با همکاری کانون محیطزیست دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل راهاندازی شده بود و توانست به رواج گسترده این شعار بپردازد.