-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->امیرعباس آذرم‌ونددستیابی به تحلیل درست از آمار اشتغال ضروری است

محاسبه «شاخص‌های مکمل نرخ بیکاری»

نرخ بیکاری مهم‌ترین شاخص بازار کار است. این نرخ نقش مهمی در نظام تصمیم‌گیری دارد و معمولا مبنای تخصیص منابع در بودجه، به‌عنوان یک هدف در سیاست‌ها، یکی از مولفه‌های مهم در ارزیابی عملکرد سیاست‌های اجرا شده است.

محاسبه «شاخص‌های مکمل نرخ بیکاری»

نرخ بیکاری مهم ‌ ترین شاخص بازار کار است. این نرخ نقش مهمی در نظام تصمیم ‌ گیری دارد و معمولا مبنای تخصیص منابع در بودجه، به ‌ عنوان یک هدف در سیاست ‌ ها، یکی از مولفه ‌ های مهم در ارزیابی عملکرد سیاست ‌ های اجرا شده است. این در حالی است که مطالعات سازمان بین ‌ المللی کار نشان می ‌ دهد اگر تحلیل تحولات بازار کار تنها متکی به نرخ بیکاری باشد ممکن است منجر به قضاوت نادرست در مورد شرایط موجود یا انحراف در تصمیم ‌ گیری ‌ ها شود. بنابراین توصیه می ‌ شود که تصمیمات توسعه ‌ ای و سیاست ‌ گذاری ‌ های نیازمند به شرایط بازار کار، در کنار نرخ بیکاری، شاخص مکملی نظیراشتغال ناقص و نیروی کار بالقوه هم مدنظر باشد. بنابراین ضروری است که مرکز آمار ایران شاخص ‌ های مکمل نرخ بیکاری را به شکل فصلی و در گروه ‌ های هدف مختلف محاسبه کند. نرخ بیکاری به شکل گسترده توسط سیاست ‌ گذاران، فعالان اقتصادی و دانشگاهیان برای اطلاع از وضعیت اشتغال مورد استفاده قرار می ‌ گیرد. این نرخ مولفه ‌ ای مهم در انجام تحقیقات حل بازار کار و تدوین سیاست ‌ های این بخش است و برای اطلاع ‌ رسانی مردم هم مورد استفاده قرار می ‌ گیرد. نرخ بیکاری می ‌ تواند شاخص مهمی برای تصمیم ‌ گیری اقتصادی باشد. به همان اندازه که نرخ بیکاری یک شاخص مهم بازار کار است، به ‌ خودی خود یک شاخص ناکافی است. به همین دلیل برای تجزیه و تحلیل نرخ بیکاری لازم است احتیاط شود تا از مفروضاتی که منجر به تصورات غلط می ‌ شود، جلوگیری به عمل آید. مثلا به ‌ طور کلی بیکاری یک امر منفی تلقی می ‌ شود، نرخ بیکاری پایین به ‌ عنوان یک علامت مثبت در بازار کار در نظر گرفته می ‌ شود. بنابراین اینکه تجزیه و تحلیل بازار کار صرفا منوط به نرخ بیکاری باشد یا اینکه در برنامه ‌ ریزی و سیاست ‌ گذاری برای اشتغال تنها نرخ بیکاری به ‌ عنوان ملاک مورد توجه باشد، جای تامل بسیار دارد. به گزارش صمت، گاه ممکن است ورای نرخ بیکاری پایین، شرایط اقتصادی و اجتماعی نامطلوب نهفته باشد یا حتی گاهی اوقات فقر قابل ملاحظه ‌ ای مخفی شده باشد. کاهش نرخ بیکاری ممکن است به این علت باشد که شرایط اقتصادی بد است و افراد ترجیح می ‌ دهند به هر کاری (ولو ناشایست) تن دهند و کیفیت مشاغل پایین باشد، این افراد چنان از شرایط بازار کار ناامیدند که در جست ‌ وجوی کار نیستند و بازار کار را ترک کرده ‌ اند. همچنین نرخ بیکاری بالا که اغلب منفی محسوب می ‌ شود، ممکن است به زمینه ‌ هایی اشاره کند که زیرساخت ‌ های جست ‌ وجوی کار قوی است و بیکاران از مزایای تامین اجتماعی کافی و درآمد جبرانی در زمان بیکاری برخوردارند.

شهودی نبودن یک شاخص مهم

نرخ بیکاری خلاف شاخص ‌ های آماری چون سن، جنس یا میزان تحصیلات، شاخصی شهودی نیست. در محاسبه نرخ بیکاری، میزان از برداشت ‌ های شخصی موثر است و تفسیرهای متفاوتی از پاسخ ‌ های نظرسنجی ‌ های نیروی کار به وجود می ‌ آید. در مجموع دقیقا مشخص نیست که نرخ بیکاری واقعا چه چیزی را اندازه می ‌ گیرد. این شاخص تصویر واضحی از میزان نیروی کار غیر فعال، اشتغال ناقص یا توانایی ‌ های جسمی، ذهنی و شغلی طبقه کارگر را نشان نمی ‌ دهد. علاوه بر این نرخ بیکاری اثرپذیری زیادی از میزان حمایت درآمدی از افراد بیکار، میزان و قابلیت اجرای سیاست ‌ های فعال بازار کار، شیوه ‌ های اجرای سیاست ‌ های فعال یا زیرساخت ‌ های اداری بازار کار دارد. با این حال اگر نرخ بیکاری مطابق با استانداردهای روز جهان هم اندازه ‌ گیری شود، کاستی ‌ ها و ابهامات ذاتی در آمار بیکاری وجود دارد. مثلا ابهاماتی درجمله ‌ بندی، درک و تفسیر پرسشنامه نیروی کار. مهم ‌ تر از همه بافت نهادهای ملی و محلی بر بیکاری موثر است و همچنین میزان بیکاری اندازه ‌ گیری شده به عوامل گوناگونی بستگی دارد. به همین دلیل نرخ بیکاری محاسبه شده نمی ‌ تواند منعکس ‌ کننده همه واقعیات بازار باشد یا مبنای درستی برای اتخاذ سیاست ‌ های حوزه بازار کار باشد. این کاستی ‌ ها و ابهامات سبب شده تا در نوزدهمین کنفرانس بین ‌ المللی سازمان جهان کار، محدودیت ‌ های نرخ بیکاری به ‌ عنوان معیاری برای استفاده نکردن از نیروی کار به رسمیت شناخته شد.

یک مثال از ناکافی بودن شاخص اصلی اشتغال

همانطوری که عنوان شد، توجه یک ‌ سویه به نرخ بیکاری بدون توجه به سایر شاخص ‌ های بازار کار می ‌ تواند منجر به تحلیل اشتباه از وضعیت بازار کار شود. به ‌ عنوان شاهدی بر این موضوع می ‌ توان به وضعیت بازار کار کشور در سال ‌ های ۹۸ و ۹۹ اشاره کرد. نتایج بررسی ‌ ها نشان می ‌ دهد که شیوع بیماری کرونا باعث از بین رفتن بسیاری از مشاغل در فصول مختلف سال ۹۹ شده است و اوج تاثیرگذاری بیماری کرونا مربوط به بهار ۹۹ و کاهش ۱ . ۵ میلیون نفر از تعداد شاغلان بود. اما باوجود کاهش چشمگیر تعداد شاغلان در سال ۹۹ ، نرخ بیکاری در این دوره روندی کاهنده داشته است.بررسی ‌ ها نشان می ‌ دهد که علت این عدم همسویی، ساختار و کیفیت اشتغال در کشور است. جدول زیر ترکیب وضعیت شغلی شاغلان کشور را در برخی از کشورها نشان می ‌ دهد. بررسی ‌ ها نشان می ‌ دهد که در ساختار اشتغال کشور ایران، شاغلان غیررسمی ۶۰ درصد اشتغال کشور و افراد کار کن مستقل با ۳۶ . ۸ درصد سهم بالایی از اشتغال کشور را دارند در حالی که در ایالات متحده شاغلان مزد و حقوق ‌ بگیر بخش عمده شاغلان این کشور را با سهم ۹۴ درصدی از آن خود کرده ‌ اند.به همین دلیل بدیهی است که با آغاز کرونا، شاغلان ایالات متحده در صورت از دست دادن شغل، چون مزدبگیر هستند به جمعیت بیکاری اضافه می ‌ شوند تا از مزایای بیمه بیکاری استفاده کنند و نرخ بیکاری در این کشور بالا می ‌ رود. اما در کشورهایی که سهم شاغلان کارکن مستقل و اشتغال غیر رسمی بالاست (مانند ایران و ترکیه) تاثیر این بحران در افزایش جمعیت غیرفعال و کاهش نرخ مشارکت نمایان شده که در نتیجه آن نرخ بیکاری کاهش می ‌ یابد. بنابراین طبیعی است که اگر در تحلیل وضعیت بازار کار، ساختار و کیفیت اشتغال نادیده گرفته شود و صرفا تغییرات مربوط به نرخ بیکاری مبنا باشد که ممکن است به قضاوت نادرست منجر
شود. علاوه بر این، تحلیل وضعیت اشتغال استان ‌ های کشور را نیز با خطای حتی بزرگ ‌ تری مواجه می ‌ کند. به همین دلیل، مرکز آمار ایران نرخ بیکاری استان را در کنار نرخ مشارکت ارائه می ‌ دهد تا تنها نرخ بیکاری مبنای قضاوت برای تحولات اشتغال استان ‌ های کشور نباشد و علاوه بر این محاسبه نرخ بیکاری در دامنه ‌ ای از فاصله اطمینان محاسبه و اعلام شود.

چگونه این مشکل برطرف می شود؟

با توجه به ضعف ‌ هایی که انتشار نرخ بیکاری می ‌ تواند به همراه داشته باشد، می ‌ توان توصیه ‌‌ هایی به نهادهای رسمی اخذ آمار کشور داشت. از جمله اینکه تصمیمات توسعه منطقه ‌ ای و سیاست ‌ گذاری ‌ های مبتنی بر تحلیل بازار کار منحصرا متکی بر نرخ بیکاری نباشد. ضروری است شاخص ‌ های ترکیب یا تجمیعی که مکمل نرخ بیکاری است محاسبه شود تا به بهبود درک عمومی و درک تحولات بازار کار و جلب توجه عمومی بیشتر کمک کند. با این حال بایستی تعریف شاخص ‌ های مکمل نرخ بیکاری منطبق بر تعاریف و استانداردهای سازمان جهانی کار باشد تا امکان قیاس با کشورهای دیگر را هم داشته باشد. همچنین لازم است تعریف شاخص ‌ های مکمل نرخ بیکاری در گروه ‌ های هدف مختلف پیش ‌ بینی و محاسبه شود. براین اساس پیشنهاد می ‌ شود مرکز آمار مکلف شود تا سال دوم برنامه هفتم، شاخص ‌ های مکمل بیکاری را محاسبه و منتشر کند. ضرورت تهیه و تدوین شاخص ‌ هایی چون کار شایسته در سال ‌ های گذشته و در قوانین برنامه ‌ های چهارم تا ششم توسعه مورد تاکید قرار گرفته اما تاکنون عملیاتی نشده؛ پس جا دارد در کنار اهتمام به ‌ تدوین شاخص ‌ های مکمل نرخ بیکاری، شاخص ‌ های کار شایسته هم در دستور کار قرار بگیرند. به علاوه باید توجه داشت که پس از تعریف شاخص ‌ های مکمل، باید استفاده و کاربرد آن در نظام تصمیم ‌ گیری کشور اعم از قوانین و سیاست ‌ ها مورد توجه قرار گیرد که این امر نیازمند همکاری نزدیک مرکز آمار، سازمان برنامه، قوه مقننه و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*