هوایی برای حیات معدن
کارشناسان حوزه معدن بر این باورند که در جامعه ما تعریف درستی از مفهوم کارآفرینی در حوزه معدن وجود ندارد و اغلب اعتقاد دارند که کارآفرین کسی است که بهطورمستقیم کار و اشتغال ایجاد میکند، اما در واقع باید گفت ایجاد کار و اشتغال، یکی از نتایج کارآفرینی است و تعریف دقیق کارآفرینی، اشتغالآفرینی نیست.
کارشناسان حوزه معدن بر این باورند که در جامعه ما تعریف درستی از مفهوم کارآفرینی در حوزه معدن وجود ندارد و اغلب اعتقاد دارند که کارآفرین کسی است که بهطورمستقیم کار و اشتغال ایجاد میکند، اما در واقع باید گفت ایجاد کار و اشتغال، یکی از نتایج کارآفرینی است و تعریف دقیق کارآفرینی، اشتغالآفرینی نیست.گفته میشود این صفت به کسی تعلق میگیرد که در جایی که هیچکس فرصتی و امکانی برای تغییر نمیبیند، او چیزی را میبیند که ما نمیبینیم. بهعبارت دیگر، چنین افرادی با ارائه ایدههای خلاقانه میتوانند در بازه زمانی کوتاهی تولید ثروت کنند که در سایه آن، اشتغال هم ایجاد میشود و کار بهوجود میآید.پس ابتدا باید این باور نادرست، تصحیح شود، زیرا بر این اساس، بسیاری از افراد از دایره کارآفرینی حذف میشوند، چون تعریف فوق درباره آنها مصداق پیدا نمیکند. البته افراد صاحب سرمایهای که در کسبوکار خود موفق هستند و آن را بهخوبی اداره میکنند و در نهایت اشتغال، تولید و صادرات را در کشور سامان میدهند، نقش بسیار مهمی دارند، اما نمیتوان فعالیت آنها را کارآفرینی دانست.گفتوگوی امروز صمت با مسعود کیانی، رئیس انجمن صنفی گوهرسنگ ایران درباره کارآفرینی و وجوه مختلف آن در حوزه معدن است.
یک کارآفرین را چگونه میتوان توصیف کرد؟
اگر بخواهیم ویژگیهای یک کارآفرین را بهطورخلاصه موردبررسی قرار دهیم، میتوان گفت: مغز این فرد پر از ایدههای جدید و مسیرهایی است که دیگران به آن نیندیشیدهاند و تا امروز طی نشدهاند. چشم وی فرصتهایی را میبیند که از دید دیگران پنهان مانده است. چنین فردی گوش به زنگ دریافت بازخوردهای گوناگون است تا با تحلیل و بررسی آنها، مسیرهای جدیدی را تعریف کند و در پیش بگیرد. دهان وی تجربیات و دستاوردها را با دیگران بهاشتراک میگذارد و در این زمینه امساک به خرج نمیدهد. قلب او پر از شور و اشتیاق به یافتن مسیرهای جدید پاسخ دادن به مشکلات و یافتن راهحلهای نو است و در این مسیر به صدای قلب خود اعتماد میکند.
کارآفرین در حوزه معدن کیست و چه ویژگیهایی دارد؟
خلق ارزش جدیدی را کارآفرینی میگویند که میتواند مادی یا معنوی باشد و تلاشی متعهدانه است بهمنظور ارائه خدماتی که میتواند ریسکپذیر هم باشد. کارآفرینی با اشتغالزایی متفاوت است؛ از اینرو که فعالیت کارآفرینی را میتوان بهطورخلاصه نوعی فعالیت استارتآپی نامید، زیرا کار، فناوری یا خدمت نو و جدیدی ارائه میدهد و به این ترتیب، اشتغالزایی ایجاد میشود. بهعنوانمثال، وقتی کسی در یک کارخانه میخواهد پرسنل خود را افزایش دهد، اتفاق خاصی در مجموعه نیفتاده است و کار به روال سابق پیش میرود. تنها تحولی که ایجاد شده است، شاید افزایش ظرفیت تولید باشد که فرصتهای شغلی بیشتری را ایجاد میکند. اما این ضرورت بهمعنای نوآوری نیست؛ تفاوت اشتغالزایی و کارآفرینی را میتوان در این جمله خلاصه کرد.
بخش معدن کشور چقدر ظرفیت کارآفرینی و ایجاد اشتغال دارد؟
در کشور ما در حوزه معدن، کارآفرینی بهندرت اتفاق میافتد و معمولا با حوزه اشتغالزایی ترکیب میشود. بهعبارتدیگر، معادنی که توسعه پیدا میکنند و کارخانجات فرآوری و متالورژی که صنایع پاییندستی خود را گسترش میدهند، زیرعنوان کارآفرینی قرار میگیرند. همانطور که اشاره شد، این تعبیر و تفسیری اشتباه است. درحالحاضر در کشور ما شیوهها و روشهای نوین حفاری مطرح شده است یا معدنکاری زیرزمینی که ریسکپذیری خاص خود را دارد. البته کارآفرینان نوآوریهای جدیدی در این زمینه ارائه دادهاند. بهعنوانمثال، اکتشاف پهپادی یا روشهای ژئوفیزیک جدید یا روشهای جدید اکتشاف ژئوشیمیایی و اقداماتی از این دست که خلق ارزشافزوده، خدمت و تعهدی است که پیش از این به آن اشاره شد.
تعریف کارآفرینی چه ویژگیهایی باید داشته باشد.
ژوزف شومپیتر، اقتصاددان و سیاسیدان اتریشی ـ امریکایی بود که پدر علم کارآفرینی نامیده میشود و معتقد است؛ کارآفرینی چیزی جز درک و بهرهبرداری از فرصت نیست. برای اینکه بدانیم کارآفرینی در حوزه معدن چگونه است، باید به تک تک این سرفصلها بپردازیم و پاسخ این پرسشها را بیابیم که آیا معدنکاری در کشور ما باتوجه به این المانها تحقق پیدا کرده و کارآفرینی در این زمینهها صورت گرفته است یا نه؟ پاسخ منفی است. موضوع اشتغالآفرینی معمولا پررنگتر از کارآفرینی است، زیرا باتوجه به تعاریفی که ارائه دادیم، فرصتهایی که در کشور ما ایجاد میشود، معمولا بر اثر توسعه معادن یا کارخانجات صنایعمعدنی است.آیا ما در زمینه عناصر کمیاب اقدامی انجام دادهایم؟ بهعبارتدیگر، نوآوری صورت گرفته که بتوانیم این مواد را استحصال کنیم و از این طریق در گوشهوکنار کشور فرصتهای اشتغال ایجاد شود. همینطور درباره گوهرسنگها چقدر استفاده کردهایم یا از باطلهها که یک فرصت مغفول مانده در بخش معدن است، چگونه توانستهایم بهرهبرداری کنیم. اگر کارآفرینی در هر یک از این روشها، جدی گرفته شود و اتفاق بیفتد، هرکدام ظرفیت ایجاد فرصتهای شغلی بسیار بیشتری خواهند داشت.
نکته دیگری که در زمینه کارآفرینیها حائزاهمیت است، این است که فعالان این حوزه، چقدر توانستهاند تا خلقی نو داشته باشند. باید اعتراف کرد که به ظرفیتهای کارآفرینی در حوزه معدن توجه چندانی نشده است؛ بهعبارتدیگر، کارآفرینی حلقه مفقوده حوزه معدن است.برای مثال، آیا مس کاتدی که تولید میشود، به لوله مفتول سیم یا دیگر صنایع پاییندستی تبدیل میشود و از این طریق، فرصت و ارزشافزوده بهدست میآید یا خیر؟ اگر توانایی این کار را نداریم، آیا مغز متفکری هست که بتواند از این فرصتها برای ما ارزش بیافریند؟ درحالحاضر، مسی که تولید میشود را بهصورت شمش صادر میکنیم یا میفروشیم؟ خیر. همین موضوع درباره فولاد، سرب، روی و...هم صادق است؟
بنابراین، روشن میشود که ما از ظرفیت معدنی که در کشور داریم، فقط برای ایجاد اشتغال استفاده کردهایم، اما تلاش چندانی برای کارآفرینی با استفاده از این ظرفیت انجام نگرفته است.
کارآفرینی در چه زمینههایی صورت گرفته است؟
باید گفت خوشبختانه بعضی از دانشگاهها و مراکز علمی کارآفرینی کرده و بیشتر فعالیتهایی که انجام گرفته، قابل توجه و در حوزه استخراج و بهرهبرداری بوده و در حوزه فرآوری اقدامات چندانی انجام نشده است.
البته شرکتهای پژوهشی زیرمجموعه نهادهای دولتی و حاکمیتی هم در برخی موارد به کار ورود کردند، اما چشماندازی که باید به آن دست پیدا میکردند یا انتظاری که از آنها میرفت، تحقق پیدا نکرد.
بهعنوانمثال، از این همه ظرفیت که در زمینه سنگ ساختمانی وجود دارد، تاکنون استفادهای نشده است. ایدههای نو و خلاقانهای برای فرآوری این مواد و گشودن بازارهای جدید پیدا نشده یا راههایی برای ادامه زنجیره ارزش و تولید محصول مناسب برای بازارهای بینالمللی بهدست نیامده و تنها اشتغالزایی در زمینه بهرهبرداری از معادن اتفاق افتاده است.بهواسطه همین کمبودها، بسیاری از شرکتهای فرآوری یا دچار شکست شدند یا از میان رفتند. مثال دیگری که میتوانیم به آن اشاره کنیم، ساخت کاغذ سنگی است. ما ذخایر بسیار زیادی از آهک در کشور داریم و با این کار ظرفیت عظیمی برای اشتغال در کشور ایجاد خواهد شد و تنها فاصلهای که با این هدف داریم، حمایت دولت و فراهم کردن بستر کارآفرینی و نوآوری برای این کار است.
چگونه میتوان کارآفرین معدنی پرورش داد؟
ویژگیهای کارآفرین حوزه معدن، خلاقیت و ریسکپذیری است و باید برای شکوفایی این ویژگیها در وجود افراد، تلاش کرد. البته بهعقیده من، توان مدیریتی هم در این زمینه اهمیت زیادی دارد، منظور این نیست که کارخانهای را به کارآفرین بدهند تا آن را اداره کند، کارآفرین کسی است که باید بتواند معضلات موجود حوزه اقتصاد، صنعت و معدن حتی شرکتهای کوچک معدنی، راههای بهینه فرآوری استفاده از فرصتهای مغفول مانده و مانند آن را حل کند. درحالحاضر، اداره بسیاری از کارخانهها و مجموعههای بزرگ حوزه معدن بهدست برخی مدیران کمسواد و نالایق است که نه توان ریسکپذیری و نه ایدهپردازی دارند و بهطورقطع، چنین افرادی توانایی کارآفرینی هم ندارند. متاسفانه فرصتهای اشتغال بسیار زیادی را هم از بین بردهاند. حتی گاهی گمان میرود این اتفاقات از روی عمد و شاید حرکتی نفوذی باشد.
آیا میتوان دولت را در مقام کارآفرین بالقوه در حوزه معدن دانست؟ چطور باید ظرفیتهای آن را بالفعل کرد؟
از نظر من دولت نمیتواند کارآفرینی بالقوه در حوزه معدن باشد. هرچند بخش اعظم منابع مالی در اختیار بخش دولتی است، اما میتوان بهجرات گفت تا امروز، هیچ اقدام موثری در زمینه کارآفرینی انجام نداده است.البته اقداماتی در زمینه اشتغالزایی انجام داده، چون فرصتهایی که در اختیار این بخش است، هیچ مجموعه دیگری در اختیار ندارد. بهعبارتدیگر، ثروتی که در دسترس بخشهای دولتی بوده، بهصورت بهینه مورداستفاده قرار نگرفته است. بهنظر میرسد تمام اتفاقاتی که در این مدت رخ داده را میتوان در توسعه صنعت فولاد خلاصه کرد. آیا تا امروز اقدامی در راستای استفاده و فرآوری از عناصر استراتژیک انجام گرفته؛ پاسخ منفی است.اینها فرصتهایی بوده که تا امروز از بخش دولتی توقع میرفته است باتوجه به امکاناتی که در اختیار دارد، مورداستفاده قرار دهد، اما هیچیک به نتیجه نرسیده، هیچ ایده جدیدی ارائه نشده، بازار جدیدی بهدست نیامده و محصول جدیدی فرآوری نشده است. البته چندی است، مراکز نوآوری در حوزههای استارتآپی ایجاد شده، اما هنوز خروجی قابلتوجهی بهدست نیامده است.پس در پاسخ به این سوال باید گفت باوجود اینکه شرکتهای زیرمجموعه دولت؛ قدرت، ثروت و امکانات فراوانی در اختیار دارند، اما در زمینه فعالیتهای کارآفرینی اقدام قابلتوجهی انجام ندادهاند و کارنامه درخشانی ندارند. در سند چشمانداز ۲۰ ساله تعریف شد که حجم تولید فولاد باید به ۵۵میلیون تن در سال برسد و تمام هم و غم خود را برای تحقق این هدف متمرکز کردهاند. شاید این اهداف توسعهای، موضوع نوآوری و کارآفرینی را تحتالشعاع قرار داده و از اولویت خارج کرده است.بنابراین در این حوزه باتوجه به تعریف ژوزف شومپیتر؛ نه بازار جدیدی خلق و نه کالای جدیدی تولید شده و نه شیوه ارائه خدمات تغییری پیدا کرده است. تولید فولاد تماما در اختیار صنایع پاییندستی قرار میگیرد که آنها هم بهنوعی دولتی هستند. بهعبارتدیگر، تمام زنجیره تولید در اختیار خود آنها است و بازار جدیدی ایجاد نشده است. امکانات صنعت فولاد تا امروز در اختیار کارآفرینان و نوآوران قرار نگرفته است تا بهعنوانمثال از محصول تولیدشده، کالاهای جدید برای نمونه تولیداتی که در مقابل خوردگی مقاوم باشند، ساخته شود. آیا دولت ما توانسته است در نقش کارآفرینی باشد که بتواند از منابع پیرامون کشور و ظرفیتهای معدنی کشورهای همسایه استفاده کند؟
آیا دولت قدمی در مسیر ایجاد ساختاری جدید برای صنایع موجود برداشته است؟
پاسخ این پرسش هم روشن است؛ این هدف مهم، زیرسایه اهداف توسعه تولید گم شده است، تا کالای تولیدشده را در بورس بهفروش برسانند و از این مسیر، دلالی توسعه پیدا میکند. دولت وظیفه دارد و میتواند با استفاده از امکانات خود، فرآیندهای کسبوکار را تسهیل کند تا بتوانند کارآفرینان بخش خصوصی را که نوآوری میکنند، موردحمایت قرار دهند. نیاز به حمایت دولت از اینجا ناشی میشود که ریسک این کار بسیار بالا است. نمونههای فراوانی وجود دارد که افراد در حوزههای مختلف با ایدههای خلاقانه و کارآفرینانه نتوانستند تا توجه و حمایت دولت را جلب کنند و حاصل زحماتشان با اینکه گرهگشایی فراوانی داشته، مورد بیمهری قرار گرفته است. دولت باید تمهیداتی بیندیشد تا زیرمجموعههای آن در مسیر کارآفرینی فضا را نبندند، سنگاندازی نکرده و مسیرهای ارتباطی را قفل نکنند. دولت میتواند کارآفرین باشد و کالا و خدمات جدیدی ارائه کند و آن را اختیار جامعه قرار دهد.
موانع کارآفرینی، بهطورخلاصه چیست؟
کارآفرینی در دنیای امروز مثل هوا برای ادامه حیات معدنکاری است و انحصارطلبی و توزیع رانت در مجموعههای دولتی یکی از موانع شکوفایی و توسعه کارآفرینی است. برای مثال، محدودههای زیادی در دست زیرمجموعههای دولتی بلوکه شده است و اجازه نمیدهند کسی برای بهرهبرداری به این محدودهها ورود کند. تنها مجموعههای دولتی و شرکتهای تابع میتوانند از این امکانات بهرهبرداری کنند و هرگونه ریختوپاشی انجام دهند. آیا فرصتی که برای استفاده از فیروزه شهر بابک وجود دارد، موردتوجه قرار گرفته است؟ آیا استخراج این ماده معدنی گرانبها بهشکل اصولی انجام میگیرد؟ آیا فرصتی که برای تولید ارزشافزوده و توسعه اشتغال میتواند فراهم کند، جدی گرفته میشود؟ آیا باطلههای موجود در مواد معدنی را دولت در اختیار بخش خصوصی قرار میدهد که از گوهرسنگها یا عناصر کمیاب آن استفاده شود و مورد فرآوری قرار گیرد؟
یا حتی برای حفاظت از محیطزیست، ایدههای کارآفرینانه یا خلاقانهای که در این زمینه وجود دارد، اقدامی انجام گرفته است؟
پیشنهاد شما برای شکوفایی کارآفرینی در حوزه معدن چیست؟
خواهش من از دولت این است؛ موانعی که در بخش کارآفرینی وجود دارد، بردارد و به این موضوع توجه ویژه نشان دهد. اجازه بدهد که انحصارهای موجود شکسته شود و بخش خصوصی هم اجازه عرضاندام پیدا کند. دولت نباید رقیب بخش خصوصی و مانع رشد بخش شود و در این زمینه، کارشکنی کند. ما از دولت و مسئولانی که توان و اختیاری دارند، اما قدمی در این مسیر بر نمیدارند، گلهمندیم. معدن شرایط جایگزینی نفت را دارد، اما با شرط و شروطی. در صورت فراهم شدن این شرایط، میتوان واقعا انتظار کارآفرینی در حوزه معدن داشت. باید اشتغالآفرینی را حوزهای جدا از کارآفرینی بدانیم. کارآفرینی فرآیندی است که ارزشافزوده به فعالیتها میدهد. نه اینکه فعالیت را توسعه بدهیم، شمش بسازیم و بعد بگوییم خدانگهدار. نظر برخی از دوستان این است که کارآفرینی برای ما سودآوری نخواهد داشت، اما باید این نکته را در نظر داشت که اشتغال و ارزشافزوده بالا ایجاد خواهد کرد و استقلال کشور را هم تضمین میکند.