به استانداردهای جهانی بازگردیم
محسن موسویخوانساری _کارشناس حوزه آب
بدیهی است زنجیره اقتصاد تمام کشورها، با مباحث مرتبط با آب و مدیریت پایدار منابع آبی گره خورده است، از اینرو رویکرد و سیاست دولتها در برابر این مسئله، نقشی اساسی در روند تامین امنیت غذایی با حفظ پایدار منابع آبی دارد.
در گام نخست باید به ابربحران کمبود آب در کشور توجه کرد؛ بسیاری از کارشناسان عقیده دارند نبود مدیریت صحیح منابع آبی در کنار مصرف نادرست از ذخایر موجود، علت اصلی هدررفت آب و خشکسالیهای اخیر است. باید توجه داشت بدون داشتن برنامه مناسب برای مدیریت منابع آبی، نمیتوان به ثبات در بحث امنیت غذایی دست یافت. در سالهای اخیر، بیش از توان ذخایر و منابع تجدیدپذیر، برداشت آب داشتهایم و پس از اتمام ذخایر منابع تجدیدپذیر، به استفاده از ذخایر آب ثابت رسیدیم. نتیجه مهم استفاده و برداشت بیرویه از ذخایر آب تجدیدپذیر، نرسیدن آب به تالابها و خشک شدن آنها و فرونشست زمین است که امروزه شاهد آن هستیم.
باید اذعان کرد در زمینه حکمرانی آب، نسبت به پایداری اکوسیستم در حوزههای آبریز، بسیار بیتوجه بودیم. این بیتوجهی باعث شده تا ضمن خشک شدن تالابها و منابع آبی مهم در کشور، در میزان کشت تولیدات و محصولات کشاورزی نیز دچار مشکل شویم. بدیهی است تمامی این مسائل زنجیروار به یکدیگر متصل بوده و بروز هرگونه ایراد در مدیریت منابع آبی، زنجیره غذایی و تمامی حلقههای اقتصادی وابسته به آن را تحتالشعاع قرار خواهد داد، از اینرو باید پیش از وخیمتر شدن بحران آب، راهکارهای مناسب برای اصلاح الگوی مدیریتی را مورد توجه خود قرار دهیم. یکی از راهحلهای اصلی، بررسی مناطق براساس ظرفیتهای اقلیمی و شرایط جغرافیایی است، به این صورت که در مناطق خشک و محدودههایی که با خشکسالی و ابربحران آب درگیر هستند، نباید محصولات آببر مانند هندوانه یا برنج کشت کنیم. در سالهای اخیر شاهد بودیم در مناطقی مانند اصفهان، برنج کشت شده و این موضوع برخلاف اصول مدیریت منابع آبی است. باید توجه داشت اگر بهدنبال حفظ حیات و ایجاد ثبات در تامین امنیت غذایی هستیم، باید در بخشهای مربوط به منابع آبی بهسمت استانداردهای جهانی حرکت کنیم.
همانطور که پیشتر اشاره شد، در زمینه مدیریت منابع آبی و پایداری اکوسیستم که بهعنوان یک زنجیره این دو به هم متصل هستند، طی ۵ دهه اخیر بیتوجه بودیم و نتایج منفی و بحرانهای حاصل را امروزه در نقاط مختلف کشور مشاهده میکنیم. این دست بیتوجهیها منجر شده تا بیش از نیمی از ذخایر ثابت آب خود را از دست بدهیم. وجود ابربحرانهای زیستمحیطی بهوجودآمده بهدلیل مصرف نادرست از منابع آبی، توجه به راهکارهای رفع آن را میطلبد. بهعنوان نخستین و اصلیترین راهکار باید به استانداردهای جهانی در مصرف آب بازگردیم. بهعبارتی چارهای جز کاهش برداشت از منابع تجدیدپذیر آبی نداریم، از اینرو باید برنامهریزی شود که در کدام قسمت، مصرف آب کاهش یابد. آمارها نشان میدهد که کمترین مصارف مربوط به بخش شرب شهری و صنایع است و بیشترین مصرف آب را در بخش کشاورزی داریم. براساس آمار و ارقام موجود در کشور، ۳ درصد از منابع آبی بهطور معمول صرف صنایع و چرخه صنعت میشود. ۹ درصد دیگر بهعنوان آب شرب و مصارف شهری استفاده میشود و باقیمانده آن که میزانی حدود ۸۰ درصد است، در کشاورزی استفاده میشود. باوجود اهمیت بالای فعالیتهای کشاورزی، باید در نظر داشت در صورت اصلاح نشدن الگوی کشت و مصرف آب در این حوزه، نمیتوان شرایط مثبتی را برای منابع آب کشور متصور بود.
در پایان نباید فراموش کرد تصحیح الگوی مصرف آب در تمامی بخشها ضروری است، اما باید عمده فشارها بر کاهش مصارف کشاورزی باشد تا ضمن بهبود شرایط فعلی، بتوان تالابهای خشکیده امروز را احیا
کرد.