-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->نصراله محمدحسین فلاح-عضو انجمن مدیران صنایع و کنفدراسیون صنعت ایران

برنامه‌های حمایت از تولید، روی کاغذ نماند!

نصراله محمدحسین فلاح-عضو انجمن مدیران صنایع و کنفدراسیون صنعت ایران

برنامه‌های حمایت از تولید، روی کاغذ نماند!

باوجود برنامه‌ریزی‌های گوناگون در ۴۰ سال گذشته، همچنان شاهد مشکلات متعددی در بخش صنعت و تولید کشور هستیم. نتایج بررسی‌هایی که در این زمینه انجام‌شده، شاهدی بر این مدعاست و در هر دوره‌ای، نه‌تنها از انبوه مشکلات بخش صنعت و تولید کم نشده که بر تعداد آنها افزوده هم شده است. در این میان، مهم‌ترین مشکل صنعت و تولید، همچنان تامین نقدینگی و نبود شفافیت اقتصادی است. تا زمانی که اطلاعات درستی درباره مشکلات صنعت و تولید نداشته باشیم و صورت واقعی مسائل را نبینیم، نمی‌توانیم آنها را حل یا دست‌کم درباره آنها اظهارنظر کنیم. برای بررسی مشکلات تولید، علاوه بر مشکلات زیرساختی و بسترسازی لازم، آسیب‌شناسی کاستی‌های حوزه‌های مرتبط و تاثیرگذار بر روند تولید نیز باید در دستور کار قرار گیرد. در غیر این صورت، نمی‌توان به نتایج مثمرثمری دست یافت. به‌عنوان نمونه، بانک‌ها از نقش اصلی خود که جمع‌کردن پول از کف بازار و تخصیص آن به بنگاه‌ها اقتصادی است، منحرف شده‌اند. درحال‌حاضر، بانک‌ها با بنگاهدار رفیق و به‌نوعی رقیب مشتریان‌شان شده‌اند و حمایت از تولید واقعی رنگ باخته، در این میان، جریان تفکیک و ادغام بخش‌های مختلف در بدنه دولت نیز تاثیر زیادی بر اقتصاد گذاشته است. چنانچه با اجرای برخی سیاست‌گذاری‌ها در عمل دولت بزرگ‌تر شده و این گستردگی، مشکلات بسیاری برای تامین منابع مالی اقتصاد ایجاد کرده است. حتی افراد بسیاری یکی از مشکلات کسری بودجه سالانه را حجیم بودن دولت و اعتبار لازم برای پاسخگویی به دخل و خرج این بخش می‌دانند.

مشکل دیگر اقتصاد ما این است که برنامه‌هایی که برای این بخش نوشته می‌شود، جوابگوی واقعی مشکلات موجود نیست. گاهی این تصور ایجاد می‌شود که برنامه‌ها تنها در فاز تدوین و تصویب روی کاغذ باقی مانده است و هیچ‌یک از آنها در عمل به مرحله اجرایی نمی‌رسند و در نهایت اینکه، بسیاری از برنامه‌ها ضمانتی برای اجرا نیز ندارند. حتی گاهی برنامه‌ها محدود به الفاظ زیبا و مجموعه‌ای از امیال و آرزوها شده؛ بدون اینکه مشخص شود براساس کدامین منطق علمی نوشته شده‌اند و مجریان چگونه می‌خواهند آنها را محقق کنند. بنابراین برای برون‌رفت از این مشکل ریشه‌ای، نیازمند یک نظام برنامه‌ریزی منسجم با ضمانت اجرایی بالا هستیم. در این نظام برنامه‌ریزی باید تمام مواردی که صنعت در برخورد با آنها با چالش مواجه است مانند دانشگاه، سیستم حمل‌ونقل، صادرات، فعالیت تشکل‌ها، روابط بین‌المللی و... دیده شود؛ در غیر این صورت، مشکلات صنعت ما همچنان ادامه‌دار خواهد بود.

از سوی دیگر، برای رهایی صنعت از مشکلات ساختاری موجود، باید در راستای هر کدام از شاخص‌های تاثیرگذار بر صنعت به الزاماتی توجه کنیم که از جمله این الزامات روابط سازنده با جهان است. به‌دنبال محدودیت‌های ناشی از تحریم، در بخش صنعت، روابط سازنده‌ای با جهان نداریم و هیچ تمهیدی هم در این زمینه نمی‌اندیشیم.

از سوی دیگر، در داخل کشور تعداد بنگاه‌های خصولتی و شبه‌دولتی رو به افزایش است؛ یعنی اشخاصی وابسته با برخورداری از ۲ امتیاز مجوز و زمین توانسته‌اند با اختیارات قانونی به جایی برسند، امتیازهای دولتی بگیرند و در حالی ‌که فعالیت آنها بر صنعت کشور تاثیرگذار است، هیچ آمار و ارقام شفافی از عملکرد این بنگاه‌ها نیز در دست نیست.

مشکل دیگر بخش صنعت در حوزه تامین نیروی انسانی ماهر و متخصص است. این در حالی است که اقتصاد ایران از یک‌سو با معضل بیکاری و تعداد زیاد فارغ‌التحصیلان دانشگاهی جویای کار مواجه است و از سوی دیگر، دانشگاه برای صنعت، نیروی موردنیاز و توانمند تربیت نمی‌کند و رابطه بین صنعت و دانشگاه واقعی نیست.

باتوجه به موارد یادشده، می‌توان با یک نگاه ساده متوجه شد که اقتصاد ایران در بخش تولید و صنعت به کدام سمت‌وسو می‌رود و برای درک این موضوع حتی لازم نیست متخصص علم اقتصاد باشید.

برای درک بهتر موضوع، با پاسخ به چند سوال می‌توان نگاه دقیق‌تری به مخاطب داد. آیا در برنامه‌های تدوینی بخش صنعت به‌دنبال تقویت صادرات هستیم؟ آیا برای توسعه صادرات به الزامات تحقق تولید صادرات‌محور توجه داریم؟ آیا برای افزایش تقاضای بازار داخل، تدبیری برای افزایش قدرت خرید اندیشیده‌ایم؟

شرایط و برنامه دولت در اجرای طرح‌های عمرانی جدید چیست و چه سقف سرمایه‌گذاری برای این مهم مدنظر است؟

اگر دولت اجرای بخشی از این طرح‌های سرمایه‌گذاری را در اختیار بخش خصوصی گذاشته، برای برداشت موانع پیش‌پای بخش خصوصی و فعالان اقتصادی چه اقدامات عملی انجام گرفته است؟

اگر بپذیریم تقویت تشکل‌ها به‌معنای حمایت دولت از توسعه صنعتی است؛ آیا سیاست‌ها در راستای تقویت تشکل‌ها بوده و از اساس در برنامه‌ریزی‌های کلان بخش صنعت، چقدر تشکل‌ها تقویت شده‌اند؟

برای حمایت از تامین نقدینگی و کاهش هزینه تولید چه اقدامات موثری انجام گرفته است؟

برای تامین انرژی موردنیاز تولید و کاهش هزینه انرژی در صنعت و تجارت، چه هدف‌گذاری یا سیاست‌گذاری‌هایی پیش‌روست؟

هر وقت توانستیم به پرسش‌های یادشده، پاسخ‌های شفاف بدهیم، می‌توان نسبت به گام برداشتن در مسیر توسعه صنعتی و رونق تولید امیدوار بود.

روزی که این اهداف را در برنامه‌ها گنجاندیم و در مسیر عملیاتی‌کردن آنها گام برداشتیم، به این معناست که مشکلات صنعت و تولید را به‌درستی شناخته‌ایم و در راستای رفع آنها در حرکت هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین