مصائب یک شهر
آیدا فریدی - عکاس
تعلق خاطر انسان به شهرش به این معنا است که سرنوشت شهر همانا سرشت انسان است. پاموک جایی در کتاب ؟؟؟؟ میگوید: «استانبول برای من حزن پایان امپراتوری است. من زندگیام را صرف مبارزه با این حزن کردهام. تعمق در خویشتن دستکم یک بار در زندگی، ما را به کندوکاو در اوضاع و احوال زمان تولدمان هدایت میکند. چرا ما در این گوشه خاص از جهان یا در این تاریخ خاص به دنیا آمدهایم؟ در این خانوادهها و شهرها و کشورهایی که گویی در قرعهکشی به ناممان درآمدهاند و از ما انتظار میرود دوستشان داشته باشیم و سر آخر از ته دل دوستشان خواهیم داشت. آیا انتخابی عادلانه بوده است؟»
در انتهای کتاب با خودت میگویی این شهر تقدیر من است و جدال با آن بیمعنا است. هدف از نوشتار پیش رو بهعنوان مقدمهای برای گزارش تصویری این شماره صمت داشتن نگاهی گذرا به شهری است که در آن زندگی میکنیم. نگاهی که البته وادارمان کند لحظهای دقیقتر و عمیقتر به شهری که هر روز در آن تردد میکنیم نگاه کنیم. ما بهعنوان شهروندان و از نگاه شهرشناس بهعنوان «فلانور» یا تجربهگر شهری یا بهاصطلاح «پرسهزن» شهری اجزای بنیادی شهری هستیم که در کنار حاکمان، خودمان هم اساس آن را رقم زدهایم. واژه فلانور واژهای فرانسوی است که در گذشته فقط برای مردانی استفاده میشد که در شهر قدم میزدند و زندگی مدرن شهری را تجربه میکردند. امروز این واژه فارغ از جنسیت مردان و زنانی را شامل میشود که در شهر قدم میزنند و به تماشای شهر سرگرم و مشغولند. گزارش تصویری این شماره صمت را بهمناسبت روز شهرداری و دهیاریها تهیه و تنظیم کردهایم.