-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->امید رضایی

حمایتی که واقعی نیست

امید رضایی-کارشناس حوزه صنعت

حمایتی که واقعی نیست

بانک و صنعت به هم وابسته هستند و به ‌ نوعی به ساختار صنعتی که به سیستم بانکی وابستگی ندارد باید شک کرد. همه صنعتگران ما وابسته به حمایت ‌ های بانکی در قالب ‌ های گوناگون هستند. البته از سمت بانک، حمایت ‌ ها به آن شکلی که انتظار می ‌ رود از صنعت و صنعتگران نمی ‌ شود که این مسئله خود مشکل ‌ ساز است. این وابستگی برای هر صنعتگری وجود دارد و می ‌ توان گفت بخشی از وظیفه تامین سوخت موتور محرک تامین نقدینگی، توسعه و حرکت صنعتی، برعهده سیستم بانکی است. نمی ‌ توان از یک واحد صنعتی انتظار داشت صرفا از محل درآمد خود به توسعه قابل ‌ توجهی دست یابد. صنعتگر در بهترین شرایط، از محل فروش ۸ تا ۱۰ درصد سود دارد که با این میزان سود، طبیعتا نمی ‌ تواند سرمایه ‌ گذاری قابل ‌ توجهی انجام دهد، ماشین ‌ آلات خریداری کند، تجهیزات خود را بروزرسانی یا محصول جدیدی به بازار عرضه کند؛ پس باید به سمت بانک برود. نقش بانک ‌ ها در بخش صنعت همین است و هر صنعت پویا و پیشرفته ‌ ای در دنیا عمدتا از منابع بانکی ارتزاق می ‌ کند. این یک قرارداد برد-برد است که در آن ‌ ، هم منافع بانک و هم منافع سرمایه ‌ گذار و صنعتگر دیده می ‌ شود. متاسفانه در این بخش نمی ‌ توانیم انتظار یک قرارداد برد-برد را داشته باشیم و این قرارداد در کشور ما به ‌ نوعی منعقد می ‌ شود که گیرنده وام که بخش صنعت است، بیشتر متضرر می ‌ شود، چون بانک اصل ‌ وفرع پول را با تضامین ارزنده که باید، می ‌ گیرد و هر لحظه که بخواهد این تضامین را به پول نقد تبدیل می ‌ کند. ارزش ‌ گذاری این تضامین (ملک، زمین، ماشین ‌ آلات و...) هم ازسوی خود بانک انجام می ‌ شود؛ یعنی صنعتگر بابت آن تضمین هم اظهارنظری نمی ‌ کند و بانک است که ارزش آنها را تعیین می ‌ کند و همیشه هم این ارزش ‌‌ گذاری ‌ ها، کمتر از ارزش واقعی تضامین بوده است. در کل حمایت ‌ های بانکی از صنعتگران در ایران، در مقایسه با آنچه در کشورهای دیگر شاهد آن هستیم، حمایت ‌ های شایسته و بایسته ‌ ای نیست. البته به ‌ تازگی با فشارهایی که دولت آورده تا حدی شرایط تعدیل شده، اما باز هم با استانداردهای بین ‌ المللی فاصله بسیار زیادی داریم. علاوه بر اینها درصد سودی که برای وام ‌ ها دریافت می ‌ شود، قابل ‌ توجه است و می ‌ توان گفت کمر صنعتگر را می ‌ شکند و اگر صنعتگر به دریافت این وام ‌ ها نیاز پیدا نکند؛ به ‌ عبارتی راهی بیابد که تامین نقدینگی کند، قطعا سراغ بانک نمی ‌ رود. در کشور ما سراغ بانک رفتن آخرین گزینه است، در حالی که در کشورهای توسعه ‌ یافته نخستین گزینه است. چرا؟ چون هم امن ‌ تر و برگشت سرمایه راحت ‌ تر است و هم سودی که طلب می ‌ کنند، معقول ‌ تر است. در کشور ما در مسیر پرپیچ ‌ وخم حمایت بانکی، صنعتگر تا ناچار نباشد سراغ بانک نمی ‌ رود؛ یعنی شعار حمایت از تولید با آنچه انتظار می ‌ رود را در عمل در بانک ‌ ها نمی ‌ بینیم که جای تاسف دارد.

البته بانک هم توجیهات و دلایل خود را دارد: از جمله اینکه صنعت مولد و سودآور نیست، نوسانات در صنعت بالاست و نرخ ارز ثابت نمی ‌ ماند که بانک ‌ ها را به ‌ عنوان آورنده سرمایه متضرر می ‌ کند. بانک هم وقتی پول نقد تزریق می ‌ کند، ریسک ‌ های زیادی را می ‌ پذیرد و نمی ‌ توان گفت تمام ریسک این قراردادها برعهده بانک باشد. این موضوع را باید از هر دو جهت دید؛ هم از سمت صنعتگر و هم بانک. مواردی که مطرح شد مشکلات وام ‌ های ریالی بود. مشکلات در زمان دریافت وام ‌ های ارزی چندبرابر می ‌ شود. در این بخش در زمان برگشت سرمایه باتوجه به اصل ‌ وفرع پول و نوسانات نرخ ارز، صنعتگر چندین برابر متضرر می ‌ شود. به ‌ عنوان مثال صنعتگر وام ارزان ‌ قیمت از بانک گرفته که در سررسید باتوجه به اینکه نوسانات نرخ ارز در کشور معقول نیست، توان بازپرداخت آن را نداشته است. در واقع، وام ‌ های ارزی آن ‌ طور که بایدوشاید کمک ‌ کننده نبوده ‌ اند. به ‌ عنوان نمونه در صنعت خودرو، بازپرداخت دیون یا بخشی از مبالغ سررسید شده صنعتگر، در قالب معرفی به بانک برای پرداخت تسهیلات است که بخشی از این پول، بلوکه ‌ شده و بخشی هم به ‌ عنوان سود برداشت می ‌ شود؛ بنابراین پول زیادی دست صنعتگر را نمی ‌ گیرد. صنعتگر هم باید جوابگوی خط تولید و پرسنل خود باشد تا چراغ واحد تولیدی روشن بماند. باتوجه به مواردی که گفته شد با استانداردهای معقول حمایت بانکی فاصله زیادی داریم. البته کشورهای دیگر ساختار و شرایط بحرانی ما را ندارند و فرمول راحت ‌ تری برای رابطه بین صنعت و بانک چیده ‌ اند. بانکداری ما نیز باید با تمرکز بر وضعیت بحرانی اقتصاد فرمول ‌ نویسی کند. بخش زیادی از قوانین برای شرایط عادی وضع شده ‌ اند که در حال حاضر در وضعیت بحرانی هم باید با همان قوانین حرکت کنیم که شدنی نیست؛ بنابراین این قوانین باید تغییر کنند. نرخ ارز مدام تغییر می ‌ کند؛ پس این شرایط خاص است و قوانین و سیستم حمایتی خاص را می ‌ طلبد. اگر این سیستم تغییر کند، بانک می ‌ تواند به ‌ عنوان بازوی کمکی در کنار صنعتگر باشد. با دستورالعمل ‌ هایی که برای شرایط عادی تعریف شده، صنعتگر نمی ‌ تواند شرایط بحرانی امروز را پشت ‌ سر بگذارد. مشکلات سیستم بانکی ما ساختاری است و یک تغییر نگاه و بازنگری جامع در سیستم بانکی و روابط متقابل بخش تولید و صنعت و بانک لازم است تا حمایت از تولید به ‌ معنای واقعی محقق شود.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*