جایگاه مدیریت انرژی در اقتصاد ایران (بخش نخست)
رضا پدیدار رئیس کمیسیون انرژی و محیطزیست اتاق تهران
به خوبی می دانیم که انرژی یک موضوع استراتژیک برای هر کشوری است و اهمیت آن فقط به حوزه اقتصادی محدود نمی شود؛ از همین رو همه کشورها سال هاست که در پی طراحی مکانیسم هایی برای منطقی کردن مصرف انرژی بوده اند و ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. مدیریت انرژی در واقع یک برنامه سیستماتیک است که جهت کنترل مصرف انرژی، چه از لحاظ فردی و چه فرآیندی در هر کشور اجرا می شود. جالب این است که در کشورهای صنعتی، مدیریت مصرف انرژی شاخصی هم وزن یک منبع انرژی در نظر گرفته می شود؛ به بیان دیگر مدیریت انرژی و صرفه جویی های حاصل از آن را به عنوان منبع ششم انرژی در کنار انرژی های فسیلی و تجدیدپذیر قرار می دهند، زیرا مدیریت انرژی می تواند منجر به چنان صرفه جویی هایی شود که گویی خود یک منبع جدید انرژی است. مفهوم انرژی یکی از ستون های مهم حیات اقتصادی، صنعتی و علمی در دنیای امروز است که بدون آن، بی تردید ادامه حیات و به طور خاص فعالیت در عرصه صنعتی و اقتصادی با مشکلات عدیده ای روبه رو خواهد شد.
تجارب دهه های اخیر نشان می دهد با افزایش استفاده از منابع انرژی در جهان و ذخایر محدود سوخت های فسیلی، دیگر نمی توان به منابع محدود انرژی متکی بود. گرچه نفت و سایر سوخت های فسیلی می توانند حداقل تا چند دهه آینده نیازهای انرژی دنیا را تامین کنند اما چالش های عمیق تری در شکل گیری نظام انرژی جهان موثرند. مسائل محیط زیستی و تولید گازهای گلخانه ای از جمله چالش هایی هستند که ریشه عمیقی در نظام انرژی جهانی دارند. این مهم ضرورت نگاه بایسته و شایسته به چگونگی استفاده از انرژی را به سیاست گذاران و تدبیرپردازان متذکر می شود.
بر این اساس، از آنجایی که استفاده درست و بجا از انرژی، متضمن توسعه پایدار در هر جامعه ای است، حفظ منابع باارزش انرژی و مدیریت صحیح مصرف آن یکی از مهم ترین موضوعات در دستور کار تمامی تدبیرپردازان و سیاست گذاران کشورهای جهان بوده و کلیه سیاست گذاران، دولتمردان و دست اندرکاران بخش انرژی را بر آن داشته تا چاره ای برای رویارویی با مشکل افزایش بی رویه مصرف و در نتیجه کنترل هزینه های انرژی بیندیشند. به باور بسیاری از کارشناسان از مهم ترین موضوعاتی که می تواند کل چرخه تولید، توزیع تا مصرف انرژی را تحت کنترل داشته باشد و استفاده از این منابع گرانبها به بهترین نحو ممکن را محقق کند، همان «مدیریت انرژی» است.
برهمین اساس امروزه مهم ترین ابزار برای مواجهه با افزایش بی رویه مصرف، جلوگیری از هدررفت انرژی است، به طوری که استقرار و بکارگیری آن، تضمین کننده بهینه سازی مصرف و انتخاب الگوی صحیح و اعمال سیاست های درست در مصرف انرژی است؛ به بیان دیگر، بهینه سازی مصرف انرژی از تولید تا توزیع و در نهایت مصرف، به معنای بکارگیری پیشرفته ترین تکنولوژی ها و استفاده از علوم نوین مدیریت است.
به تعبیر دیگر بهینه سازی مصرف انرژی، افزایش آگاهی، ایجاد فرهنگ صحیح و در نتیجه مدیریت صحیح بر منابع و مصارف انرژی است که نیاز مهم امروز اقتصاد ایران نیز محسوب می شود.
از طرفی در حوزه انرژی در کشور فقط مشکل مصرف را نداریم و اگر یک فرآیند را از زمان تشخیص برای تولید و توزیع در نظر بگیریم و پس از آن به مصرف برسیم، اعتقادمان این است که تمام این مراحل مهم هستند؛ یعنی از زمانی که یک فناوری را برای تولید انرژی انتخاب می کنیم، باید دقت کافی در نوع فرآیند و تکنولوژی مبذول شود؛ به عبارت دیگر اگر فرآیند ها و ساختارهای مان در بکارگیری منابع درست باشد، به طور حتم عملکرد سازمان در بهره وری انرژی بالاتر خواهد بود. بر این پایه و با نگاه فرآیندی و سیستمی، اعتقاد داریم اگر مادر سالم داشته باشیم، کودک سالم هم خواهیم داشت. این نگاه مادر سالم برای کودک سالم از همه ابعادش مهم است؛ نه فقط تولید محصول درست و باکیفیت، بلکه استفاده درست از منابع و امکانات از جمله انرژی.
به هر تقدیر انتظار می رود مدیریت مصرف انرژی مانند سایر موضوعات اولویت دار، به یکی از دغدغه های مهم مدیران سازمان ها بدل شود و شاهد افزایش بهره وری در حوزه بسیار مهم انرژی در کشور باشیم تا بدین ترتیب بتوانیم از منابع متوسط، ستانده عالی داشته باسیم، نه از منابع عالی ستانده متوسط. با آنچه که از نظر گذشت می توان گفت مدیریت حلقه مفقوده مصرف انرژی در اقتصاد ملی ایران است. در ادامه این یادداشت که روز بعد منتشر خواهد شد به جایگاه ایران در حوزه انرژی و ضرورت بهینه سازی مصرف می پردازیم.