کسبوکارهای کوچک و اهمیت بکارگیری ظرفیتهای مغفول
سیدحسین آقاسیدمرتضی_عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی
در نوشتارهای پیشین عنوان کردم راهاندازی کسبوکارهای کوچک میتواند ضمن ایجاد نشاط اقتصادی در بستر اجتماع، زمینهساز بروز نوآوری و خلاقیت در ظرفیتهای مغفول جامعه شود. این نوع کار را میتوان به نوعی بکارگیری حداکثری همه ظرفیتهای کشور، حتی در یک بنگاه اقتصادی بسیار کوچک، اما فعال دانست.
نهادینه شدن فرهنگ کار در جامعه، فارغ از تمام مزایایی که دارد، میتواند نقش بسزایی در پویایی و سلامت روانی جامعه ایفا کند و جامعه را ضمن دورنگهداشتن از آسیبهای اجتماعی، به سمت توسعه و تعالی سوق دهد. با یک نگاه کلی میتوان ادعا کرد ارتباط مستقیم و معناداری بین فرهنگ کار در بستر جامعه با پیشرفت و توسعه کشورها موجود است که این ارتباط ریشه در میزان مسئولیتپذیری اجتماعی افراد دارد. شاید بتوان گفت همین فرهنگ کار بود که اقتصادهای بزرگی مانند چین و ژاپن را از دل بزرگترین بحرانهای اقتصادی تاریخ بیرون آورد و حالا این کشورها را در زمره پیشرفتهترین جوامع قرار داده است. در این کشورها، ثروت ملی از راه اشتغال کسب میشود و منابع با فرهنگ ما به ارزشافزوده تبدیل میشوند.
در این بین، راهاندازی کسبوکارهای کوچک میتواند ضمن ایجاد نشاط اقتصادی در بستر اجتماع، زمینهساز بروز نوآوری و خلاقیت در ظرفیتهای مغفول جامعه نیز شود و چه بسا برخی از نیازهای بازار داخلی با همین خلاقیتها پوشش داده شود، گرچه این نوع کار را میتوان بهنوعی بکارگیری حداکثری همه ظرفیتهای کشور حتی در یک بنگاه اقتصادی بسیار کوچک اما فعال دانست. ناگفته نماند که توسعه این نوع کسبوکار به حمایتهای دولت نیاز دارد.
نوعی از کسبوکارهای کوچک را میتوان به کسبوکار خانگی محدود کرد. در این نوع فعالیت، اعضای یک خانواده در همان محیط مسکونی، محصولی را تولید یا بستهبندی میکنند. این نوع مشاغل عمدتا بهدلیل قیمت تمامشده پایین میتوانند در بازار حداقلی و محدود خود (با توجه به گسترش استفاده از فضای مجازی) به درآمدزایی منجر شوند و بخشی از نیازهای خانوار را رفع کنند. این کار یعنی مشارکت عمومی و حداکثری در اقتصاد و زمینهسازی برای نقشآفرینی همه جامعه در رشد و افزایش سرمایههای اجتماعی با تفکر کارآفرینی و خویشفرمایی.
از مهمترین مزایای این سبک فعالیت اقتصادی که تقریبا در همه مقالات و یادداشتهای تخصصی موردتاکید است میتوان به آزادی و استقلال عمل و همچنین انعطافپذیری اشاره کرد. نیاز کم به سرمایه اولیه و امکان فعالیت در ساعات پرت و صدالبته توسعه روحیه کار در خانوادهها از دیگر مزیتهای این نوع کسبوکار است. نکته مهم اما این است که نهادینه شدن فرهنگ کار در خانواده و قرارگیری فرزندان در محیط امن و واقعی یک کسبوکار، سبب افزایش توانمندی ذهن آنها در ایدهپردازی و خلاقیت در حوزه کار و بهنوعی زمینهسازی تربیت افراد کارآفرین نیز خواهد شد.
با توجه به چهارفصل و هفت اقلیم بودن ایران و پیشینه فرهنگی و تمدنی کشور، میتوان ادعا کرد جامعه ایرانی از ظرفیت بسیار بالایی برای توسعه کسبوکارهای خانگی برخوردار است. وجود انواع و اقسام گیاهان دارویی و محصولات کشاورزی و حبوبات، دسترسی به فضای اینترنت و امکان راهاندازی کسبوکارهای اینترنتی در حوزه دوخت و فروش لباس، پخت و توزیع غذا، انواع میوه خشک، تنقلات و خشکبار، تنوع صنایعدستی اقلیمهای گوناگون و حتی کسبوکارهایی در حوزه تولید محتوای مکتوب و شنیداری و کسبوکارهای مروبط به ارائه خدمات به زائران در شهرهای زیارتی و مسافران و گردشگران در شهرهای گردشگری، همگی را میتوان در زمره این نوع از فعالیتهای اقتصادی دانست.
این نوع از کسبوکارها، البته همواره در فرهنگ خانوارهای ایرانی وجود داشته، اما به نظر میرسد دولت باید با اعطای تسهیلاتی مانند وامهای کمبهره یا حتی مشوقهای مالی، در مسیر توسعه آنها گام بردارد، چراکه با این اقدام همه ظرفیتهای پنهان جامعه را به میدان اقتصاد میکشاند. فراموش نکنیم که این نوع کسبوکار گرچه هر کدام مجزا، کوچک و حداقلی هستند، اما فراگیر شدن آن میتوان چرخش اقتصادی بالایی در کشور ایجاد و اثرگذاری مطلوبی در توسعه اقتصادی داشته باشد.
یکی از حمایتهای دولت میتواند اعطای مشوقهای معنوی بهمنظور برندسازی از محصولاتی باشد که قابلیت صادراتی دارند. در واقع دولت میتواند زمینه را برای رشد برخی از محصولات و گسترش آنها فراهم کند تا ضمن برندسازی و ایجاد زنجیره ارزشی، در بازار خارجی حتی با استفاده از بازارچههای مرزی و مشترک، بتوانند درآمدزایی و ارزآوری کنند. این موضوع در کشت یا بستهبندی گیاهان دارویی خانگی و بهویژه در صنایعدستی میتواند موردتاکید قرار بگیرد.
در پایان باید دانست که رونق اینگونه مشاغل، حتی میتواند فضای کار در کشور را تحتتاثیر قرار دهد و بسیاری از افراد به جای محدود کردن انتخابهای شغلی خود در کارمندی دولت و بخش خصوصی، به سمت خوداشتغالی در این حوزهها حرکت کنند و بار زیادی از فشار ناشی از بیکاری یا عدمرضایت شغلی را کاهش دهند. به همین دلیل، ارائه آموزشهای لازم حقوقی، توانمندسازی افراد و مهارتافزایی آنها، آشنایی علاقهمندان با فضای کسبوکار و نحوه استفاده بهینه از فضای مجازی و امکانات موجود برای توسعه کار، فرازونشیبهای مسیر، مدیریت بحران و کسبوکار و همچنین نحوه حرکت به سمت توسعه بازار، ضروری به نظر میرسد که البته این ضرورتها باید در یک برنامه جامع پیادهسازی شود.