مکانی برای تبدیل علم به ثروت
سیامک آزادی_رئیس پارک علم و فناوری کرمانشاه
شرکتهای دانشبنیان مجموعههایی هستند که با خطرپذیری بالا تشکیل میشوند که صاحبان آن به فراخور روحیهای که دارند با هدف تبدیل علم به ثروت فعالیت میکنند که این روند بسیار دشوار و زمانبر است، بنابراین ما با تغییر قانونها و قواعد موجود میتوانیم، ابتدا بخش خصوصی را برای سرمایهگذاری در این بخش قانع کنیم و بعد ارزشهای سیاستی کشور را برمبنای تولید بگذاریم. این روند اتفاق نمیافتد مگر آنکه، تمام اجزای این اکوسیستم بهدرستی کنار یکدیگر قرار بگیرند. اکنون وقت آن است که امکان رشد و بلوغ را در اکوسیستمی که تمامی اجزای آن به یکدیگر متصل هستند، در بستری نوین و با کمک سرمایهگذاران بخش خصوصی فراهم کنیم.
از آنجایی که پارکهای علم و فناوری متولی حمایت از اکوسیستم دانشبنیان و شرکتهای خلاق در هر استان بهشمار میروند، نقشی اساسی در توسعه کسبوکارهای فناورانه و دانشبنیان دارند. بهعبارت دیگر، میتوان این مجموعهها را بهعنوان هاب تبدیل علم به ثروت در هر استان در نظر گرفت؛ اما نکته مهم این است که تنها پارکهای علم و فناوری متولی زیستبوم یا اکوسیستم نوآوری و فناوری در یک کشور نیستند، چرا که این عرصه تنها یک متولی ندارد و بازیگران مختلفی در این اکوسیستم به ایفای نقش میپردازند و تمامی اجزای زیستبوم دانشبنیان و نوآوری باید در ارتباط با یکدیگر نقش خود را بهدرستی ایفا کنند، بنابراین باید ماموریتهای لازم را برای تکمیل و توسعه این اکوسیستم بپذیرند. اگر از پارکهای علم و فناوری حمایتهای لازم صورت گیرد، میتوان این مجموعهها را پیشرو توسعه شرکتهای دانشبنیان دانست، در غیر این صورت، بهطور قطع به آن هدفی که برای دانشبنیانها در سیاست کلان کشور مدنظر گرفته شده است، نمیرسیم و نمیتوان انتظار نقشآفرینی جدی دانشبنیانها را در اقتصاد و توسعه کشور داشته باشیم، بنابراین حمایت از پارکهای علم و فناوری، در نهایت به رشد کسبوکارها و توسعه اقتصاد دانشبنیان میانجامد، اما یادمان باشد که استفاده از قدرت بازوی بخش خصوصی برای این هدف، میتواند بهعنوان یک رویکرد مهم در نظر گرفته شود، از آنجایی که محور توسعه اقتصادی هر کشوری بخش خصوصی است، بنابراین برای توسعه اقتصاد دانشبنیان در کشور، راهی جز جذب بخش خصوصی در جای یک رکن مهم در بازار و تولید انبوه نیست؛ چرا که امکانات مالی نهادهای دولتی، تنها برای بقای دانشبنیانها کفایت میکند، نه توسعه آنها در جایگاه یک قدرت اقتصادی در کشور، در حقیقت پارکهای علم و فناوری، فضا و بستر مکانی مناسب را برای همکاری و همرسانی دیگر بازیگران این اکوسیستم فراهم میکند، اما در نهایت باید ایجاد اشتغال و توسعه کارآفرینی برعهده بخش خصوصی باشد. معتقدم،لازم است دولت و پارکهای علم و فناوری، ریسک سرمایهگذاری برای بخش خصوصی را کاهش دهند تا این بخش برای سرمایهگذاری در راستای توسعه اقتصاد دانشبنیانها قانع شود، در غیر این صورت، نمیتوان هدف توسعه اقتصاد دانشبنیان را عملیاتی کرد و توقعی از بخش خصوصی داشت.
اگر بخش خصوصی حاضر باشد، در مسیر توسعه اقتصادی سرمایهگذاری کند، اتفاق خوشایندی است که سبب تاکید بر اقتصاد دانشبنیان میشود. اگر موفق شویم تا چنین چرخهای را راه بیندازیم، میتوان انتظار تحقق شعار امسال را داشت. من روند فعالیت پارکهای علم و فناوری را نسبت به سالهای گذشته قابلقبول میدانم، اما حلقه مفقوده در توسعه فعالیت دانشبنیانها، داشتن یک نگرش یکپارچه در صنعت، معدن، تجارت، کشاورزی، فناوری و دیگر عرصهها برای توسعه همهجانبه کشور است، در حقیقت، باید شبکه منظمی در این عرصه ایجاد شود و بهنظر میرسد هنوز فعالیتهای اقتصادی کشور، آن میزان یکپارچگی موردنظر را ندارند، بههمین دلیل است که هنوز نتوانستهایم برای حرکت از اقتصاد نفت بهسمت اقتصاد دانشبنیان، راهبرد معینی را تعیین کنیم. چنین روندی باید در سیاست کلان کشور جا باز کند. در کل، شکاف اصلی نه در فرآیندهای حمایتی ، بلکه در ساختار نرم نظیر هماهنگی و اتحاد نهادهای دولتی و با سرمایهگذاریهای خصوصی است، در حقیقت، باید قواعد حاکم بر این اکوسیستم تغییر کند. زمانی میتوانیم نتیجه موردنظر را از دانشبنیانها بگیریم که سهم قابلتوجهی در اقتصاد کشور داشته باشند و نقششان در سیاست دستگاههای اجرایی کشور عملیاتی شود، چرا که برای توسعه اقتصادی کشور، نیازمند رسوخ دانشبنیانها در ساختار نظام اقتصادی هستیم، در واقع این کسبوکارهای نوین و دانشبنیانها هستند که میتوانند نقشه راه مطمئنی را به مسئولان اجرایی کشور نشان بدهند. تمامی این موارد، زمانی ارزش و اعتبار کافی پیدا میکند و در عرصه عملیاتی شدن قرار میگیرد که تولید بهعنوان یک ارزش و مولفه مهم برای سیاست اجرایی کشور در نظر گرفته شود.