صنعت در فاصله دور از بهرهوری
امید رضایی-کارشناس حوزه صنعت
میزان بهرهوری بخش صنعت در کشور در مقایسه با کشورهای پیشرفته یا در حال توسعه بسیار کم است و در فاصله قابلتوجهی از این کشورها قرار دارد. دور بودن صنعت کشور از بهرهوری نیز دلایل گوناگونی دارد که بخشی از آنها از کنترل بخش صنعت و فعالان آن خارج است که از جمله آنها میتوان به محدودیتهایی اشاره کرد که در شرایط تحریم با آنها روبهرو هستیم، اینکه نمیتوانیم از فناوریهای روز دنیا استفاده کنیم، برای بروزرسانی تجهیزات محدودیت داریم و بهبود و اینکه برای ارتقای ماشینآلات فعلی نیاز به تجهیزات زیرساختی داریم، اما امکان تامین آنها در شرایط کنونی فراهم نیست، اگر هم امکان تامینشان وجود داشته باشد، باتوجه به حاشیه سود و قیمتتمامشده تولید، با مشکل کمبود نقدینگی مواجهیم. در این میان، بخشی از بروزرسانی زیرساختها هم باید با کمک و سرمایهگذاری بانکها انجام شود که در این زمینه هم عملا آنچه قرار است از طریق بانکها بهعنوان تسهیلاتی حمایت از تولید صرف شود، صرفا در حد شعار بوده و روی کاغذ مانده است. رویکرد درست این است که نقدینگی از سوی بانکها جمعآوری شده و به تولید اختصاص داده شود، اما در عمل چنین اتفاقی نمیافتد. واقعیت این است که با توجه به شرایط اقتصادی کشور، بانکها بیشتر متمایل به سرمایهگذاری خود در بازارهایی هستند که ارزشافزوده بیشتری دارند و سود بیشتری نصیب بانکها میکنند.
امروز تولید در کشور ما با چالشهای متعدد و خاصی روبهرو است که مسیر حرکت آن را سخت کرده است. تولید در شرایط سختی است و باید دستاندرکاران، نهادهای نظارتی و دولت، تدبیری برای حل مشکلات تولید که آن را از بهرهور بودن دور کرده، بیندیشند. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم بهرهوری در سطح قابلقبولی باشد، اما تمام هزینههای آن را برعهده سرمایهگذار، کارآفرین یا صاحب کسبوکار قرار دهیم. واحدهای تولیدی در نهایت میتوانند قطعات و مواد اولیه موردنیازشان را تامین کنند، چون حاشیه سود چندانی ندارند که این فرصت و توان را داشته باشند تا در راستای تامین زیرساختها اقدام کنند. در این میان، حتی اگر نقدینگی هم تامین باشد، بهدلیل تحریمها امکان خرید ماشینآلات را نداریم. در این شرایط که از سویی مشکل تامین نقدینگی و بهعلت تحریمها، محدودیت در برقراری روابط بینالمللی داریم و از سوی هم، امکانات برای بروزرسانی دانش و تجهیزات فراهم نیست، درست این است که بهدنبال راهکاری برای داشتن تولید بهرهور باشیم و دست روی دست نگذاریم. آنچه در این روند به ما کمک میکند و در کوتاهمدت و میانمدت تاثیرگذار خواهد بود، ارتباط تنگاتنگ صنعت و دانشگاه است؛ موضوعی که بارها درباره آن صحبت و بر اهمیت آن تاکید شده، اما توجه به آن هم فقط در حد شعار است. در این راستا، صحبت از تشکیل شرکتهای دانشبنیان، مراکز شتابدهنده و... میشود که به نتیجه دلخواه نمیرسند.
موضوع دیگری که در شرایط کنونی قدری به تحقق تولید بهرهور سرعت میدهد و کمککننده خواهد بود، استفاده از دانش داخلی است که از دانشگاهها، مراکز فناوری و مراکز علمی به دست میآید و به ارتباط صنعت و دانشگاه برمیگردد. متاسفانه فاصله بین صنعت و دانشگاه در کشور بسیار زیاد است؛ نه توانستهایم دانشگاه را به صنعت نزدیک کنیم و نه در نزدیک کردن صنعت به دانشگاه موفق بودهایم.
نقطه آغاز حرکت به سمت بهرهور شدن نیازمند توجه به چند نکته است. اولا اهداف تعریفشده با واقعیتها خیلی فاصله نداشته باشند. شاید زمانی که برای تولید یک محصول هدفگذاری شده، شرایط به لحاظ اقتصادی، تورم و تعاملات خیلی بهتر از امروز بوده است، اما در طول زمان شرایط تغییر کرده، پس باید در اسناد سیاستگذاریها و اهداف برنامههای بلندمدت، بازنگری شود. واقعیت این است که در برخی موارد تهدیدهای بیرونی نمیگذارند به اهدافمان برسیم؛ از اینرو باید براساس واقعیتها جلو برویم و جاهایی که لازم است در اهدافمان بازنگری کنیم. همچنین به این پرسشها پاسخ بدهیم که آیا برای رسیدن به اهدافمان در یک بخش خاص، تمام عناصر، سازمانها و نهادهای ذیربط همزبان هستند، زیرساختها آماده و پای کار هستند؟ یا اینکه نه، فقط هدفی تعیین کردهایم و دوست داریم به آن برسیم؟ برای رسیدن به هدف تعریفشده باید هزینه کرد که این امر مستلزم همدلی و همراهی و یک کار تخصصی است، اما متاسفانه ما شاهد این رویکرد نیستیم و همراهی و همدلی نمیبینیم؛ یعنی بسیاری از وزارتخانهها و سازمانهای ما جزیرهای عمل میکنند و بر اقداماتی که انجام میدهند، یکپارچگی حاکم نیست. در این میان، حداقل انتظار برای تحقق بهرهوری کاهش هدررفت زمان، هزینه حملونقل و استهلاک، تامین اینترنت و زیرساخت فناوری است و بر این اساس، پرسش دیگر این است که اصلا چنین امکاناتی را داریم؟ وقتی هنوز در سرعت و حجم اینترنت مشکل داریم؛ یعنی در پله اول هستیم. بهعبارتی میتوان گفت هدفگذاری غیرواقعی نبوده و باتوجه به سرمایهگذاری انجامشده و نیروی انسانی انجام شده، اما چون زیرساخت آن فراهم نیست باید مورد بازنگری قرار گیرد تا در نهایت با فراهمسازی زیرساختها در گام نخست، بتوان با شیب ملایمی به آن رسید. در نهایت اینکه اساس تحقق بهرهوری در سطوح بالا، برنامهریزی و داشتن زیرساختهای مناسب است و اینکه تمام نهادها و عناصر همزمان و همدل باشند. اول باید مقدمات اصلی فراهم شود تا بعد وارد مسائل جزئیتر و تخصصی شویم.