رانت چالش بزرگ سرمایهگذاری
امیرحسین برنایی ـ فعال در زمینه تجاریسازی تولیدات دانشبنیان
برخی از فعالان اقتصادی معتقدند در ایران بستر لازم برای سرمایهگذاری وجود ندارد و البته این امر به قدرت بسیار کم بخش خصوصی برمیگردد. بهعبارت دقیقتر، درآمد و پول از جیب مردم بیرون نمیآید،بلکه از چاههای نفت که منبعی خدادادی است، خارج میشود. بههمیندلیل، اقتصاد نفتی نمیگذارد سرمایهگذاری راه خودش را برود. همچنین، فرهنگ کارآفرینی و تعامل با فناور و سرمایهگذار در کشور ما جا نیفتاده است. در واقع، مدیران اجرایی آموزش لازم برای سرمایهگذاری روی یک کار جدید را ندیدند و اصلا فرآیند ارزشگذاری در مسیر تجاریسازی صورت نمیگیرد.
هر محصول فناورنهای که دانشبنیانها تولید میکنند، محصولش دارای ارزشی است، اما زیرساختهای تجاریسازی در کشور ما وجود ندارد. معمولا با روشهای قدیمی ازکارافتاده، محصولات دانشبنیانها را ارزشگذاری میکنند که اصلا استانداردهای امروزی را ندارند. از اساس زیرساخت ارزشگذاری بهویژه برای داراییهای نامشهود در کشور وجود ندارد. از طرفی، همکاریهای دولتی هم زمینه رشد و توسعه دانشبنیانها را فراهم نمیکند؛ چرا که بارها و بارها ثابت شده است که دولت برای کیفیت محصول پول نمیدهد و خودش راه را برای تقلب باز میگذارد و حتی اجبار میکند. وقتی مدیران بازرگانی تصمیمگیر نهایی خریدها هستند و چون تامین مالی کافی نمیشوند، میخواهند از مسیر رانت به این اهداف دست پیدا کنند، چگونه میتوان از سرمایهگذاری حرف زد؛ ابتدا باید تغییر بزرگ نگرشی در لایه مدیران میانی انجام شود. خوشبختانه داستانهای موفقی میتوان از سرمایهگذاری روی شرکتهای دانشبنیان روایت کرد. معمولا این شرکتها در زمینه فناوریهای نرم نظیر فناوری اطلاعات فعالیت میکنند. با نگرش نقادانه میفهمیم که مشکلات مربوط به سرمایهگذاری در کشور قابلحل هستند، اما آن روندی که اجازه ورود سرمایهگذاران به دنیای نوآوری را نمیدهد، شرایط سیاسی اقتصادی و اجتماعی حاکم در کشور است که ریسک سرمایهگذاری را بسیار بالا میبرد و نمیگذارد که فرآیند تجاریسازی و سرمایهگذاری شکل بگیرد. امروزه در کشور سرمایهگذاران توانایی پیشبینی حداقلی هم برای ورود به عرصه دانشبنیانها را ندارند و همین انگیزهای برای سرمایهگذاری باقی نمیگذارد وگرنه مشکلات موجود جهانشمول و قابلحل است.
امروزه در ذهن سیاستگذاران نگرش توسعهای به اکوسیستم دانشبنیان از راه سرمایهگذاری وجود ندارد. ناگفته نماند که کرونا و تحریم باعث شد که کمی به دانشبنیان توجه شود. بهعبارت دیگر، تحریم و کرونا برای هر قشری هم که آسیبزا بود، برای دانشبنیانها بهدلیل توجه مدیران دولتی به محصولات آنها رویکردهای مثبت داشت.
در این میان، افرادی هم هستند که فرصتهای سرمایهگذاری را بهخوبی شناسایی میکنند و در این مسیر برنده میشوند و میدانند که چه نوع از محصول نوآورانه موردنیاز مردم با شرایط فعلی خواهد بود. برای مثال پلتفرمهایی که در حوزه خدمات جمعی تولید شدهاند یا اپهایی که بهعنوان بازار فروش آنلاین شناخته میشوند؛ نمونهای از موردهای موفقی است که سرمایهگذاری روی آنها در کشور جواب داده است. برخی نیز معتقدند بهدلیل بیثباتی سیاستها و نبود نگاه مسالمتجویانه با فناوری در بدنه تولید، سرمایهگذاری در این اکوسیستم را شبیه یک سراب کرده است. در واقع، فناوریگریزی در نهادهای گوناگون دولتی موج میزند. همچنین، گریز ذاتی صنایع کشور از فناوریهای نوین، باعث شده است که دانشبنیانها نتوانند تمام توان بالقوه خود را بالفعل کنند.