کوچ بهوقت ثمردهی
در خبرها آمده بود اجرای طرح آموزش سربازمهارت حوزه معدن بهصورت آزمایشی در استان کرمان آغاز شده است.
طرح سربازمهارت چند سالی است که در کشور شروعشده، اما حوزه صنعت و بهویژه معدن آن در استان کرمان کلید خورده تا سربازان در این استان بتوانند ذیل این طرح در بخشهای صنایع معدنی توانمند شوند و آموزشهای تخصصی فرا بگیرند. گفته میشود سربازانی که آموزشها را در بخشهای معدنی در جهاد دانشگاهی فرا میگیرند، پس از بررسیهای مختلف، برگزاری آزمون و مصاحبه انتخابشدهاند تا نهایت بهرهوری در این طرح اتفاق بیفتد.طرح آموزشی سربازمهارت یکی از برنامههایی است که در نتیجه تفاهمنامه چندجانبه میان استانداری کرمان، جهاد دانشگاهی، سازمان فنی و حرفهای، ایمیدرو و ستاد کل نیروهای مسلح به مرحله اجرای آزمایشی رسیده و اقدامی در راستای جبران کمبود نیروی انسانی ماهر و متخصص در بخش معدن بهشمار میرود.در گفتوگوی امروز صمت دیدگاه سعید عسگرزاده، دبیر انجمن سنگآهن ایران درباره اجرای این طرح و نقش تشکلهای خصوصی بخش معدن در جبران این کمبود مطرح شده است.
آیا ضرورتی برای ارتباط میان تشکلهای معدنی با دانشگاه وجود دارد یا خیر؟ این ارتباط در صورت شکلگیری چه مزایایی خواهد داشت؟
ارتباط میان تشکلهای معدنی و دانشگاه تا حد زیادی وابسته به این است که شرایط تشکلها چگونه باشد، زیرا شاید بتوان گفت یکی از ماموریتهای جانبی تشکلها موضوع آموزش است. ماموریت اصلی این مجموعهها ارتباط بین بنگاهها و نظام حکمرانی و حلوفصل مسائل پیرامون است و این تشکلها بهنوعی زبان گویای بنگاههای اقتصادی برای بهبود کسبوکار اعم از تولید و تجارت هستند.
اگر شرایط عادی باشد و فعالان اقتصادی هیچ دغدغه فکری یا تمرکز خاصی بر موضوعات مبتلابه نداشته باشند، طبیعتا فرصت کافی وجود خواهد داشت تا تشکلها به موضوعاتی مانند آموزش نیروی انسانی ماهر بپردازند، اما در شرایطی که مسائل و مشکلات پشت سر هم رخ میدهد، حداقل در حوزه معدن و صنایع معدنی مجالی برای این مهم نیست.امروزه تشکلها اصلا فرصتی برای برنامهریزی و پاسخ به نیازهای آموزشی ندارند. در دورهای البته کار نسبتا خوبی انجام شد و با مطالعه شرایط تشکلها در ایران و حدود ۲۰ کشور، مواردی مانند نحوه برگزاری دورههای آموزشی استخراج و یک لیست بلندبالا از دورههایی که میتوان برای بنگاهها تعریف کرد، تهیه و به سازمان آموزشهای فنی و حرفهای کشور معرفی شد، اما ساختار سازمان فنیوحرفهای کشور بهاندازه کافی چابک نیست و نمیتواند با مجموعه تشکلها همراهی کند.
البته با استفاده از توان دانشگاهها میشود این ساختار را دوباره تجربه کرد؛ مشروط به اینکه بپذیرند محتوای آموزشی در دو بخش تئوری و عملی ارائه شود. در بخش عملی میتوان از توان و ظرفیت اعضای تشکلها بهره برد. به این ترتیب با دو تیپ دانشآموخته مواجه خواهیم بود؛ یکی دانشجویانی که میتوانند دوره آموزشی خود را بهصورت عملی بگذرانند و بخشی دانشجویانی که تمام دوره خود را بهصورت تئوری میگذرانند.تجربه ثابت کرده، کسانی که در چنین محیطهایی کارآموزی میکنند، میتوانند پس از پایان دوره تحصیل جذب همان واحدها شوند. بههرحال اگر دانشگاههایی آمادگی داشته باشند، تشکل سنگآهن ایران آمادگی دارد که این برنامهها را عملیاتی کنیم؛ کما اینکه در دانشگاه امیرکبیر صحبتهایی در این زمینه صورت گرفته و اقداماتی انجامشده تا بتوانیم یک شرایط همکاری را فراهم کنیم، اما خود دانشگاهها باید این مسائل را با وزارت علوم و نهادهای بالادست تصمیمگیر حلوفصل کنند تا در مرحله بعد بتوان این ارتباط را با دانشگاهها شکل داد.
برای اجرای این طرح آیا نیازی به اصلاح روش جذب دانشجو وجود دارد یا خیر؟
به گمان من نیازی به اصلاح روش جذب دانشجو نیست. شرایط حال حاضر دانشگاههای ما بهنوعی است که جذب دانشجو براساس علاقه صورت میگیرد؛ بنابراین دانشجویانی که علاقه به کارهای فنی و فعالیت در حوزههای تخصصی مانند معدن و صنایع معدنی داشته باشند، در صورت قبولی میتوانند بهصورت عملی نیز در این حوزهها کسب تجربه کنند.
جذب و آموزش نیروی انسانی حسب نیاز در مناطق و استانهای معدنی میتواند در این زمینه گشایشی ایجاد کند؟
در این باره هم حرف بسیار است، اما بهطور خلاصه باید بگویم ما پیش از این بهویژه در معادن بزرگ، مدارس معدن داشتیم و داوطلبان بهویژه داوطلبان بومی کار در این بخش، همانجا آموزش میدیدند. امروزه افراد در معدن بهعنوان کارگر مشغول کار میشوند و بعضیاوقات بهواسطه نبود آموزش مناسب و مهارت کافی موجب بروز حوادثی میشوند و معدن، خود و دیگر کارگران را با مشکلات و خطرات فراوانی مواجه میکنند. این دست از کارگران بهتدریج تجربه کسب میکنند تا بتوانند به بخش معدن کمک کنند. ایجاد مدارس معدن چون مسبوق به سابقه است، میتواند در حل مسئله موثر باشد و تقریبا همه با این موضوع موافق هستند. از طرف دیگر در کنار متخصص ما به تکنیسین یا کارورز هم نیاز داریم. همانطور که میدانید یکی از بزرگترین معضلات سیستم آموزشی این است که در بخش معدن به ازای هر مهندس معدن به حدود ۵ تکنیسین نیاز داریم، این در حالی است که در سیستم آموزشی ما که قرار است نیروی ماهر و کارآمد برای بخش معدن پرورش دهد، روندی عکس این مسیر طی میشود؛ بهعبارت دیگر امروز بهازای هر تکنیسین، ۵ مهندس از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند و نسبت عکس شده است. بنابراین بهشدت در زمینه تکنیسین دچار کمبود هستیم و در بخش فارغالتحصیل دانشگاهی در مقطع کارشناسی، بهعنوان مهندس نیروی مازاد داریم. از طرف دیگر مهارت فارغالتحصیلان دانشگاهی هم بهاندازه کافی نیست و در آموزش همه دانشگاهها حداقل استانداردهای موردنیاز بخش معدن را رعایت نمیکنند. بهاینترتیب یکی دیگر از چالشهای این بخش، ایجاد دانشکدههای تخصصی در شهرها و استانهای گوناگون است. ایجاد مدارس معدن مثل آنچه در معدن نخلک وجود داشت و همینطور توجه به میزان نیاز بازار کار و تامین نیروی انسانی کافی و متناسب در فرآیند جذب و آموزش دانشآموزان میتواند همزمان شرایط بهتری را برای فارغالتحصیلان و دانشآموختگان به ارمغان بیاورد.
چرا حوزه معدن در جذب و نگهداری فارغالتحصیلان و نیروی انسانی ماهر و کارآزموده خود چندان موفق نیست؟
این موضوعی بسیار مهم است و از جهات گوناگون میتوان آن را بررسی کرد. ما در دانشگاهها، دانشجویان علاقهمندان را جذب و حداقل در دانشگاههای دولتی هزینه میکنیم و آنها را آموزش میدهیم و به سطحی از دانش میرسانیم که مقداری با آنچه نیاز بازار است تفاوت دارد. بههرحال وقتی این دانشجویان، فارغالتحصیل و وارد بازار کار میشوند، اگر افراد علاقهمندی باشند و مهارت بیاموزند، دائم در حال فراگیری بیشتر و بیشتر باشند و مبانی علوم آموختهشده را فراموش نکنند و مدام خود را بهروز کنند و با تغییرات روز دنیا در آن علم ارتباط داشته باشند و خلاصه اینکه بتوانند هم دانش تئوریک و هم مهارت تجربی و عملی خوبی کسب کنند، طبیعی است که درآمد آنها در خارج از کشور بسیار بالاتر از آن چیزی خواهد بود که در داخل کشور است.یکی از اشکالات عمدهای که وجود دارد این است که ما در ساختار تامین نیروی انسانی بخش معدن عموما به این موضوع توجه نداریم.
معدن همواره بهعنوان یکی از مشاغل سخت و زیانآور شناخته میشود، اما این سختی هیچ اثری در حقوق و مزایای شاغلان این بخش، از کارگر و تکنیسین گرفته تا مهندسان ندارد.عموما حقوق و مزایای کسی که در بخش معدن در شرایط سخت و دور از خانواده در محیط کمتر برخوردار و دور از امکانات کار میکند، باید با افرادی که در شرایط عادی فعالیت میکنند، تفاوت داشته باشد که در کشور ما تابهحال به این موضوع توجه چندانی نشده است. علاوه بر این اگر امروز قرار باشد یکباره این موضوع موردتوجه قرار گیرد، باز ایجاد مسئله خواهد کرد و بدونشک با مخالفتها و مقاومتهایی روبهرو میشود.
مشاهده میشود که در معادن بزرگ که اغلب تا حدی به ساختار دولت متصل هستند، سطح پرداخت دستمزد بهخودیخود مشکل بزرگ و چشمگیری میشود و نمیتوان میزان پرداختی را از سطح خاصی بالاتر برد؛ بهاینترتیب نمیتوان کارشناسان خبره، توانمند و قابلی را که از دو وجهه تئوری و عملی به حد قابل قبولی رسیدهاند حفظ کرد.بهگمان من علت اصلی اینکه بخش معدن در جذب و نگهداری نیروی انسانی ماهر و فارغالتحصیلان دانشگاهی در داخل کشور موفقیت چندانی ندارد، همین موضوع و ناتوانی از تامین نیازهای مالی و شرایط رفاهی است که در خارج از کشور بهراحتی مهیا میشود. حقوق یک تکنیسین توانمند در خارج از کشور نسبت به داخل کشور حداقل ۱۰ برابر است. این عدد نه براساس تبدیل دلار به ریال، بلکه براساس قدرت خریدی است که به فرد میدهد و مبلغی است که میتواند برای این فرد زندگی و شرایط رفاهی مناسبی فراهم کند، اما معادل آن در ایران یکدهم این کارآیی را نخواهد داشت.
این اختلاف فاحش باعث میشود ما به نقطهای برسیم که درست در جایگاهی که نیروی انسانی آموزشهای لازم را گرفته و توانمندیهای لازم را کسب کرده و تجربه کافی را بهدست آورده و میتواند به بنگاه خدمت کند و زمان ثمردهی آن است، نیروی انسانی تمایل خود را برای ماندن و کار کردن در شرایط موجود از دست میدهد و با نخستین فرصت به کشورهای دیگر کوچ میکند. بهنظر من این بزرگترین مشکلی است که الان شاهد رخداد آن هستیم و آثار و تبعات آن روزبهروز بیشتر خود را نشان خواهد داد.از طرف دیگر همین عدم توفیق فارغالتحصیلان در داخل کشور باعث شده اقبال عمومی به رشتههای معدن و زمینشناسی کم شود. پیش از این در رشتههای زمینشناسی و مانند آن در مقاطع بالای تحصیلی شاهد رقابت جدی دانشجویان برای ورود بودهایم، اما الان شرایط بهصورتی است که فکر کنم هر کسی اراده کند میتواند بهراحتی در دانشگاه آزاد وارد دورههای تحصیلات تکمیلی شود، با این حال اقبالی برای آن نیست و این مسائل باید تلنگری به ما وارد کند که شرایط فعلی ما از نظر رفاهی و امکانات شرایط خوبی برای بخش معدن نیست.
سخن پایانی
روز گذشته در راستای رفع معضل کمبود نیروی انسانی نشستی بهمنظور بررسی اجرای تفاهمنامه همکاری وزارت صمت و دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. به گزارش ایمیدرو طی این نشست محمدرضا موثقینیا رئیس هیات عامل ایمیدرو و سید محمودرضا آقامیری رئیس دانشگاه شهید بهشتی، مفاد تفاهمنامه همکاری این دو نهاد در زمینه توسعه معادن و صنایع معدنی را مورد بحث و بررسی قرار دادند. این تفاهمنامه اواخر تیر امسال به امضای علیآبادی وزیر صنعت، معدن و تجارت و آقامیری رئیس دانشگاه بهشتی رسیده بود.