-
در نشست «تحول دیجیتال، پیشران مدیریت در کلاس جهانی» مطرح شد

فاصله صنایع با انقلاب صنعتی چهارم

بسیاری از کشورهای پیشرفته و حتی در حال توسعه جهان به انقلاب صنعتی چهارم رسیده‌اند و این در حالی است که به‌گفته برخی فعالان این حوزه، هنوز صنایع ما در دوره انقلاب صنعتی سوم هستند.

در مقابل برخی دیگر از کارشناسان بر این باورند که در آینده نزدیک، دنیا با عبور از فناوری اطلاعات، به ترکیبی از نانو، بایو، فناوری اطلاعات و علوم شناختی می‌رسد. به‌گزارش صمت، در نشست «تحول دیجیتال، پیشران مدیریت در کلاس جهانی» که در سازمان مدیریت صنعتی برگزار شد، امیر ناظمی، معاونت پیشین وزیر ارتباطات و مهدی ایزدیار، مدیرعامل فناپ زیرساخت، اپراتور صنعت هوشمند از چالش‌ها، فرصت‌ها، بایدها و نبایدهای تحول دیجیتال گفتند، همچنین داور نظری اداره پنل را برعهده داشت.

تغییرات فناورانه تنها برپایه فناوری اطلاعات نیست!

امیر ناظمی، معاون پیشین وزیر ارتباطات در نشست «تحول دیجیتال، پیشران مدیریت در کلاس جهانی» با بیان اینکه توابع تولید به ما نشان می‌دهد ارزش‌افزوده برآمده از چه عواملی است، گفت: در دوره فئودالیته 3 مولفه تولید، سرمایه و زمین بود، پس از آن وابستگی به زمین کاهش یافت و 2 تابع نیروی انسانی و سرمایه وجود داشت تا ۱۹۷۰ میلادی که مطالعات روبرت سولو منجر به جایزه نوبل سولو شد و نشان داد جز این 2 تابع، یک ضریب آلفا یعنی تغییرات فناورانه هم نقش ایفا می‌کند، امروز ما می‌دانیم ارزش‌افزوده ما تابع نیروی انسانی، سرمایه و فناوری است.

وی افزود: تغییرات فناورانه امروز بیش از هر چیز برپایه فناوری اطلاعات است، اما به‌همین ترتیب باقی نمی‌ماند، به‌نظر می‌رسد NBIC یعنی ترکیبی از نانو، بایو، فناوری اطلاعات و علوم شناختی تعیین‌کننده است که امروز از این ترکیب چهارگانه تنها فناوری اطلاعات برای ما شناخته شده است. احتمال می رود 10 سال دیگر بایو هم وارد چرخه زندگی شود و زیستار ما با فناوری اطلاعات پیوند بخورد. اگر این مجموعه در تصمیم‌گیری ما موثر باشد، بحث علوم شناختی هم جدی می‌شود.

ناظمی تبیین کرد: ما در حوزه دیجیتال از 3 لایه حرف می‌زنیم، دسته اول شرکت‌هایی که روی هسته اصلی دنیای دیجیتال کار می‌کنند، مانند شرکت‌های اپراتور یا سازندگان نرم‌افزارها که نه‌تنها زاییده دیجیتالی شدن هستند، بلکه کار خودشان هم ارائه خدمت یا محصول دیجیتالی است. سهم این بخش در اقتصاد برخی کشورها ۲ تا ۵ درصد تولید ناخالص داخلی بوده و در ایران به حدود ۳.۴درصد می‌رسد.

وی ادامه داد: در لایه دوم که بزرگ‌تر است، شرکت‌هایی که به‌ذات آی‌تی‌محور نیستند، قرار می‌گیرند. خدمت این شرکت‌ها می‌تواند سنتی باشد مانند تاکسی‌های اینترنتی که اگر هم نبودند همان خدمت به‌صورت سنتی با کیفیت پایین‌تر و نارضایتی بیشتر ارائه می‌شد. در این زمینه فناوری اطلاعات مدل کسب‌وکار را تغییر داده‌ است، این دسته در کشورهای مختلف تا ۱۵درصد تولید ناخالص داخلی را می‌توانند در بربگیرند.

ناظمی تصریح کرد: در سومین گروه کنشگران حوزه دیجیتال، از فناوری اطلاعات برای افزایش ارزش‌افزوده کسب‌وکارها استفاده می‌شود، برای مثال شرکت خودروسازی، ارزش‌افزوده‌ای که برای بخش فناوری اطلاعات خودرو دریافت می‌کند، قابل‌توجه است؛ اینجا است که فضا برای اینترنت اشیا و صنعت چهارم باز می‌شود. برآورد این است که این بخش تا ۱۰سال آینده تا ۳۰درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای پیشرفته را شامل شود.

وی ابراز کرد: در اینجا یک نظریه مطرح می‌شود؛ هر شرکتی در دنیای آینده می‌تواند یک شرکت فناوری اطلاعات باشد. فرقی نمی‌کند این شرکت تولیدکننده مواد اولیه یا محصول نهایی است؛ در هر صورت تولید این شرکت بخشی از اقتصاد دیجیتال است، چون داده‌های اطلاعاتی دارد. بنابراین از آنجا که این داده‌ها به خودی خود ایجادکننده ارزش‌افزوده هستند؛ داده اطلاعاتی نقش معدن طلا را برای اقتصاد ۲۰۰سال پیش ایفا می‌کند.

ناظمی تاکید کرد: اگر درباره مدیریت کلاس جهانی حرف می‌زنیم، نمی‌توانیم در حقیقت مدیر جهانی باشیم، اگر به داده‌های اطلاعاتی توجه نکنیم. اگر بخشی از فعالیت ذهنی تولید داده، بهره‌برداری، پردازش و استفاده در تصمیم‌گیری نباشد.

چه کار کنیم در تحول دیجیتال شکست نخوریم؟

مهدی ایزدیار، مدیرعامل فناپ زیرساخت، اپراتور صنعت هوشمند، در این نشست ابتدا یک پرسش رایج را مطرح کرد که سازمان یا فناوری کدام‌یک می‌تواند تحول دیجیتال را رهبری و هدایت کند؟ وی در این‌باره تصریح کرد: ما مشکل فناوری نداریم، فناوری در دسترس ما هست، اما پیش‌زمینه تحول دیجیتال، آمادگی مدیران و رهبران برای این تحولات است. آنها باید مهارت درک تغییرات و آمادگی برای تحول را داشته باشند، مهارت کاوش و دنبال کردن روندها از الزامات مدیران پیشرو است که ما در این زمینه ضعف داریم، از همین‌رو گاهی برخی روندها مدیران ما را غافلگیر می‌کند؛ مثل اتفاقی که با ورود فین‌تک افتاد.

وی افزود: در بسیاری از سازمان‌ها مدل کسب‌وکار را تغییر داده‌ایم. مانند موضوع کارت سوخت که بر فناوری استوار شد، اما به‌دلیل مهارت نداشتن مدیران‌ارشد در مواجهه با تغییرات و آشنایی نداشتن با مباحث فناورانه باوجود حجم بالای داده‌ها از سال ۸۶ تاکنون هیچ استفاده‌ای از آنها نمی‌شود، بنابراین تحلیل رفتار مصرف‌کنندگان سوخت انجام نمی‌شود تا براساس آن بتوان تصمیم‌گیری بهتری در مدیریت منابع داشت؛ این کاستی به مدیریت برمی‌گردد که توانایی درک تغییرات و دانش روز روندهای جهانی را ندارند و پیامدهای آن را هم نمی‌دانند.

ایزدیار ابراز کرد: بنابراین یکی از دلایل شکست ما در تحول دیجیتال بحث آمادگی است، ما بدون آمادگی چه از منظر مدیریتی، چه سازمانی و چه فناورانه وارد تحول دیجیتال می‌شویم و شکست می‌خوریم، این هم بازمی‌گردد به همان فقدان درک، شناخت و اراده مدیریتی.

وی در ادامه گفت: کمابیش صددرصد صنایع ما در سطح انقلاب صنعتی سوم هستند و هنوز به هوشمندسازی و انقلاب صنعتی چهارم نرسیده‌اند که بخواهند از پردازش داده‌های اطلاعاتی برای بهبود فرآیندها بهره‌ بگیرند. بخشی از این مسئله معطوف به ضعف مهارتی مدیران است، بخشی از آن به انگیزه مدیران برمی‌گردد که ریشه در سیاست‌های کلان کشور دارد. به‌عنوان نمونه ارزان بودن نرخ انرژی مصرفی صنایع نیازی را برای بهره‌وری در مدیریت منابع انرژی به‌وجود نمی‌آورد. اراده‌ای هم برای تمایز محصولات نیست چون بازار داخلی را در اختیار دارند و نیازی به بازارهای بین‌المللی احساس نمی‌کنند.

این کنشگر صنعت هوشمند ضمن بیان این مطلب افزود: سال‌ها است در حوزه مدیریت انرژی در ساختمان‌ها بحث‌های زیادی شده، اما چقدر موفق بوده‌ایم؟! اقدامات محدود برپایه یک راهبرد کلان نبوده بلکه بهره‌گیری از فناوری برای اجرای برخی الزامات اداری یا رویکردهای لاکچری برخی ساختمان‌های تجاری و مسکونی بوده است. وی گفت: کاستی مهم در این حوزه، الزامات راهبردی حاکمیتی است؛ در بسیاری از صنایع معدنی، فولاد یا پتروشیمی الزامات محیط‌زیستی رعایت نمی‌شود. در اصل این سوال مطرح است که چقدر الزامات قانونی ایجاد کرده‌ایم، در حالی که در اروپا تا سال ۲۰۲۵ بحث مالیات کربن خیلی جدی است، اما در کشور ما همچنان فرآیند تولید فولاد مانند روش کوره بلند بر پایه استفاده از کربن زیاد است، چون سازکار بازدارنده‌ای برای استفاده نکردن از این روش وجود ندارد، اما در جاهای دیگر این روند منسوخ شده است. این موارد باعث می‌شود حتی اگر دانش و مهارت هم در مدیران باشد، انگیزه یا الزامی برای بکارگیری این دانش وجود نداشته باشد. ایزدیار در پایان تاکید کرد: رهبری سازمان در کنار فناوری بسیار موثر است. ما شتاب تحولات را می‌دانیم و روندها را شناخته‌ایم، از همین‌رو نباید شگفت‌زده بشویم باید آمادگی داشته باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین