ناترازی بانکی نشانه بحران است
آیت تجلی – اقتصاددان
در نظام بانکی ۲ تعریف در زمینه فرد یا سازمان بدهکار وجود دارد. وقتی حرف از بدهکاری بانک میزنیم به این معنا است که بانک مربوطه به فرد سپردهگذار یا سرمایهگذار بدهکار است. در واقع اگر بانک را مانند یک شخص در نظر بگیریم ماجرا درست از آب در میآید. برای درک سادهتر همیشه فرض کنید بانک یک شخص است که با فرد سپردهگذار یا سرمایهگذار طرف حساب است و طبیعتا هر قدر که به او پول بدهید به همان میزان هم بانک عامل به فرد حقیقی یا حقوقی بدهکار میشود. با این حساب اگر در گزارشی مشاهده کردید که مثلا مانده حساب یک بانک یک میلیون تومان و از نوع بدهکار است، طبیعتا یعنی فرد حقیقی یا حقوقی مبلغ یک میلیون تومان در آن بانکی دارایی دارد. باید بین سپردههای درون بانک بهعنوان سرمایه بانک یا تسهیلاتی که ارائه میکند تراز و تناسب منطقی برقرار باشد؛ در غیر این صورت مواردی مانند ناترازی در حساب و عملکرد بانک ایجاد میشود.
ابتدا باید توضیح داده شود مفهوم ناترازی بهویژه ناترازی ترازنامه بانکها به مفهوم حسابداری آن نیست. از نقطه نظر حسابداری ترازنامه بانکها همیشه تراز است؛ بنابراین مفهوم ناترازی بانکها به مفهوم اقتصادی و مالی آن اشاره دارد، نه مفهوم حسابداری. بهعنوان مثال چنانچه کیفیت داراییهای بانکها مطلوب نباشد، یعنی بانک عامل سرعت نقدشوندگی پایینی داشته باشد؛ بهگونهای که در شرایط نیاز نتواند از دارایی خود برای تامین نیازهای نقد استفاده کند، با مشکل ناترازی مواجه خواهد شد؛ بنابراین یک بانک یا موسسه مالی چنانچه وجوه کافی و با سهولت و با هزینه منطقی برای تامین نقدینگی آنی، کوتاهمدت و بلندمدت خویش نداشته باشد، نخستین علامت و نشانه از وضعیت بحرانی ناترازی آن بانک یا موسسه مالی است.
همچنین در موضوع بدهکاران بزرگ باید توجه داشته باشیم بسیاری از این افراد از ابتدا تمایلی به پرداخت بدهی نداشتهاند و این سرمایهها را در کارهای غیرمولد و واسطهگری بهکار بستهاند که نتیجه آن رشد تورم، عدم وصول سرمایه مردم و ورود سرمایه به بخشهای غیرمولد بوده است. بدین ترتیب افرادی که بهدنبال سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی و ایجاد اشتغال هستند کنار گذاشته میشوند.
در تعریف وزارت اقتصاد از ابربدهکار بانکی، این واژه به افرادی اطلاق میشود که ۱۰ درصد اندوخته بانکها را در قالب تسهیلات دریافت کرده و در واقع دارنده تسهیلات کلان بانکی محسوب میشوند؛ بنابراین افرادی که تسهیلات کلان دریافت کرده اما اقساط آن را به بانک پرداخت نکردهاند، بهعنوان ابربدهکار بانکی شناخته میشوند.
از زاویه عرضه نقدینگی برای جبران ناترازی بانکها، استقراض سیستم بانکی از بانک مرکزی که گاهی ممکن است از اعطای نقدینگی به دولت ناشی شده باشد، باید کاهش یابد.
همچنین ترکیب بدهیهای نظام بانکی باید تغییر یابد؛ مثلا تغییر سپردهگذاری مردم از کوتاهمدت به گواهی سپرده بلندمدت که در آن ماندگاری سپرده در سیستم بانکی بیشتر است.
علاوه بر این در نظر گرفتن ضوابط مربوط به کمیت و کیفیت کفایت سرمایه از دیگر راهکاهای بهبود تراز مالی و اقتصادی بانکهاست.
نکته پایانی اینکه بانک مرکزی باید با تدوین سیاستها، مقررات و ابزارهای پولی و نظارتی به کاهش تدریجی ناترازی موجود بانکها کمک کند.
برای ایجاد تراز بانکی و جلوگیری از بهوجود آمدن ابربدهکاران، لازم است ایجاد شفافیت، ساماندهی وضعیت عرضه تسهیلات و برخورد با بدهکاران بانکی در اولویت کاری قرار گیرد.