-

راحت آبرو نبریم

ناصر بزرگمهر – مدیر مسئول

به نام او که هرچه بخواهد همان می‌شود

یکی کار ناکرده را آبرو می‌برد
یکی هم گنه کرده را آبرو می‌خرد
زمانی در بچگی باغ انار بزرگی داشتیم. اواخر شهریور بود، همه فامیل اونجا جمع بودند. اون روز تعداد زیادی از کارگران بومی برای برداشت انار در باغ ما جمع شده بودند. ما بچه‌ها هم طبق معمول مشغول بازی کردن بودیم. بزرگ‌ترین تفریح ما در این باغ، بازی گرگم به هوا بود؛ اونم به‌خاطر درختان زیاد انار و بوته‌های انگوری که در این باغ وجود داشت. بعضی وقتا می‌تونستی، ساعت‌ها قایم بشی؛ بدون اینکه کسی بتونه پیدات کنه! من زیر یکی از این درختان قایم شده بودم که دیدم یکی از کارگرای جَوون‌تر، در حالی که کیسه سنگینی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی مطمئن شد کسی اونجا نیست، شروع به کندن چاله‌ای کرد و بعد هم کیسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره چاله رو با خاک پوشوند. دهاتی‌ها اون زمان وضعشون خیلی اسفناک بود و با همین چندتا انار دزدی هم دلشون خوش بود. با خودم گفتم، انارهای ما رو می‌دزی! صبر کن بلایی سرت بیارم که دیگه از این غلطا نکنی.
بدون اینکه خودم رو به اون شخص نشون بدم به بازی کردن ادامه دادمو به هیچ‌کس هم چیزی در این مورد نگفتم. غروب که همه کارگرها جمع شده بودند و می‌خواستند مزدشون رو از پدرم بگیرند، من هم اونجا بودم. نوبت به کارگری که انارها رو زیر خاک قایم کرده بود، رسید. پدر در حال دادن پول به این شخص بود که من با غرور زیاد با صدای بلند گفتم: بابا من دیدم که علی‌‌اصغر انارها رو دزدید و زیر خاک قایم کرد. جایش را هم می‌توانم به همه نشان بدهم.
پدر خدابیامرز ما، هیچ‌وقت در عمرش دستش را روی کسی بلند نکرده بود. برگشت و نگاهی به من کرد. همه منتظر عکس‌العمل پدر بودند. بابا اومد پیشم و بدون اینکه حرفی بزنه، یه سیلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بکش، من خودم به علی‌اصغر گفته بودم انارها رو اونجا چال کنه، واسه زمستون.
بعد هم رفت پیش علی‌اصغر و گفت شما ببخشید، بَچَس، اشتباه کرد.
پولشو بهش داد، ۲۰ تومان هم گذاشت روش و گفت اینم بخاطر زحمت اضافت!
من گریه‌کنان رفتم تو اتاق و دیگه بیرون نیومدم. کارگرا که رفتن، بابا اومد پیشم و صورت منو بوسید. گفت می‌خواستم ازت عذرخواهی کنم، اما این تو زندگیت هیچ‌وقت یادت نره که با آبروی کسی بازی نکنی. علی‌اصغر کار بسیار ناشایستی کرده اما بردن آبروی انسانی جلو فامیل و در و همسایه، از کار اونم زشت‌تره.
شب علی‌اصغر اومد. سرشو انداخته بود پایین و پشت در ایستاده بود. کیسه‌ای دستش بود گفت اینو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره. کیسه رو که بردم پیش پدرم، دیدم همان کیسه‌ای که چال کرده بود را به اضافه همه پولایی که بابا بهش داده بود برگردانده است.


علامه حسن‌زاده آملی می‌فرمایند: تا دهان بسته نشود، دل باز نمی‌شود و تا عبدالله نشوی عندالله نشوی، آنگاه از انسان اگر سَر برود، سِر نرود.
این حکایت را که می‌خواندم در این شب‌های خاص (ماه مبارک رمضان) یاد فرمان امام علی(ع) به مالک اشتر افتادم که می‌فرمایند: ‌ای مالک، اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن؛ شاید سحر توبه کرده باشد.
امام صادق (ع) فرموده‌اند حفظ آبروی مومن از زیارت کعبه بالاتر است.
آقایان بانک مرکزی
آقایان بانک ملی و الباقی بانک‌ها
شماها که مومن هستید و اعتقادات بسیاری دارید، آیا در تنظیم و ارائه لیست‌های ابربدهکاران که ما سال‌ها در انتظارشان بودیم و بسیار هم خوشحال هستیم و از اصل موضوع استقبال می‌کنیم دقت کامل کرده‌اید؟
آیا اسامی همه ابربدهکاران را اعلام کردید؟ آیا نباید اسامی همه ابربدهکاران در یک لیست و یک زمان منتشر می‌شد تا عدالت برقرار باشد؟ آیا تقسیم کردن لیست و در چند نوبت اعلام شدن، این فرصت را به بعضی‌ها نمی‌دهد که نام‌شان را در لیست‌های بعدی با زدوبند پنهان کنند؟ آیا ابربدهکاران شرکتی و دولتی و خصولتی هم اعلام شدند؟ آیا ابربدهکاران اتاق‌هایی که سال‌هاست با یک صبحانه‌خوری با دولتی‌ها، ارزهای برنگشته را گرفته‌اند، در این لیست گنجانده شده‌اند؟آیا ابربدهکارانی که با سرمایه بانک‌های خصوصی بزرگ‌ترین ساختمان‌ها و پاساژها و سایر بزرگ‌ترین‌ها را می‌سازند در این لیست‌ها وجود دارند؟ آیا آدرس غلط نداده‌ایم و پاسکاری منفعتی نکرده‌ایم؟
آقایان بانک‌ها
بدون شک اعلام لیست ابربدهکاران بانکی، یکی از موفقیت‌های دولت فعلی است؛ اگر به‌درستی انجام شود.
هر کدام از مدیران عامل فعلی بانک‌ها می‌توانند این مهم را به‌عنوان شاخصی شایسته در کارنامه خود حفظ کنند و به نسل بعدی خود با افتخار بگویند؛ اگر در آن دقت و صداقت وجود داشته باشد.
همه این اگرها و آیاها به شما عزیزان به‌ویژه بانک مرکزی به‌عنوان نهاد بالادست و ناظر برمی‌گردد. امیدواریم در اعلام این لیست‌ها، همه این سوالات در نظر گرفته شده باشد، زیرا موفقیت‌های این ابربدهکاران، نباید تبدیل به حسادت، توطئه و خدای‌ناکرده غرض‌ورزی شود.
اگر با دقت به زندگی سرمایه‌داران واقعی نگاه کنیم، موفقیت‌های‌شان یک شبه به‌دست نیامده و آنها در مدت زمان طولانی و با فرازوفرودهای بسیار به این نقطه رسیده‌اند.
ما نباید جامعه را هیجان‌زده کنیم و شرایط پوپولیستی به‌وجود آوریم.
باید به آنانی که در زدوبندهای اقتصادی و سیاسی و یک شبه به آلاف و الوف رسیده‌اند، مشکوک باشیم.
به قول استیو جابز، زمانی از موفقیت دیگران آگاه می‌شویم که کار و زحمت‌شان به نتیجه می‌رسد. درختی که به آسمان سر می‌کشد، ریشه‌های مستحکمی دارد که از چشم ما پنهان است؛ ریشه‌هایی که زیر زمین هستند و سال‌ها خود را در زمین سخت دوانده‌اند تا امکان رشد و بقای درخت را فراهم کنند.
این مسئله برای کسب‌وکار هم صدق می‌کند. مواظب باشیم ریشه این درختان را نلرزانیم و خشک نکنیم که از تعطیلی صدها کارخانه امثال آزمایش و ارج و پارس و قند فلان و کبریت بهمان و پارچه‌بافی ایکس و سیمان ایگرگ و ده‌ها نام دیگر در این سال‌ها سودی نبرده‌ایم.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین