ارکان سهگانه تولید دانشبنیان و اشتغالآفرین
مسلم خانی، پژوهشگر حوزه - خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی
برای تحقق شعار سال رکن نخست، قرار گرفتن در زنجیره ارزش جهانی تولید و تجارت است.
قرار گرفتن در زنجیره ارزش جهانی تولید و تجارت از دو جهت برای تولید دانشبنیان دارای اهمیت است. نخست اینکه تولید دانشبنیان بهشدت نسبتبه صرفه ناشی از مقیاس حساس است و تنها در سطح یک بازار جهانی شده به لحاظ اقتصادی معنادار خواهد شد. دوم اینکه رقابتپذیری تولید دانشبنیان نیاز به استفاده بهینه از انباره دانش و فناوری موجود بشری برای کنترل هزینهها دارد. در واقع تعقیب ایده «خودکفایی» از سوی مسئولان در کنار روابط پرتنش با جهان، موانع اصلی قرار گرفتن ایران در زنجیره ارزش جهانی تولید و تجارت است و یکی از موانع پیشروی تولید دانشبنیان.
رکن دوم، جابهجایی ساده و مطمئن نهادههای تولید در اکوسیستم تولید و تجارت است. جابهجایی ساده و مطمئن نهادههای تولید، بیش و پیش از هر چیز به کیفیت حکمرانی اقتصادی باز میگردد. اساس این جابهجایی علامتدهی سیگنال بهرهوری به سرمایه است و انتقال این علامت از طریق نظام نرخ و نظم طبیعی بازار انجام میشود. اگر میخواهیم سیگنال بهرهوری، هدایتگر تصمیمات بازیگران نظام اقتصادی ایران باشد باید دولت از اخذ مالیات تورمی بیرویه، مداخله در نظام قیمتی و نظم طبیعی بازار جدا خودداری کند. همچنین جابهجایی سریع و راحت نهادههای تولید نیازمند عرضه خدمات عمومی باکیفیت در حوزه اقتصادی است که استانداردهای حاکمیت شرکتی، ضمانت اجرایی قراردادها، کارآیی بازار داراییهای نامشهود و بازارهای مالی، بهویژه بازار ریسک (که درحالحاضر در ایران عملا وجود ندارد) ارتقا یابد.
رکن سوم مربوط به زیربنای انسانی است. درباره زیربنای انسانی هم باید مراقب باشیم گرفتار اشتباهات محاسباتی نشویم. بسیار نادرست است اگر قرار باشد هر فارغالتحصیل مقطع تحصیلات تکمیلی هر دانشگاه بیکیفیتی را سرمایه انسانی در نظر بگیریم. سرمایه انسانی ملتی مرفه با تحصیلات ابتدایی و متوسطه باکیفیت، دانشگاههایی در اتصال به شبکه جهانی نهادهای آکادمیک و فرهنگ و جامعهای آزاد و پویا و شکوفاست که قادرند تنازعات طبیعی تعاملات اجتماعی را به تعادل ظریفی از همکاری و رقابت تبدیل کنند.
بایدها و نبایدهای تولید دانشبنیان
در مجموع، حرکت به سوی تولید دانشبنیان، جهتگیری خوبی است اما مقیاس این هدفگذاری سال نیست، دهه و نسل است. مهمترین باید و نبایدهای موضوع هم درحالحاضر به دولت (در معنای وسیع کلمه) باز میگردد؛ یعنی دولت باید از ایجاد تنش در سطح بینالمللی پرهیز کند و با جامعه بینالملل راه صلح و دوستی در پیش بگیرد. از دخالت در نظم طبیعی بازار و نظام علامتدهی نرخ و توزیع یارانه فلهای و وضع موانع ساختاری در تجارت داخلی و خارجی خودداری کند. از کارفرمایی و حمایت مستقیم پروژههای هایتک جدا خودداری کند. از حیف و میل اموال ملی و بهم زدن نظم بازار از طریق توزیع وام کمبهره و تسهیلات مشابه میان شرکتهای مدعی تولید دانشبنیان به شدت پرهیز کند. از مداخله در تنظیم هنجارهای فرهنگی و اجتماعی دست بکشد و اجازه دهد «بازار آزاد ایدهها» مانند تمام کشورهای توسعهیافته، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی را شکل دهد. امر خصوصی جمعی و اجتماعی را به رسمیت بشناسد، امر سیاسی را زیرمجموعه امر اجتماعی ببیند و نه برعکس و به خاطر داشته باشد سیاستمداران نه میتوانند و نه شایسته هستند که همزمان نقش رهبران و گروههای مرجع اجتماعی و فرهنگی جامعه را ایفا
کنند.
در کنار این موارد، بهبود کیفیت خدمات عمومی برای ارتقای ضمانت اجرایی قراردادها و توسعه و ارتقای کارآیی بازارهای دارایی نامشهود و بازار ریسک را در دستور کار قرار دهد.
با تعقیب چنین مسیری میتوان امیدوار بود که در مقیاس ۲ تا ۳ دهه، کشور جایگاه قابل ملاحظهای در اکوسیستم تولید دانشبنیان پیدا کند.