اهمیت مدیریت منابع آب برای گذر از بحران
بحث مدیریت منابع آبی و چالشهای مرتبط با آن، میتواند کل زنجیره اقتصاد را دچار دستاندازهای جدی کند. از این رو، رویکرد نهادهای دولتی در مواجهه با این ابربحران حائز اهمیت است.
بسیاری از کارشناسان عقیده دارند مدیریت ناصحیح منابع آبی در کنار مصرف نادرست از ذخایر موجود علت اصلی هدررفت آب و خشکسالیهای اخیر است.
در وهله نخست باید به این نکته توجه داشت که نمیتوان تفکیکی میان مدیریت منابع آب سطحی و زیرزمینی قائل شد و هر دو این مباحث رابطه تنگاتنگ و در هم تنیدهای با یکدیگر دارند.
سپس برای بررسی مدیریت منابع آبی باید مشخص کرد که در زمینه کدامیک از حوضههای آبریز قصد تحلیل و تفسیر داریم چراکه هر حوضه شرایط اقلیمی و جغرافیایی منحصر به خود را دارد و باید بهطور مشخص و تفکیک شده به مسائل مرتبط با هر حوضه آبریز بپردازیم.
هر حوضه آبریز شامل منابع آب تجدیدپذیر و منابع آب ثابت است. طی سالهای متمادی، بیش از توان ذخایر و منابع تجدیدپذیر برداشت آب داشتیم و در عمل به استفاده از ذخایر آب ثابت رسیدیم. نتیجه مهم بهرهگیری و برداشت بیرویه از ذخایر آب تجدیدپذیر، نرسیدن آب به تالابها و خشک شدن آنهاست که در سالهای اخیر به دفعات شاهد اینگونه پیامدهای منفی در کشور بودیم.
همچنین استفاده از ذخایر ثابت آب (که در عمل منابعی برای نسلهای آینده است) از دیگر پیامدهای برداشتهای گسترده از منابع آبی است. از این رو، رسیدگی به رفع نقایص مدیریت منابع آبی از ضرورت ویژهای برخوردار است.
همانطور که پیشتر اشاره شد، در زمینه مدیریت منابع آبی و پایداری اکوسیستم که بهعنوان یک زنجیره به هم متصل هستند، طی ۵ دهه اخیر بیتوجه بودیم و نتایج منفی و بحرانهای ایجادشده را امروزه در نقاط مختلف کشور مشاهده میکنیم.
این بیتوجهیها منجر شده تا بیش از نیمی از ذخایر ثابت آب را از دست بدهیم. ابربحرانهای زیستمحیطی بهوجود آمده به دلیل مصرف نادرست از منابع آبی، توجه به راهکارهای رفع آن را گوشزد میکند. بهعنوان نخستین و اصلیترین راهکار باید به استانداردهای جهانی در مصرف آب بازگردیم.
به عبارتی، چارهای جز کاهش برداشت از منابع تجدیدپذیر آبی نداریم. بهطور معمول و استاندارد باید حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد از منابع تجدیدپذیر آبی برداشت شده و بهرهبرداری بیش از آن سبب تخریب منابع آبی خواهد شد.
حال مسئله اساسی، پیدا کردن نقطه مناسب کاهش مصرف آب است. به بیانی دیگر، باید برنامهریزی شود در کدام قسمت مصرف آب کاهش یابد. براساس آمار و ارقام موجود در کشور، ۳ درصد از منابع آبی بهطور معمول صرف صنایع و چرخه صنعت میشود. ۹ درصد دیگر بهعنوان آب شرب و مصارف شهری استفاده میشود و باقیمانده آنکه میزانی حدود ۸۰ درصد است، در کشاورزی استفاده میشود؛ بنابراین عمده مصارف آب کشور در بخش کشاورزی بوده و برای کاهش استفاده آب و مصرف بهینه در این بخش برنامهریزی مناسب داشته باشیم.
هرچند نباید فراموش کرد تصحیح الگوی مصرف آب در تمامی بخشها ضروری است اما باید عمده فشارها بر کاهش مصارف کشاورزی بوده تا ضمن بهبود شرایط فعلی، بتوان تالابهای خشکیده امروز را احیا کرد.